#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات_کاروان_اهل_بیت_ع_در_شام
با غصههای آل عبا گریه میکنی
در اوج روضههای عزا گریه میکنی
ما با گناه اشک تو را در میآوریم
از سوز بی وفایی ما گریه میکنی
ای صاحب عزا، تو به این روضههای ما
میآیی و بدون صدا گریه میکنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه میکنی
بر کشتهی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه میکنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه میکنی
بر رأسهای رفته به بالای نیزهها
با خیزران و طشت طلا گریه میکنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصههای آل عبا گریه میکنی
✍️ #وحید_محمدی
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_شهادت
وقت بیماری و غم، ذکر حسن میگیرم
وسط روضه و دم، ذکر حسن میگیرم
همهجا زیر علم ذکر حسن میگیرم
به خدا بین حرم ذکر حسن میگیرم
سامرا، ذکر حسن، بین حرم میچسبد
جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم میچسبد
ما نشستیم سر سفرهی شاهانهی تو
به فدای تو و آن لطف کریمانهی تو
عرشیان صف زده پشت در کاشانهی تو
خیر دیدیم چقدر از در این خانهی تو
پاسبان حرمت خیل ملائک هستند
جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند
خلق حیران تو و روی ملیحت آقا
به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا
ماجراییست عجب، دست مسیحت آقا
دست ما را برسان تا به ضریحت آقا
به فدای تو و آن گنبد و گلدستهی تو
کس نخورده است در عالم، به در بستهی تو
شور رؤیای شب ماست فقط خواب حرم
دل ما هست همان گوشهی سرداب حرم
قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم
تا بنوشیم فقط جرعهای از آب حرم
هر چه میخواهد از این باب، گدا میگیرد
لطف بی حد شما، دست مرا میگیرد
میرود سمت جنان گریه کنت با زهرا
میشود چشم ترم در غم تو چون دریا
اثر زهر شده در رخت آقا پیدا
اولین روضهی تو عمر کمت بود اما
لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد
قسمت سینهی تو تیزی مسمار نشد
دست و پا میزنی و بال و پرت میآید
مهدی فاطمه بالای سرت میآید
اثر زهر جفا بر جگرت میآید
روضهی ظهر دهم در نظرت میآید
همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست
زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست
روی این خاک بگو، آه... تنت میماند؟
زیر مرکب مگر آقا بدنت میماند؟
غصهای نیست... به تن پیرهنت میماند
بین انگشت، عقیق یمنت میماند
پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود
سر عمامهی آقای همه دعوا بود
✍️ #وحید_محمدی
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
عصر هر جمعهی دلگیر، تو را میخواند
دم به دم کوچهی تقدیر تو را میخواند
مادری چشم به راه است بیایی از راه
کنج خانه پدری پیر تو را میخواند
ندبهها اشک شد و از تو نیامد خبری
قطرهی اشکِ سرازیر تو را میخواند
عالمی منتظر جلوهی مولایی توست
هر نفس قبضهی شمشیر تو را میخواند
ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید
صبح و شب عرصهی تدبیر تو را میخواند
یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو
دل واماندهی ما دیر تو را میخواند
مادری پشتِ در خانه صدایت میکرد
مادری خسته، زمینگیر، تو را میخواند
دارد از حنجرهای خشک صدا میآید
دختری در غل و زنجیر تو را میخواند
از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن
عصر هر جمعهی دلگیر تو را میخواند
✍️ #وحید_محمدی
🥀 #شهدای_گمنام
مادری کرده برای بیپلاکان شهید
قبر این گمنامها پایینِ پایِ فاطمهست
✍️ #وحید_محمدی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
امشب به رنگ فصل خزان گریه میکنیم
همناله با زمین و زمان گریه میکنیم
هر چند گفتهاند که آرام گریه کن
اما بلند و ضجهزنان گریه میکنیم
امشب که خانهی دلمان غم گرفته است
مانند ابرهای روان گریه میکنیم
همپای کوچههای مدینه نشستهایم
با روضههای تازهجوان گریه میکنیم
تازه جوان و قد کمانی تعجب است
از غصههای قد کمان گریه میکنیم
داریم پای روضهیتان پیر میشویم
اما هنوز از غمتان گریه میکنیم
این خانهی غمیست پر از غربت بقیع
از داغ قبرهای نهان گریه میکنیم
آری دوباره بر سر سفره نشستهایم
امشب برای مادرمان گریه میکنیم
