#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح
نام او را بر زبان آور، حلاوت را ببین
خاکبوس آستانش باش، عزت را ببین
در جهانِ فانیِ ما نیست خیری بی حسین
نانخورِ شاه شهیدان باش، برکت را ببین
گر چه خیلی بی وفایی دید اما باز هم
دستگیری میکند از ما، مروت را ببین
معصیت میگیرد و خوبی به جایش میدهد
در ازای قطرهی اشکی، تجارت را ببین
راه من سوی تباهی بود، سوی او نبود
ناگهان چشمم به پرچم خورد، قسمت را ببین
نوکر عاصیِ او گر راهی دوزخ شود
زود بانگی میرسد: برگرد حضرت را ببین
در جهانی که همه از پشت خنجر میزنند
سِیر در سینهزنانش کن رفاقت را ببین
اینقدر دریا و دشت و کوه را زیبا مخوان
در حریم او قدم بگذار جنت را ببین
حُرِّ بی او را تصور کن هلاکت را نگر
حُرِّ با او را تصور کن شهادت را ببین
روز محشر که بیاید روضهخوانِ او خداست
اشکریزش مادرش زهراست، هیئت را ببین
تحت امرش بود باران و برای جرعهای
منت از دشمن کشید اوج مصیبت را ببین
روی محتاجان همیشه باز بود آغوش او
نیزهها را هم پذیرا شد، سخاوت را ببین
ساربان با اینکه دیر آمد به دیدارش ولی
دستِ پُر برگشت از مقتل، کرامت را ببین
آه بعد از بوسهی شمشیرها بر صورتش
دخترش نشناخت بابا را، جراحت را ببین
✍️ #علی_ذوالقدر
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب ششگوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانهی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
✍️ #سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
روی پر جبریل بودم که مرا بُرد
گفتم نجف میخواهم... اما کربلا برد
جبریل هم در قرب عرشیاش نبردهست
حظّی که بال فطرس از بام شما برد
گفتم تو ربّ* مایی و گفتند کفر است
دنیای بی جنبه مرا در انزوا برد
ما جای خود دارد، سلیمانها گداتاند
هر که رسید از سفرهات آب و غذا برد
آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد
بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آنکه سنگ آورد و طلا برد
**
دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد
با این بساطی که درآوردهست لشکر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد
* راغب در کتاب مفردات: ربّ به معنای تربيت و سوق دادن چيزى به سوى كمال است
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
عرش بر جلوهی رخسار حسین مینازد
فرش بر رونق بازار حسین مینازد
ابر بر اشک عزادار حسین مینازد
قبر ششگوشه به زوار حسین مینازد
کربلا هم به علمدار حسین مینازد
آیت لیلهی معراج، حسین است حسین
عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین
فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین
عاشق مست به صهبای حسین مینازد
شیعه بر عشق و تولای حسین مینازد
جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟
جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟
جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟
مصطفی در صف محشر به حسین مینازد
مرتضی ساقی کوثر به حسین مینازد
هشت در را که گشایند به فردوس برین
شهپری را که خدا داده به جبریل امین
حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین
خط توحیدپرستی به حسین مینازد
صانع عالم هستی به حسین مینازد
دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست
به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست
هر که دیوانهی مولا نبُوَد، عاقل نیست
نه فقط عاقل مجنون به حسین مینازد
مدعی، دیدهی گردون به حسین مینازد
یاحسین آب حیات است، بگو یامولا
نردبان درجاتِ است، بگو یامولا
یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا
هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است
فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است
جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟
جز حسین کیست که محبوب تمام دلهاست؟
او حسین است، بلی میوهی قلب زهراست
فاطمه ام ابیها به حسین مینازد
همهجا زینب کبری به حسین مینازد
"یاحسین" ذکر ولاییست، خدا میداند
"یاحسین" رمز رهاییست خدا میداند
"یاحسین" فیض خداییست، خدا میداند
نه فقط عالم و آدم به حسین مینازد
این شرف بس، که خدا هم به حسین مینازد
فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین
مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین
چون علی مبتکر سیر زمان است حسین
طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین مینازد
در سحرگاه قیامت به حسین مینازد
✍️ مرحوم #سیدحسن_خوشزاد
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
#شعر_پایداری #انقلاب_اسلامی
خونِ خدا اگر شد، روزی نثار اسلام
ماییم و سربلندی، در سایهسار اسلام
دارد حقیقتِ امر، امروزه میدرخشد
آفاق پُر شد از نور آشکار اسلام
آوازهی شریعت، از هر مناره جاریست
چشم تمام دنیا، محو وقار اسلام
بی شک اجابتِ حق، یعنی اجابتِ دوست
لبیک یا حسین است، اول شعار اسلام
جز بیرق حسینی، دین پرچمی ندارد
نام و نشان مولا، شد اعتبار اسلام
هیهات من الذله، از هر که بر نیاید
این نقل قول باشد، از اقتدار اسلام
اسلام از مُحرم دارد هر آنچه دارد
بالا گرفته از لطفش کار و بار اسلام
از قید جان گذشت و سر را گرفت بر دست
هر کس که شد شبیه، او پاسدار اسلام
لبهای ما همیشه، گرم شهادتین است
قرآن ما علی و، اسلام ما حسین است
در جان شعرِ شیعی، بیت الغزل حسین است
در مَردی و مُروّت، ضرب المثل حسین است
چشم و زبان و جانِ پرورگار من اوست
آیینهی خدایِ عزّوجل حسین است
گفتم حسین و کامم، شیرین شد از کرامت
فریاد میزنم احلی من عسل حسین است
رو میکنم به حقْ تا، رو میکنم به تربت
حیَّ علی الصلاتم، حیَّ علی الحسین است
دنیا بزرگواری مانند او ندارد
از قبل خلق سعدی، شیخ اَجلّ حسین است
اسباب دستگاهش، هم احترام دارد
آوازهی هر آنچه طبل و کتل حسین است
زرتشتی و مسیحی، زوار اربعینش
بانیِ اتحادِ بینِ ملل حسین است
ترس از ابد ندارم، بیم از لحد ندارم
امید شیعیان از، صبح ازل حسین است
در محضرش نگفتم سخت است مشکل من
گفتم به مشکلاتِ خود راهِ حل حسین است
با حُسن خلقِ آقا، از خَلق بی نیازم
میگیرد آن که سائل را در بغل حسین است
او حضرت کریم و، من همچنان فقیرم
عیدی خود از آقا یک کربلا بگیرم
این نو رسیده دُرِّ نایاب بود از اول
وی نام دیگرش عشقِ ناب بود از اول
بر سَرْ درِ رفیعِ جنت، جمال مولا
پیش از شروع خلقت، در قاب بود از اول
با اولین نگاهش، دل برده از ملائک
گل خندهی ملیحش، جذاب بود از اول
پیشانیاش چو خورشید از عرش میدرخشد
مبهوت روی ماهش، مهتاب بود از اول
بعد از امامتش نه، از صبح آفرینش
ارباب زاده بود و، ارباب بود از اول
تا سمت بارگاهش، من هم پری بگیرم
این دل شبیه فطرس، بی تاب بود از اول
دیدار حضرتش را اذن دخول باید
زائر مؤدّبِ بر، آداب بود از اول
ذریهاش شهیدِ گودال شد از آخر
مردی که خود شهیدِ محراب بود از اول
رودم به سمت دریا، با گریه رهسپارم
از روضه نه ولیکن، از غصه حرف دارم
چون کوه استواریم، وقتی حسین داریم
ترس از کسی نداریم، وقتی حسین داریم
یک اربعین شکوه خود را به رخ کشیدیم
۴۰ سال استواریم، وقتی حسین داریم
از برکت ولایت، در صحت و سلامت
تندیس اقتداریم، وقتی حسین داریم
غرق صلابتیم و، دشمن حریف ما نیست
پیروز کارزاریم، وقتی حسین داریم
دشمن رجز بخواند، ما پشتمان نلرزد
در جبهه پایداریم، وقتی حسین داریم
هم خشم ما کُشنده، هم تیغ ما بُرنده
از جنس ذوالفقاریم، وقتی حسین داریم
حب الحسین یعنی، حکم برائت از نار
همواره رستگاریم، وقتی حسین داریم
هرکس که شد حسینی، نزد خدا عزیز است
محبوب کردگاریم، وقتی حسین داریم
