eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷معیارانتخاب شعر 🔹تناسب وزن و محتوا 🔹وزن «مفتعلن مفاعلن، مفتعلن مفاعلن» از وزن‌هایی است که در غزلیات متعدد از آن استفاده شده است. مثل: بی‌همگان به سر شود بی تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود یا در این بحر، بیت‌های دیگری را از با حالت شور، وجد و هیجان مشاهده می‌کنیم: مرده بدم، زنده شدم، گریه بدم، خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم لازم به ذکر است که این وزن، از اختیار وزنی جا به جایی هجای کوتاه و بلند در وسط مصراع پیروی می‌کند، که در اصطلاح به آن قلب گفته می‌شود. 🔹این بحر، جزء بحور خیزابی محسوب شده و طنطنۀ کلام و ضرب و تأکید را حفظ می‌کند که متناسب با مضامین مدح و منقبت است: دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند فاطمه‌ای که عقل‌ها، محو عبادتش بود نقش به چهر دوستان، مُهر ارادتش بود 🔹وزن‌های دیگری هم هستند که از این قابلیت برخوردارند: ▫️«متفاعلن متفاعلن، متفاعلن متفاعلن» بلغ العلی بکماله، کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله، صلّوا علیه و آله ▫️«مفتعلن فاعلات مفتعلن فع» دختر و خورشید و ماه، زهرۀ زهرا آن‌که کرامات او گذشته ز احصا 🔹دستۀ دیگر از وزن‌ها، مانند وزن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» با نام وزن‌های جویباری، خاصیت بینابین دارند و قابلیت ارائۀ مفاهیم مختلف عارفانه، غنایی، مرثیه، و حماسی را دارند که در مجموع غزل‌های حافظ و سعدی فراوان به چشم می‌خورند: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشۀ چشمی به ما کنند باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این نوحه و چه عزا و چه ماتم است این آستان که هست فلک سایه‌افکنش خورشید شبنمی‌ست به گلبرگ گلشنش هرکس هر آن چه دیده اگر هر کجا، تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی 🔹بخشی از وزن‌های دیگر هستند که در ضرب‌آهنگ حالت حزن و غم را به ذهن متبادر و احساس و عاطفه را تداعی می‌کنند. مثل: ▫️«مستفعلن فاعلاتن، مستفعلن فاعلاتن» دل بردی از من به یغما، ای تُرک غارت‌گر من دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من از آسمان می‌رسی تا در خاک پهلو بگیری خورشید من باید اما، با سایه‌ها خو بگیری و مانند این وزن: «مستفعلن مستفعلن، مستفعلن مستفعلن» ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می‌رود وآن دل که باخود داشتم،با دلستانم می‌رود بیرون ببار ای آسمان، از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را 🔹«روی هم رفته می‌توانیم تأثیرات وزن را در این اصول خلاصه کنیم: ۱. لذت موسیقایی، که این در طبیعت آدمی است که خواه ناخواه، از وزن لذت می‌برد و از طرف دیگر، زبان عاطفه همیشه موزون است زیرا در انفعالات روحی سخنش مقطّع است. ۲. میزان ضربه‌ها و جنبش‌ها را منظم می‌کند. ۳. به کلمات خاص هر شعر تأکید می‌بخشد و امتیازی از نظر کشش کلمات ایجاد می‌کند.» (شفیعی کدکنی،۱۳۹۳: ۴۹) 🔹قابلیت‌ها و خاصیت‌های مختلف بحور، توجه و تأمل شاعران و مداحان را می‌طلبد که می‌تواند راه‌گشای شاعران در سرودن و ارائۀ مفاهیم تازه و برای مداحان در بخش‌های مختلف محافل مذهبی (از جمله زمزمه، پیش سرود، واحد کند، شور...) زمینه‌ساز اجرای متنوع و متناسب باشد. 📗 شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۹۳) موسیقی شعر، چاپ پانزدهم، تهران: آگه. 📗 موسوی، سیدمهدی (۱۳۹۵) تار و پود، تهران: آرام دل.
صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟ کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟ صدای کیست که این‌گونه روشن و گیراست؟ که بود و کیست که از این مسیر می‌آید؟ چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟ صدای کاتب و کلک دبیر می‌آید خبر به روشنی روز در فضا پیچید خبر دهید:‌ کسی دستگیر می‌آید کسی بزرگ‌تر از آسمان و هرچه در اوست به دست‌گیری طفل صغیر می‌آید علی به جای محمد به انتخاب خدا خبر دهید: بشیری نذیر می‌آید کسی به سختی‌سوهان،به سختی صخره کسی به نرمی موج حریر می‌آید کسی که مثل کسی‌نیست،مثل او تنهاست کسی شبیه خودش، بی‌نظیر می‌آید خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت خبر دهید به یاران: غدیر می‌آید به سالکان طریق شرافت و شمشیر خبر دهید که از راه، پیر می‌آید خبر دهید به یاران:‌ دوباره از بیشه صدای زندۀ یک شرزه شیر می‌آید خُم غدیر به دوش از کرانه‌ها، مردی به آبیاریِ خاکِ کویر می‌آید کسی دوباره به پای یتیم می‌سوزد کسی دوباره سراغ فقیر می‌آید کسی حماسه‌تر از این حماسه‌های‌سبُک کسی که مرگ به چشمش حقیر، می‌آید غدیر آمد و من خواب دیده‌ام دیشب کسی سراغ منِ گوشه‌گیر می‌آید کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش به دیده‌بوسیِ عید غدیر می‌آید شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی شبیهِ آینه روشن‌ضمیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیر عشق همیشه امیر می‌آید به سربلندی او هر که معترف نشود به هر کجا که رَوَد سر به زیر می‌آید شبیه آیۀ قرآن نمی‌توان آورد کجا شبیه به این مرد، گیر می‌آید؟ مگر ندیده‌ای آن اتفاق روشن را؟ به این محلّه خبرها چه دیر می‌آید! بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است به عرصه‌گاه قیامت، اسیر می‌آید بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی هنوز از دهنش بوی شیر می‌آید علی همیشه بزرگ است در تمام فصول امیرِ عشق همیشه امیر می‌آید ✍️
چشمه چشمه می‌جوشد خون اطهرت اینجا کور می‌کند شب را، برق خنجرت اینجا چشمه چشمه می‌جوشد، از دل زمین هر شب خون اصغرت آنجا، خون اکبرت اینجا می‏‌رسد به گوشم گرم، بانگ خطبه‏‌ای پُرشور خطبه‌ای که بعد از تو، خواند خواهرت اینجا از فرات می‏‌جوشد موج و می‌زند بوسه بر کرانۀ خشکِ حلق و حنجرت اینجا این فرشتۀ وحی است، وحیِ تازه آیا چیست؟! روی نیزه می‌خواند، آیه‌ای سرت اینجا کیست این‌که ناآرام، در خرابه می‌گرید؟ موج می‌زند در خون، چشم دخترت اینجا کربلا چه پیوندی با فدک مگر دارد؟ غصب می‏‌شود از نو، سهم مادرت اینجا حجِّ ناتمام تو، راز دیگری دارد در غدیر خم جاری‌ست، حجّ آخرت اینجا این ضریح شش‌گوشه، حجّ پاک‌بازان است آب می‏‌شوم از شرم، در برابرت اینجا ✍️