✍️ #وحيد_محمدی
زبانحال حضرت امالبنین (س) با امام حسین (ع)
#امام_حسین_ع_شهادت
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
به زخم زخم تنت گریه میکنم هر شب
برای پیرهنت گریه میکنم هر شب
شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه میکنم هر شب
به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه میکنم هر شب
به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه میکنم هر شب
به لحظهای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه میکنم هر شب
اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه میکنم هر شب
✍️ #وحید_محمدی
#حضرت_زهرا_س_مدح
به نام نامی زهرا، به نام مادرها
سلام ما به امام تمام مادرها
که فاطمهست همیشه امام مادرها
به لطف فاطمه هستم غلام مادرها
غلام خانهی زهرا حسابمان کردند
برای نوکریاش انتخابمان کردند
هزار شکر، نوشتند نوکرش باشیم
هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم
گدای خانهی او تا به آخرش باشیم
اجازه داد به ما، حلقهی درش باشیم
به روی شانهی خود دست رحمتی داریم
غلام فاطمهایم و چه عزتی داریم
بهشت زیر قدمهای مادرانهی اوست
بهشت گوشهی دنجی ز آشیانهی اوست
بهشت زمزمههای شب و شبانهی اوست
بهشت گرمی نان و تنور خانهی اوست
قسم به گردش دستاس و گرمی نانش
نشستهایم سر سفرههای احسانش
تنور عالمیان گرم شد به برکت او
شدند خلق، خلائق همه به علت او
قسم به شوکت زهرا، قسم به عزت او
به عرش و فرش میارزد فقط دو رکعت او
سلام ما به قیام و قعود و یا رب او
سلام ما به قنوت و به سجدهی شب او
به حب فاطمه اینجا که راهمان دادند
ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند
به زیر چادر زهرا، پناهمان دادند
برات اشک به غمهای شاهمان دادند
شدیم گریهکنِ روضهی حسین و حسن
یکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن...
✍️ #وحید_محمدی
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای نخل کوثر را ثمر، یا ام کلثوم
ای مایهی فخر بشر، یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر، یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر، یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر، یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر، یا ام کلثوم
حتماً تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در... یا ام کلثوم
حتماً تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر، یا ام کلثوم
از کوچهها تا کوچههای شام رفتی
رفتی کنار تشت زر، یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر...، یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر! ای وای!
ای وای از ساعات سر...! یا ام کلثوم
هر کس میآمد جای زخم قبل میزد
با نیزه و سنگ و سپر، یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزهها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر، یا ام کلثوم
هرکس که آمد قتلگاهش، دستِ پُر رفت
انگشتر و دستار سر...، یا ام کلثوم
✍️ #وحید_محمدی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
زیر قدمت بند دل ماست که گیر است
بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است
هر کس به تو دل داد محال است نگوید
از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»
دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است
از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید
مائیم گدا و پسر شاه امیر است
شهزادهی جودی تو که در وصف تو گفتند:
هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است
عالم همه دور سر تو گرم طوافند
افلاک کنار وجنات تو حقیر است
جانم به فدای تو و دستان کریمت
شاهیم سر سفرهی احسان قدیمت
بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست
دوری ز تو هیهات، به مولا شدنی نیست
آن دل که نشد بسته به خال لبت ای دوست
دل نیست، خرابه است، وَ احیا شدنی نیست
گشتیم، وَ گشتیم، وَ گشتیم، وَ گشتیم
والله که مانند تو پیدا شدنی نیست
آن آینه که روی تو را داد نشانم
نور است سراسر به خدا «ها» شدنی نیست
از برکت روی تو شده گندم ما نان
بی برکت تو حاجت ماها شدنی نیست
بدجور نمک گیر توأم حضرت باران!