با حسرت شهادت، حیف است که بمیریم
عمری امیدواریم، وقتی حسین داریم
"لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گر خلق وا گذارند او وا نمیگذارد"
✍️ #علیرضا_خاکساری
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
روی پر جبریل بودم که مرا بُرد
گفتم نجف میخواهم... اما کربلا برد
جبریل هم در قرب عرشیاش نبردهست
حظّی که بال فطرس از بام شما برد
گفتم تو ربّ* مایی و گفتند کفر است
دنیای بی جنبه مرا در انزوا برد
ما جای خود دارد، سلیمانها گداتاند
هر که رسید از سفرهات آب و غذا برد
آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد
بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آنکه سنگ آورد و طلا برد
**
دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد
با این بساطی که درآوردهست لشکر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد
* راغب در کتاب مفردات: ربّ به معنای تربيت و سوق دادن چيزى به سوى كمال است
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب ششگوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانهی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
✍️ #سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
خلیل خواست که در راه حق جوان بدهد
بنا نبود کسی جز تو امتحان بدهد
نبی شبیه عبایی تورا به دوش گرفت
که تار و پود کسا را به ما نشان بدهد
کسی که قدر تو را چون حبیب فهمیده
رواست پای غمت لحظهلحظه جان بدهد
ندیده بود به چشمش زمین، ز خلق کسی
که خون کودک خود را به آسمان بدهد
نماز از تو بجا مانده و سزاوارست
اگر به نام تو هر مأذنه اذان بدهد
کجاست غیر حسینیه مکتب درسی
که پای روضهی تو عشق یادمان بدهد
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند
بگو! که میرسد از راه کاروان حسین
همیشه دلنگرانم مباد خط بخورد
شناسنامهام از نام دوستان حسین
هنوز حسرت آن روز در دلم جاریست
به کربلا نرسیدیم در زمان حسین
مرور کردهام این قصه را هزاران بار
نمیشود بهخدا کهنه، داستان حسین
به جستجوی چه هستی؟! از آفتاب بپرس!
که هست در همه جای جهان، نشان حسین...
هنوز میوزد احساس شرم از هر رُود
قصیدهای نسرودند نذر جان حسین
نداشتم به جز این بیتها رهآوردی
که پیشکش کنم آن را به آستان حسین
بهار بود، که یک شب به خواب میدیدم
به کربلا، شدهام باز میهمان حسین!
✍️ #خدابخش_صفادل
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
آن شب که باغ، حال و هوای دعا گرفت
هر شاخهای قنوت برای خدا گرفت
شعر علیل و واژهٔ بیاشتهای آن
با اشکهای شوق تشرّف شفا گرفت
در گرگ و میش صبح، در انبوه خیر و شر
دل بیدلانه حالت خوف و رجا گرفت
اما پس از طلوع فراگیرِ آفتاب
بیاختیار دامن مهر تو را گرفت
مهر تو شرح روشن اشراق ناب بود
خورشید با تبسم تو روشنا گرفت
عالم قرار بود پس از تو شود خراب
مهرت قدم نهاد که عالم بقا گرفت
با فطرت اویس، دل آمد به سوی تو
از عطر مصطفای وجودت صفا گرفت
باغ از شکوفه هر سحر احرام شوق بست
اذن طواف در حرم کربلا گرفت
بیشک سراغ رایحهٔ گیسوی تو را
حافظ هزار بار ز باد صبا گرفت
با شوق تو مشارقِ الهام جلوه کرد
با عطر تو عوالمِ ایجاد پا گرفت
دیدم چگونه شاهد بزم شهود شد
آن عاشقی که رخصت «یا لیتنا» گرفت
::
از داغ تو که در دل افلاک جا گرفت
آدم به ناله آمد و خاتم عزا گرفت
فیض عظیم با «وَ فَدَیْناهُ» موج زد
این جام را خلیل به لطف شما گرفت
حتی پیامبر به پیامت امید داشت
آن روز که تو را به سر شانهها گرفت
عُمّان درست گفت: خدا در دم نخست
وقتی که امتحان ز همه اولیا گرفت
قلب تو بیشتر ز همه درد و داغ خواست
جانِ تو بهتر از همه جام بلا گرفت
ای دم به دم حماسه! ببخشا که شعر من
از حد گذشت و حال و هوای رثا گرفت
در حیرتم «کمیت» چگونه میان شعر
از دشمنان خون خدا خونبها گرفت؟!
