eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زیارت شاعرانه با مرور شعرهایی که با موضوع امام هادی(ع) سروده شده است در می‌یابیم که برخی اشعار نگاه قابل قبولی به زیارت «جامعۀ کبیره» داشته‌اند. زیارتی که از این امام معصوم نقل شده و برای استفادۀ مضمونی و مفهومی در شعر، بسیار قابل اعتنا است. 🔹نحوۀ استفادۀ شاعران از زیارت جامعه را می‌توان به سه عنوان تقسیم کرد: 1⃣ استفاده از واژۀ «جامعه» واژۀ «جامعه» در شعرهای آیینی علاوه بر آنکه در معنای اسمی زیارت جامعۀ کبیره بیشتر به کار می‌رود؛ این قابلیت را به وجود می‌آورد که شاعر بتواند از آن، نوعی کارکرد کنایی یا ایهامی داشته باشد. شاعران در شعر امام هادی تا آنجا که توانسته‌اند سعی کرده‌اند که در استفادۀ شاعرانه از این واژه بکوشند: بخوان زیارت پرمحتوای جامعه را بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را بخوان که روح بگیرد ولی‌شناسی‌مان بخوان و شرح بده آیه‌آیه جامعه را اهل‌بیت نور هستید، آسمان وحی، ها! جامعه ما را به شرح این فضائل می‌برد برای جامعه، از یک فراز جامعه بی‌شک؛ دیانت می‌شود پیدا، سیاست می‌شود معنا 2⃣ استفاده از فرازهای زیارت برخی از شاعران با نگاهی به موسیقی و چینش واژگان، سعی در استفادۀ هنرمندانه از فرازهای زیارت داشته‌اند که علاوه بر مضمون‌پردازی و شاعرانگی کلام، حلاوت استفاده از واژگان عربی بر فخامت کلام افزوده است: گفتی:«فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد گفتی:«و بِکُم یَختِم» (۱) و دل کرد هوایت نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم «ذکرکم فی الذاکرین» (۲) را در میان راه گفتم... آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت از گناهان خودم «بینی و بین الله» (۳) گفتم «یا ساده الولاة و یا قادة الهداة» (۴) عشقت اگر نبود ولایت نداشتیم 3⃣ استفاده از مفاهیم و مضامین زیارت مفاهیم و مضامین غنی و پر نور «جامعۀ کبیره» این قابلیت را فراهم می‌سازد که شاعران بتوانند از لحاظ تنوع زبان، تصویرسازی و مضمون‌آفرینی از این زیارت استفاده کنند. برخی از شاعران با نگاهی به استفاده از این روش، به سرودن شعرهایی در ستایش امام هادی پرداخته‌اند: نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران (۵) «ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم» (۶) نامت حقیقتِ تو و همنام با خداست ای نگاهت شفای بیماران،ای امام صداقت وباران تودعاکردی وگنهکاران،باخداپاک بی‌حساب شدند(۷) 🔹«برای مناقب ائمه، از زیارت‌ها، به خصوص زیارت جامعۀ کبیره استفاده کنید. بنابراین شما دیگر هیچ احتیاجی ندارید که مبالغاتی را در ذهن خودتان خلق کنید. آنچه که باید در باب ائمه (علیهم‌السّلام) گفته شود، در زیارت جامعه هست. شما می‌توانید یک فقره از فقرات زیارت جامعه را - حالا شاید صدها فقره است - انتخاب کنید و با توجه به قریحۀ شعری و تخیل و فرآوری ذهنی خودتان، یک غزل زیبا و ناب از آب در بیاورید. ظرفیت این معارف اینقدر بالاست.» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار با شاعران آیینی، ۱۳۹۰/۳/۲۵) ۱. «بِکُم فَتحَ الله وَ بِکُم یَختِم؛ خدا به شما افتتاح عالم کرد و به شما نیز ختم آفرینش فرمود.» ۲. «ذِکرکُم فی الذّاکرین؛ ذکر شما در حلقۀ ذاکران عالم است.» ۳. «یا وَلیَ الله اِنُّ بَینی و بَینَ الله عَزَّوَجلَّ ذُنوباً لا یَاتی عَلیها اِلا رِضاکم؛ ای ولی خدا همانا بین من و خدای عزوجل گناهانی است که جز رضا و شفاعت شما آن گناهان را محو نخواهد ساخت.» ۴. «السَّلامُ عَلَى الأْئِمَّةِ الدُّعاةِ وَ الْقادَةِ الْهُداةِ وَ السّادَةِ الْوَلاةِ؛ سلام بر امامان فرا خواننده (به حق) و رهبران راهنما و سروران فرمانروا!» ۵. «السَّلامُ عَلی ائمة الهُدی؛ سلام بر شما امامان طریق هدایت.» | «بِکُم یُنزّلُ الغَیث؛ خدا به واسطۀ شما باران نازل می‌کند.» ۶. «لا اَبلُغُ مِنَ المَدحِ کُنهَکُم و مِنَ الوَصفِ قَدرَکُم؛ به کنه مدح و توصیف قدر و منزلت شما نتوانم رسید.» ۷. «یُشَرَّفُ فی عافیَتِکُم؛ به واسطۀ شما به عافیت رسیدند.» | «شأنُکُم حَقّ و الصِدق؛ شأن شما حق و صدق است.» | «لمَا استَوهَبتُم ذُنوبِی و کُنتُم شُفَعایی؛ شما از خدا بر من بخشش و آمرزش طلبید و شفیع من باشید.»
