eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمِ ما عمریست ای آقا بر این در مانده است مثل رؤیا فکرِ دیدار تو در سر مانده است نیست جز یاریِ تو ، منظورِ ما از دیدنت آرزوی یاری اَت بر قلب نوکر مانده است با تحیُّر گاه گاهی چهره‌ها را بنگرم چشم ها خیره به هر روی منور مانده است در پیِ رخسار تو، سرها پریشان خاطرند از جدائیهای تو، دلها مکدّر مانده است کاش روزی شیعۀ دلخواه تان باشیم ما رتبۀ ایمانمان از درکِ تو درمانده است کسبِ ما در نزد تو چون پینه دوزی هم نشد وعدۀ دیدار ما تا کِی مقدر مانده است این چه سودائی است با خود کرده ام در عاشقی از تو گویم لیک، فکرم جای دیگر مانده است عده ای رفتند تا مقتل ز هیئت‌های تو چشم مامبهوت بر محراب و منبر مانده است هان! شهیدان، راهِ صد ساله به یکشب رفته اند دل هنور از راهِ خوبان صد برابر مانده است کربلا راهِ مرا نزدیک کرده با شما از میانبُر آمدم، یک دَم به لشگر مانده است وعدۀ ما شد ستونِ آخرِ راهِ نجف اربعین تا کربلا یک دیدۀ تر مانده است محمود ژولیده
ماه روشنگر من آینه ی اشک منی گر نیایی به خدا قلب مرا می شکنی بین عشاق رخت صحبت وصل است و فراق چه کند عاشق تو جز تو ندارد سخنی ساکن کلبه غم ، مویه کنان می گویم ما چو یعقوب تو هم یوسف گل پیرهنی گرچه داریم به دل شعله ی هجران آقا تو فقط مایه ی دلگرمی هر مرد و زنی این که مشتاق وصال تو بود چشمانم یاس هر گلشنی و گلشن هر یاسمنی باغ بی شمع و چراغی رخ تو می طلبد می روی تا که در آن رحل اقامت فکنی گریه کن با جگری سوخته در این ماتم تو که خود جان نبی ، پاره قلب حسنی دیشب از حنجره ای خون جگر ریخت به طشت چه لبی غرق به خون بود و چه گلگون لگنی "یاسر" از خون جگر بر دل آیینه نوشت ای فدای تو که روشنگر هر انجمنی 🔸شاعر:
عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند در سینه‌ات صدایِ تو ای نورِدیده ماند هیات تمام شد همه رفتند شام قبل اما هنوز مادر قامت خمیده ماند از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد از ناله سینه آتش و رنگت پریده ماند اینجا همه شبیه تو مشکی است رَخت ما همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند کاری برای عصر ظهورت نکرده‌ایم اینجا چقدر میوه‌ی کالِ نچیده ماند احساس ما به آمدن تو چه فایده وقتی کلام سیدِ ما ناشنیده ماند ظرفیت شنیدن یک روضه را بده عمری گذشت و مقتل آن سر بُریده ماند حق می‌دهم اگر به سر و سینه می‌زنی بر روی عمه‌های تو جایِ کشیده ماند قربان آن دو چشم که گریان زینب است ای وای از غمت شبِ طفلان زینب است 🔸شاعر:
عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند در سینه‌ات صدایِ تو ای نورِدیده ماند هیات تمام شد همه رفتند شام قبل اما هنوز مادر قامت خمیده ماند از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد از ناله سینه آتش و رنگت پریده ماند اینجا همه شبیه تو مشکی است رَخت ما همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند کاری برای عصر ظهورت نکرده‌ایم اینجا چقدر میوه‌ی کالِ نچیده ماند احساس ما به آمدن تو چه فایده وقتی کلام سیدِ ما ناشنیده ماند ظرفیت شنیدن یک روضه را بده عمری گذشت و مقتل آن سر بُریده ماند حق می‌دهم اگر به سر و سینه می‌زنی بر روی عمه‌های تو جایِ کشیده ماند قربان آن دو چشم که گریان زینب است ای وای از غمت شبِ طفلان زینب است 🔸شاعر:
اشک و مناجات و دعا را دوست دارم این حالت خوبِ بکا را دوست دارم من دین خود را از رسول الله دارم زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم مشهد، حرم، پائین پا، صحن گهرشاد این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم خیلی هوای کربلا را دوست دارم آرام کنج دنج روضه می نشینم هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم بالا نیاوردم سرم را تا ببینی این گریه های بی صدا را دوست دارم گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه من گریه کردن با شما را دوست دارم 🔸شاعر:
از انتظار خسته شده انتظار هم تقویم من تویی , تو نباشی بهار هم تا زنده ام فقط نه تو را جار میزنم گفتم که حک کنند به روی مزار هم خوبی چنانکه عاشقی ات انتخاب نیست عشق تو برده از دل ما اختیار هم من کفتر حریم تو ام گُم نمیشوم این احتمال را نده یک در هزار هم بر عکس مردمان , صدقه دادی و گدا کوچک نشد که هیچ , گرفت اعتبار هم من هرچه گفته ام ز تو , شعر و خیال نیست آورده مجلسی همه را در بِحار هم ... 🔸شاعر:
بهاران طی شد و یارم کجایی تو ای یارِ وفادارم کجایی کجایی لاله ی دامانِ نرگس نسیمِ عطرِ گلزارم کجایی تو را می خواهم ای گل در کنارم دلی خون از زمان دارم کجایی نَمی باران بزن بر انتظارم که بی تو اشکِ خون بارم کجایی بیا ای رازِ شور انگیزِ هستی کلیدِ مشکلِ کارم کجایی من و جمعه من و بوی فراقت طبیبِ جانِ بیمارم کجایی شبِ بی حاصلِ ما را سحر کن طلوعِ فجرِ دیدارم کجایی نسیمِ صبح از بوی تنِ توست سحرها کرده بیدارم کجایی تو مثلِ عطرِ باران دلربایی نشاطِ رنگِ رخسارم کجایی بیا از چشمِ تو حاجت بگیرم چنان از درد سرشارم کجایی تویی حاتم منِ مسکین به پایت اسیرِ کوچه بازارم کجایی مرا آهِ فراقِ سینه سوزت ز عالم کرده بیزارم کجایی شرارِ خون نشسته در دلِ من ببین این اشکِ تکرارم کجایی من هر شب در دلِ تنگم به یادت نهالِ عشق می کارم کجایی بیا آرامِ جانِ بی قرارم به هجرِ تو گرفتارم کجایی میانِ صحن‌ها و هر رواقی به دنبالِ رُخِ یارم کجایی همی ترسم بمیرم از جدایی نبینم روی دلدارم کجایی؟! 🔸شاعر:
آقای من چقدر منتظر و بی قرارمانی تو شبیه ابر بهاری ز مهربانی تو حضور گرم تو احساس می شود دائم همیشه و همه جا در کنارمانی تو بگیر دست مرا تا به آسمان برسم منم که اهل زمینم‌، وَ آسمانی تو کریمی و همه جا حرف این کرامت هاست خدا کند که مرا هم زِ در نرانی تو سه شنبه های توسل، میان زائرها گمان کنم که در این صحن جمکرانی تو دعای پشت سر ما دعای وتر شماست شبیه فاطمه در فکر نوکرانی تو چه حاجتم به دو دنیا، که من تو را دارم خوشم چو بنده، نوازی، به تکه نانی تو به یاد نوکری و نوکرت به یادت نیست به جان فاطمه امّا عزیزمانی تو خدا کند که بیایی شبی به این روضه خدا کند که شبی روضه را بخوانی تو بخوان به یاد غم عمه ای که می فرمود: عزیز فاطمه، مضروب خیزرانی تو عزیز فاطمه‌، خواهر نداشتی تو مگر که جای دامن من، دست این و آنی تو وحید محمدی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» 🔸شاعر:
همه محوند، محو عزت ما از گِلِ اولیاست طینت ما کنج عُزلَت برای ما گنج است وه چه سرمایه ای ست عُزلَت ما نگران نیستیم از مردن مرگ ما هست استراحت ما ثروت ما محبت زهراست نرسد ثروتی به ثروت ما نامه هامان نخوانده امضا شد باز راضی نشد به خجلت ما گریه کردیم راهمان دادند بی نتیجه نماند زحمت ما هر کسی پنج روز نوبت اوست با بزرگان گذشت نوبت ما فرصت گریه را به ما دادند بهترین فرصت است فرصت ما همه جا رفت و از تو صحبت کرد هر که بنشست پای صحبت ما تا که در خدمت شما هستیم دیگران میکنند خدمت ما خواستند از دیار تو برویم نه ، اجازه نداد غیرت ما ما اویسیم و آمدیم ، ولی دیدن تو نبود قسمت ما آس و پاست شدیم و با این حال درهمی کم نشد ز قیمت ما شبی از خاک ما گذر کردی مرده را زنده کرد تربت ما حاجت دل شکسته ها گریه است جان زینب برس به حاجت ما روضه داریم روضه‌ی زینب یک سری هم بیا به هیئت ما کربلا ، شام ، هر کجا رفتی یک سلامی بده به نیت ما ما که از هجر ، بال بال زدیم و نیامد کسی عیادت ما شاعر:
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار رسید اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران گرفته است بشارت از آسمان خراسان شنیده است ندایی خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 🔸شاعر:
محمد_جواد_شیرازی ========================== 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 آه که دیگر توان آه نداری ... تکیه ی عرشی و تکیه گاه نداری پای گناه همه نشسته ای آقا گرچه خودت ذره ای گناه نداری مثل حسینی اگرچه حضرت خورشید حیف که در لشکرت تو ماه نداری پشت و پناهی برای هر که غریب است خود که غریبی چرا پناه نداری ؟ یوسفی و رفته ای که شهر نرنجد پس تو نیازی به قعر چاه نداری اشک تو دریا شود اگر دو سه روزی بغض فروخورده را نگاه نداری 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ازین همه فراق، دل کباب شد بیا دگر زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر سکینه ی زمین و آسمان، امام مهربان زمانه، سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر مرا زیاد در گناه دیدی و دلت شکست دلم شکست و از خجالت آب شد بیا دگر خجالت آور است گفته ام، نمایِ شهرمان چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر فقیرها به زیر پای اغنیا فدا شدند دوباره از حقیقت اجتناب شد بیا دگر هوا بدون بودنت، جهنم است بی گمان نفس زدن برای ما عذاب شد بیا دگر هزار و یک طریق خواندمت بیا، نیامدی به هر دری زدم دلم جواب شد بیا دگر هنوز می رسد نوا، حسین زیر دست و پا... میان خون محاسنش خضاب شد بیا دگر 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 دادند به حكمت و به لطفی به شما از اين همه سوره ، سوره ی كوثر را كوتاه ترين سوره ی قرآن ، يعنی كوتاه ترين راه رسيدن به خدا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ❤️ ‌ما را هر روز امید آمدنت چشم از خواب بیدار می کند ما را بِرَهان از این پلک های مدام بیا که دیگر خوابمان نبرد، که دیگر چشم بر نداریم از نگاهت. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 🎙 تندخوانی جزء هفتم قرآن کریم ◻️ با قرائت استاد احمد دباغ در زمانی که گره خورده به کار همگان گره ی کور بزن بین منو کارِ حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ⭕️ فوری ⭕️ 👈 کانال نشر آثار استاتید بزرگوار در اینا افتتاح شد !!! ✍ از همه‌ی اعضای محترم کانال دعوت میکنم تا در کانال های ، و استاد عضو شوند و از کلیپ‌ها و سخنان ناب و دلنشین آنها استفاده کنند ✅ کانال استاد 👇 https://eitaa.com/joinchat/771227666C570c262592 ✅ کانال استاد 👇 https://eitaa.com/joinchat/819462160Cf939127299 ✅ کانال استاد 👇 https://eitaa.com/joinchat/4256301348C43817ba3bd ✋ پیشنهاد می کنم همه عزیزان عضو بشن يک عمر به انتظار مانديم همه غمديده و بيقرار مانديم همه بازآ که شکست، دل ز ياد غم تو بي روي تو بي بهار مانديم همه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 باران که می بارد تو را در یاد آورده در ماتم تو رعد هم فریاد آورده بی شک برای رقص پرچم بوده که خالق از عرش ، سوی کربلایت باد آورده چشمان مجنون خیز تو ، لبهای شیرینت دسته به دسته سوی تو فرهاد آورده آنکه تو را میخواست بی لشکر ، نمی داست بر نوکری ات انس و جن اولاد آورده نقص خودش را بر دوعالم جار خواهد زد آنکس که بر بزم شما ایراد آورده 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 قومی که مسیرش همه بر عکس شهید است در حسرت دیدارِ کمی،خوابِ سفید است. جمعی که زر وسیم شود کعبه ی آنها، آمرزششان پیشِ خداوند بعید است در کوفه حسینی شدن امروز چه سخت است! وقتی که به بازار پر از وعده وعید است با مردم شهری که به هم رحم نکردند دیگر چه نیازی به ستمهای یزید است ‌ دیگر به سراپرده ی خورشید رسیدن از راهِ سیه گشته ی ما قطع امید است روزی که بیایی پسرِ حضرتِ زهرا؛ مردم همه گویند که دینِ تو جدید است اینجا به کسی خوش نگذشته است کجایی؟ هجران نفس از این دل دیوانه بریده است... تلخ است اگر زندگیِ منتظرِ تو... این زهر فراق است که از غصه چشیده است.. طوفان نکند رحم به هر برگ و درختی برگرد تن خفته ی ما شاخه ی بید است برگرد ببینی که چه اوضاع وخیمی است آری بخدا مرگ در این بُرهه مفید است 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ⚠️آغاز ثبت نام شرف الشمس ۱۴۰۲ ♨️حکاکی با رعایت شرایط. ♨️به دست خود حکیم رضوی قمی. ♨️تعداد محدود. 😱روی عقیق یمنی. 😱به قی