«آنان که در مقام رضا آرمیدهاند»
دیدند «دعبل» از چه امامی قبا گرفت
من درخور عطای شما نیستم ولی
باید دهان شاعرتان را طلا گرفت
وقتی خروش کرد که «باز این چه شورش است»
آری، چه شورشی که جهان را فرا گرفت
اشعار آیینی حسینیه, [۰۱.۰۲.۲۵ ۱۵:۰۲]
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
هلال، مُنکسر از داغ قامت خم تو
شفق، تصوّری از زخمهای مبهم تو
و ماه جلوهای از رأس توست بر سرِ نی
و شب، حکایتی از گیسوان درهم تو
هنوز از نفَست بوی زندگی جاری است
قسم به خون گلویت، در آخرین دم تو
به میهمان خودت اشک شوق هدیه کنی
خوشا به این کرَم تو، به خیرمقدم تو
شبی به کنج حرم، خواب رفتم و دیدم
تو باز کردهای آغوش و، من هم «اسلم» تو
به رغم مدعیانی که منع گریه کنند،
نشستهایم سر سفرهی فراهم تو
مقام گوشهنشینان خاک جز غم نیست
سلام لذت شیرین زندگی غم تو
حسین! کعبه ششگوشهی تو قبلهی ماست
زلال اشک محبان توست زمزم تو
شبانههای من از حس بوسه لبریز است
به خاک هیئت تو، ریشههای پرچم تو
بهار چیست همان رستخیز پرچمهاست
رسیدهایم به این جلوه از محرم تو
گذشتم از همه نیلهای شرک و نفاق
عصای معجزهام بود اسم اعظم تو
میان زخم تو «هل من معین» تو جوشید
تو خواستی شده لبیکِ اشک، مرهم تو
صدا صدای تو و، گوش گوش نامحرم
و نیست گوش دل من هنوز مَحرم تو...
✍️ #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
هر لحظه از تنفسمان باید از تو گفت
همزاد رودهای روان باید از تو گفت
با یاد آن تشهد خونین به زیر تیغ
باید گریست وقت اذان، باید از تو گفت
ای رود جاری از سر نی، حنجر خدا
ای خون عشق در رگمان، باید از تو گفت
مقصد تویی و رود روانیم تا خدا
تا ناکجای عالم جان، باید از تو گفت
بیتاب غصههای تو چون «شیخ جعفریم»
مستی کمی به ما بچشان! باید از تو گفت
ای بهترین بهانه برای گریستن
در شادی و عزای جهان، باید از تو گفت
منشور زندگانی ما: «فابک الحسین!»
این اشکهاست، رمز بیان باید از تو گفت
باید به حکم عشق، بلای تو را چشید
مثل همه پیامبران باید از تو گفت
آشوب در تمامی ذرات عالم است
مثل همیشه، کهف امان! باید از تو گفت
نبض حیات میتپد از خون جاریات
خون خدا! به هر ضربان باید از تو گفت
آوای«شیعتی» تو و «فاندبونی»ات
پیچیده است، روضه بخوان! باید از تو گفت
ما آخرالزمانی و از نسل گریهایم
با گریهی امام زمان باید از تو گفت
با تو شدن، قشنگترین حس زندگی است
ای من! همیشه باش و بمان، باید از تو گفت
✍️ #سایه_رحیمیان