🔹 از عناصر مهمی که در مبحث فرامتنی شعر اهمیت فراوان دارد، نقش انتقال پیام به مخاطب است. «رومن یاکوبسن» صاحب نظریۀ نقش‌های زبان ساختارگرا، شش عامل«شنونده»، «گوینده»، «بافت»، «پیام»، «تماس» و «رمز» را در کلام مؤثر می‌داند. او به ازای این شش عامل، شش نقش را پیشنهاد می‌کند. نقش ترغیبی یکی از این عوامل است که در آن جهت‌گیری پیام به سمت شنونده(مخاطب) است. گوینده پیامی را به شنونده منتقل می‌کند که به کنش از سوی شنونده منجر می‌شود. شکل بارز نقش ترغیبی را می‌توان در جملات امری، خبری، توصیفی بیان کرد.» (یاکوبسن، ۱۹۹۴: ۷۹) 🔹 ما این امکان را داریم که با استفاده از صور خیال و نقش‌های زبانی در فضای شعر فاطمی، سیره و سبک زندگی فاطمی را به شیوۀ هنرمندانه ترویج دهیم. پرداخت الگوهای گفتاری و رفتاری حضرت زهرا(علیهاالسلام) در شعر، از جهتی خواننده را با الگوسازی مواجه می‌کند و از جهتی قابلیت پرورش مضمون را برای مداحان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) فراهم می‌کند تا معرفت مخاطب خود را بالا ببرند. 🔹همان طور که رهبر معظم انقلاب به این نکته اشاره داشته‌اند: «ما باید بدانیم که اگر فاطمه زهرا (علیهاالسلام) امروز در بین ما ظاهر می‌شدند، ما را به چه چیزی امر می‌کردند؟ انگشت اشاره به کدام راه از راه‌هایی که در مقابل ما گشوده است، می‌گرفتند و به ما می‌گفتند که از این راه بروید؟ ما باید آن را دنبال کنیم و در تبیین و تعلیم و معرفتی که می‌خواهیم به مستمع بدهیم، آن را ملاحظه کنیم و نیاز زمان را پر کنیم.» (۱۳۸۰/۶/۱۸) 🔹با توجه به این نکات، ابیاتی از نمونه‌های موفق شعر فاطمی با رویکرد سیره و سبک زندگی را مرور می‌کنیم: 💠حمایت از امام با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر کردی از امام زمان خود، یاری در هیاهوی پشت در کردی چادر حمایل می‌کنی از حق بگویی حتی اگر یک شهر باشد روبرویت 💠سیرۀ خانوادگی ذرّه‌ای مهر تو در کاهش نبود بر لبت نه سال یک خواهش نبود تا داغ این شقایق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست کن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محکم درست کن ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود حیدر داشت می‌سوخت رسم خانه و خانواده‌ات بذل پیرهن، بخشش نگین 💠اکرام و انفاق ای سه شب بی‌قوت و... از قوت تو سیر، هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر آن روزۀ سه روزه نیازی به نان نداشت ای زخمی محبت عالم! نمک که هست نه سال سفره‌های فقیران شهرتان جز با تنور بخشش این خانه نان نداشت 💠عبادت به دعا دست خود که بر می‌داشت بذر آمین در آسمان می‌کاشت بوی فرشته از تن محراب می‌چکید تا می‌رسید فرصت شب‌زنده‌داری‌ات جان تو خواست سالک راه دعا شود «حَتّی تَوَرمَّت قَدَماها» ادا شود فقط از شعله و مسمار گفتیم از آشوب در و دیوار گفتیم میان این همه شعله بگو ما چقدر «الجار ثمّ الدار» گفتیم 💠عفاف و حجاب چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا کند زهرا حجاب، روی زمین طفل بی‌پناهی بود تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر شکر خدا که سایۀ تو بر سر من است چادر حجاب نیست فقط، یادگار توست 🔹لازم به ذکر است که از میان انبوه شعرهای فاطمی؛ این ابیات، نمونه‌های اندکی هستند که به سیره و سبک زندگی فاطمی توجه داشته‌اند. استفاده از منابع معتبر، بیان هنرمندانه، مضمون‌پردازی و دغدغۀ اشاره به سبک زندگی فاطمی از مواردی است که می‌تواند سرلوحۀ شاعران این عرصه قرار گیرد. 📗 دبیر مقدم، محمد (۱۳۸۸) معرفی و نقد کتاب مکاتب زبان شناسی نوین در غرب، مجله دستور، شماره پنجم، صفحات ۱۸۰ تا ۲۰۶ 📗 هیأت رزمندگان اسلام (۱۳۹۶) ماهنامه هیأت ویژه نامه اربعین، سال دوازدهم، شماره صد و شانزده، صفحه ۸