افتاده دلم پای تو و پاشدنی نیست
ای جود و کرامت نمی از لطف نگاهت
دریاب گدایی که نشسته سر راهت
پیداست نشان تو به هر جای خراسان
پس لذت محض است تماشای خراسان
از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم
مائیم گرفتار و گداهای خراسان
جز بر علی و آل علی دل نسپردیم
دادیم دل خویش به آقای خراسان
هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم
جاروکش و درباری مولای خراسان
از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم
حاجات خود از محضر بابای خراسان
دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم
در پیش تو لبریز تمنای خراسان
دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را
امضا بزن این بار شما مشهد ما را
«ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را»
چشم تو به تصویر کشیده است خدا را
مُهر از لب آن شیشهی پُر معجزه بردار
بگذار معطر کند عطرت همهجا را
هم "عشق" شمائید وَ هم حضرت معشوق
داده است خداوند به ما درد و دوا را
ای برکت باران زتو، از شوق در آورد
لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را
یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد
انداخت میان دلم این حال و هوا را
مثل تو جوانند شهیدان خمینی
کرده است دعای تو اجابت شهدا را
از لطف تو در راه حسینیم همیشه
پای علم پیر خمینیم همیشه
✍️ #وحید_محمدی
#حضرت_زینب_س_شهادت
گوشهی خانهی خود جای به بستر دارد
مثل زهرا شده و دست روی سر دارد
دختر فاطمه و حیدر کرار است این
عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد
زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست
این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد
گریه گریه همهی بستر او تر شده است
مثل یک لالهی مجنون، دل پرپر دارد
لحظه لحظه همهی خاطرهها در ذهنش
یادی از پر زدن سورهی کوثر دارد
گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش
یاد دیوار و دری روضهی مادر دارد
همهی عمر به دل عشق حسینی پرورد
به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد
ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد
قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد
بدنش را طرف سایه نیارید فقط
سینهای داغتر از داغ برادر دارد
به روی سینهی او پیرهن خونیناش
زیر لب زمزمهی روضهی حنجر دارد
زیر لب زمزمه میکرد: خدایا... نزنید
«این هلال سر نی آمده دختر دارد»
✍️ #وحید_محمدی
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
شکر خدا جسم تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظهی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده،
وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود اما سینهات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسهی مادر ندیدند
✍️ #وحید_محمدی
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
ارادت به نام علی دارم و
پناهی به بام علی دارم و
دلی مست جامِ علی دارم و
مدال غلامِ علی دارم و
به این نوکری و ارادت خوشم
خوشم در هوایت نفس میکشم
دخیلم به موی تو یا بن الحسین
دو دستم به سوی تو یابن الحسین
من و آرزوی تو یابن الحسین
فدای عموی تو یابن الحسین
دخیلم دخیل ضریحی که نیست
پناه من خسته غیر از تو کیست
به نام ابالفضل راهم بده
نگاهی دمی بر نگاهم بده
ببین خسته جانم، پناهم بده
برات خلاص از گناهم بده
فدای تو و نام تو؛ یا علی!
رسیدم سر بام تو؛ یا علی!
تو که آمدی سجدهها پا گرفت
عبادت به لطف تو معنا گرفت
دعا با دعای تو بالا گرفت
دعای قنوت تو ما را گرفت
به یک ربّنایت حسینی شدیم
به لطف دعایت حسینی شدیم
تویی زینت ذکر و سجادهها
تویی مستی ناب این بادهها
تویی محور صبر آزادهها
رهایم نکن در دل جادهها
رهایم کنی راه گم میکنم
تو را گاه و بی گاه گم میکنم
شب ظلمت و غم به سر میرسد
زمان طلوع سحر میرسد
شبی از مدینه خبر میرسد
از این خاندان یک نفر میرسد
که بانی ایوان طلا میشود
مدینه خودش کربلا میشود
✍️ #وحید_محمدی