🔷معیارانتخاب شعر 🔹تناسب وزن و محتوا 🔹وزن «مفتعلن مفاعلن، مفتعلن مفاعلن» از وزن‌هایی است که در غزلیات متعدد از آن استفاده شده است. مثل: بی‌همگان به سر شود بی تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود یا در این بحر، بیت‌های دیگری را از با حالت شور، وجد و هیجان مشاهده می‌کنیم: مرده بدم، زنده شدم، گریه بدم، خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم لازم به ذکر است که این وزن، از اختیار وزنی جا به جایی هجای کوتاه و بلند در وسط مصراع پیروی می‌کند، که در اصطلاح به آن قلب گفته می‌شود. 🔹این بحر، جزء بحور خیزابی محسوب شده و طنطنۀ کلام و ضرب و تأکید را حفظ می‌کند که متناسب با مضامین مدح و منقبت است: دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند فاطمه‌ای که عقل‌ها، محو عبادتش بود نقش به چهر دوستان، مُهر ارادتش بود 🔹وزن‌های دیگری هم هستند که از این قابلیت برخوردارند: ▫️«متفاعلن متفاعلن، متفاعلن متفاعلن» بلغ العلی بکماله، کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله، صلّوا علیه و آله ▫️«مفتعلن فاعلات مفتعلن فع» دختر و خورشید و ماه، زهرۀ زهرا آن‌که کرامات او گذشته ز احصا 🔹دستۀ دیگر از وزن‌ها، مانند وزن «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» با نام وزن‌های جویباری، خاصیت بینابین دارند و قابلیت ارائۀ مفاهیم مختلف عارفانه، غنایی، مرثیه، و حماسی را دارند که در مجموع غزل‌های حافظ و سعدی فراوان به چشم می‌خورند: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشۀ چشمی به ما کنند باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این نوحه و چه عزا و چه ماتم است این آستان که هست فلک سایه‌افکنش خورشید شبنمی‌ست به گلبرگ گلشنش هرکس هر آن چه دیده اگر هر کجا، تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی 🔹بخشی از وزن‌های دیگر هستند که در ضرب‌آهنگ حالت حزن و غم را به ذهن متبادر و احساس و عاطفه را تداعی می‌کنند. مثل: ▫️«مستفعلن فاعلاتن، مستفعلن فاعلاتن» دل بردی از من به یغما، ای تُرک غارت‌گر من دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من از آسمان می‌رسی تا در خاک پهلو بگیری خورشید من باید اما، با سایه‌ها خو بگیری و مانند این وزن: «مستفعلن مستفعلن، مستفعلن مستفعلن» ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می‌رود وآن دل که باخود داشتم،با دلستانم می‌رود بیرون ببار ای آسمان، از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را 🔹«روی هم رفته می‌توانیم تأثیرات وزن را در این اصول خلاصه کنیم: ۱. لذت موسیقایی، که این در طبیعت آدمی است که خواه ناخواه، از وزن لذت می‌برد و از طرف دیگر، زبان عاطفه همیشه موزون است زیرا در انفعالات روحی سخنش مقطّع است. ۲. میزان ضربه‌ها و جنبش‌ها را منظم می‌کند. ۳. به کلمات خاص هر شعر تأکید می‌بخشد و امتیازی از نظر کشش کلمات ایجاد می‌کند.» (شفیعی کدکنی،۱۳۹۳: ۴۹) 🔹قابلیت‌ها و خاصیت‌های مختلف بحور، توجه و تأمل شاعران و مداحان را می‌طلبد که می‌تواند راه‌گشای شاعران در سرودن و ارائۀ مفاهیم تازه و برای مداحان در بخش‌های مختلف محافل مذهبی (از جمله زمزمه، پیش سرود، واحد کند، شور...) زمینه‌ساز اجرای متنوع و متناسب باشد. 📗 شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۹۳) موسیقی شعر، چاپ پانزدهم، تهران: آگه. 📗 موسوی، سیدمهدی (۱۳۹۵) تار و پود، تهران: آرام دل.
🔹یک شعریک نکته 🔷 نماد آفرینی در شعر فاطمی 🔹«نماد ابزاری برای بیان تصوّر یا مفهومی است که برای حواس و ادراک ما غایب، غیرقابل شناخت و غیبی به شمار می‌آید. در نتیجه، کاربرد نمادها از جمله ضروریات زندگی انسان است، زیرا آدمی همواره در زندگی خود با مفاهیم و معانی غیرمادی سر و کار داشته و دارد.» (لاجوردی،۱۳۹۰: ۸۸) «طبق نظر پائول تیلیخ نمادها به دو دسته تقسیم می‌شوند: ۱. نمادهای بازنما (حکایت‌گر) که ویژگی نماد واقعی را دارند. ۲. نمادهایی که ویژگی نماد واقعی را دارا نیستند و تنها نشانه‌اند، مانند: نشانه‌های منطقی و ریاضی.» (همان:۹۱) 🔹در مثنوی احمد عزیزی «یاس» به عنوان نماد معرفی و شناخته می‌شود و هرکجا که واژۀ یاس قرار می‌گیرد منظور از آن، حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) است. استعاره، زمانی به نماد تبدیل می‌شود که بتواند اثرگذار باشد و در آثار دیگر نمود پیدا کند. ترکیب‌هایی مثل: «یاس کبود»، «یاس نیلی»، «یاس مدینه» و «یاس علی»... با محوریت یاس گسترش پیدا کرد و در نام‌گذاری آثار ادبی، هنری، نمایشی... اثرگذار است. 🔹تأثیر نماد در زندگی روزمره تا حدی است که ابزار بیان کنایی و هدف گوینده و صاحب اثر؛ و همچنین شناخت شخصیت اصلی قرار می‌گیرد. در شعر آیینی نمونه‌های اندکی از این نمادآفرینی را مشاهده می‌کنیم: ▫️در شعر فاطمی: کوه کوه آهسته گام بر می‌داشت پیکر آفتاب بر دوشش ▫️در شعر عاشورایی: نی خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن خوشا نی‌نامه‌ای دیگر سرودن 🔹در شعرهای مورد اشاره، بین واژۀ نماد و شخصیت اصلی شباهت‌هایی وجود دارد و امکان کشف ادبی را برای شاعر فراهم می‌کند. «گل یاس» گلی خوشبو است و به رنگ سفید، قرمز، زرد، و کبود است؛ بوی گل یاس آرامش‌بخش است، اعصاب را تسکین می‌دهد و در عطرسازی از آن استفاده می‌شود. «کوه از یک سو از نمادپردازی فضایی متعالی مانند بلند، عمودی، قائم، برترین و... بهره‌مند است و از سوی دیگر قلمرو تجلیّات قداست آثار جوّی است و به این اعتبار اقامتگاه خدایان به شمار می‌رود. دست یافتن به قلّه‌های بلند کوه برای بشر ابتدایی به اندازۀ رسیدن به آسمان ناممکن بود.» (لاجوردی،۱۳۹۰: ۱۰۰) «نی» تمثیل از انسان عاشق، رها شده از تعلّقات و انعکاس صدای الهی در عرفان است که مولوی هم در ابتدای دفتر اول مثنوی خویش از نی با کارکردی نمادین استفاده می‌کند: بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی‌ها شکایت می‌کند 🔹«به کارگیری نماد در شعر، به دو شکل: ۱. استفاده از نمادهای گذشتگان و معاصران ۲. آفرینش نماد تازه، قابل تصوّر است.» (براهنی،۱۳۸۰: ۱۲۱) به صورت کلی، استفاده از نماد در شعر فاطمی، موجب تعالی ذهنی مخاطب، بیان تمثیلی تاریخ و مقتل، و ماندگاری در ذهن مخاطب خواهد شد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗لاجوردی، فاطمه؛ طالش‌بابایی، حکیمه (۱۳۹۰) نماد پردازی بلندی در اندیشۀ دینی. پژوهش ادیان(علمی پژوهشی)، سال پنجم، شماره۹. 📗براهنی، رضا (۱۳۸۰) طلا در مس. جلد اول، تهران: زریاب.