eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در آسمان دین حق ماهی دگر پیدا شده امشب علی مرتضی بار دگر بابا شده خرسند از این موهبت قلب و دل زهرا شده این ماه رخشان ولا زیبنده ی دنیا شده بر حیدر و بر فاطمه این هدیه از سوی رب است زینت فضای این جهان نور وجود زینب است از مقدم این مه شده شهر مدینه غرق نور بیت علی و فاطمه گردیده چون وادی طور پیغمبر اکرم بود در شادمانی و سرور رحمت ببارد بر زمین از یمن او حد وفور امشب کتاب عاشقی از نو نگر شیرازه شد اسلام و قرآن جان گرفت میلاد زهرا تازه شد امشب زمین لبریز شد از نور خلاق مبین این گلبن عترت بود از نسل ختم المرسلین هستی زهرا باشد و جان امیرالمؤمنین حق الیقین حبل المتین بر شیعیان حصن حصین امشب زمین و آسمان در شادی و شور و شعف لبخند باشد بر لب شیر خدا شاه نجف تابیده امشب بر زمین نور خدای دادگر اسطوره ی مهر و وفا از بیت مولا جلوه گر نخل ولا از لطف حق بار دگر داده ثمر زهرای اطهر همسر شیرخدا زاده قمر ای عاشقان مرتضی ثانی زهرا آمده ام المصائب زینب کبرا به دنیا آمده محبوبه ی حیدر بود باشد چو شمس مشرقین این دختر زهرا بود شمع وجود عالمین جانانه ی پیغمبر و بر مرتضی نور دو عین مظلومه همچون مادرش اخت الحسن اخت الحسین با عطر و بوی فاطمه با خلق و خوی فاطمه در او تجلی یافته خلق نکوی فاطمه شکر خدای مهربان ما شامل احسان شدیم از لطف حی سرمدی ما جمله با ایمان شدیم با حب و مهر مرتضی محو رخ جانان شدیم میلاد زینب ما همه بر مرتضی مهمان شدیم با یک نگه از روی مهر یا مرتضی هستم بگیر ای صاحب جود و کرم از مرحمت دستم بگیر
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد پیمبری یا این که حق به حیدر خود داد حیدری این شیردختری است که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام حسین مکرر است این پاک تر ز هاجر و حوا و مریم است سر تا قدم صحیفه ی آیات محکم است در وصف او مدیحه ی جن و بشر کم است ام المصائب است نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانه ی محمد و ریحان فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمه ی بی معلمه بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است فریاد خون خون خدا کیست زینب است آیینه ی حسین نما کیست زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست حبل المتین شیر خدا تار موی اوست آیینه ی جمال خداوند روی اوست هر جا حسین جلوه کند گفت و گوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین رسول خداست این آیینه دار عرصه ی کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز سید الشهدا در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظلِّ قامتش با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی
ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات می‌جنبد آسمان و زمین با اشاره ات ای درّ آبدار یدالله، تا ابد برپاست در دیار نجف یادواره ات این بیت را به فاطمه تقدیم می‌کنم بانو مبارک است نزول دوباره ات زینب تو کیستی که به دیوان شاعران پیدا نمی‌شود مثل و استعاره ات خاتون کنیزهای شما برگزیده اند شد همسر خلیل خداوند ساره ات حق می‌دهم اگر که بیفتد کلاه عرش با زل زدن به شان رفیع مناره ات دریای بی‌کران بخدا چشم آفتاب یک بار هم ندیده به خوابش کناره ات دین خطبه‌ای برای بقا خواست، باز نیست در کار خیر حاجت هیچ استخاره ات
به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب من از نامش که زینت بر علی گشته ست فهمیدم زمانی زینت الله اکبر می شود زینب زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی که درآن مادرش زهرا و دختر می شود زینب سه تا آیه سه دفعه مادری پیش سه تا حجت به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس به کشتی نجات خَلق لَنگَر می‌ شود زینب خودش یک لشکر است از کربلا تا شام، دروقتش؛ دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛ برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر مادر پس از عباس هم قطعا برادر می شود زینب همانگونه که از اول به یادش مانده از کوچه دم آخر میان خیمه مادر می شود زینب دوتا روح است دریک جسم وقت بوسه از حنجر که یک آن فاطمه یک آن دیگر می شود زینب
رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست مه مبارک میلاد زینب کبراست دهید مژده به ختم رسل که این مولود ولادت دگر پاره ی تنت زهراست خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر که خیر ، قطره و خیر کثیر او دریاست سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم که او به فاطمه آیینه ی تمام نماست محمد و علی و فاطمه ، حسین و حسن جمال انورشان در جمال او پیداست هنوز شیر ننوشیده چشم نگشوده به سینه اش طپش قلب سیدالشهداست مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی خدا گواست که اوصاف او کلام خداست مقام " یذهب عنکم " گرفت این دختر یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست نماز شب به نماز شبش نماید فخر دعا به هر نفس او نیازمند دعاست خجسته چهره ی او مصحفی به چشم حسین چه مصحفی که پر از آیه های کرب و بلاست چه دختری که وجودش همیشه " زین اَب " است چه زینبی که بلاها به چشم او زیباست زبان حیدریش کار ذوالفقار کند خطابه های بلندش به شام و کوفه گواست به صبر و همت و ایثار و اقتدار و کمال اگر حسین دگر خوانمش رواست رواست خدا جلال و ، محمد کمال و ، فاطمه زهد علی خصال و حسین آیت و حسن سیماست چنان که یک دم او بی حسین ممکن نیست یقین کنید که بی او حسین هم تنهاست جمیل دیدن سیل بلا به دیده ی او گواه فوق جلالش ز مریم عذراست سرور سینه ی مریم وجود عیسی بود مدال سینه ی او داغ هیجده عیساست نظام دین بُود از گیسوی پریشانش هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست ز شعله ی نفس زینب است تا صف حشر حرارتی که ز خون حسین در دل هاست قسم به دین خدا می خورم که دین خدا به صبر زینب و خون حسین پا بر جاست خطابه اش همه آیات وحی و تفسیرش نیازمند هزاران قصیده ی غرّاست سر بریده ی فرزند فاطمه می گفت که خون پاک مرا خطبه ی تو آب بقاست امین وحی بیا و به اهل کوفه بگو که این صدای خداوندگار بی همتاست زبان شکر گشودن کنار مقتل خون خدا گواست که فوق مقام صبر و رضاست به موج خون تن صد پاره را گرفت به دست که ای خدا بپذیر این یگانه هدیه ی ماست شبی نشد که نماز شبش رود از دست که لحظه لحظه ی شب هاش لیلة الاحیاست الا قیام تو قد قامت قیام حسین تویی که قامت دین با قیامتت شد راست تویی که خطبه ی شامت یزید را لرزاند تویی که شام ز نطقت به خصم شام عزاست تویی که هر نفست یک خطابه ی پر شور تویی که هر قدمت یک قیام عاشوراست اگر که فاطمه خوانندت از جلال درست اگر به غیر حسینت مثل زنند خطاست جمال روح فزایت بهشت روح علی نگاهت از دل پاک حسین عقده گشاست هنوز حنجره ات را طنین صوت علی است اگر چه گوش دل اهل کوفه ناشنواست حسین بر سر نی گوش ، پای خطبه ی تو سر بریده ی او مجلس تو را آراست حسین کعبه و حج تو دور او گشتن صفا و مروه ی تو قتلگاه و طشت طلاست جبین شکستن عشاق در رساله ی توست عذار شسته به خون تو بهترین فتواست کدام رتبه از این به که سال ها " میثم " فقط برای شما خاندان مدیحه سراست
در آسمان دین حق ماهی دگر پیدا شده امشب علی مرتضی بار دگر بابا شده خرسند از این موهبت قلب و دل زهرا شده این ماه رخشان ولا زیبنده ی دنیا شده بر حیدر و بر فاطمه این هدیه از سوی رب است زینت فضای این جهان نور وجود زینب است از مقدم این مه شده شهر مدینه غرق نور بیت علی و فاطمه گردیده چون وادی طور پیغمبر اکرم بود در شادمانی و سرور رحمت ببارد بر زمین از یمن او حد وفور امشب کتاب عاشقی از نو نگر شیرازه شد اسلام و قرآن جان گرفت میلاد زهرا تازه شد امشب زمین لبریز شد از نور خلاق مبین این گلبن عترت بود از نسل ختم المرسلین هستی زهرا باشد و جان امیرالمومنین حق الیقین حبل المتین بر شیعیان حصن حصین امشب زمین و آسمان در شادی و شور و شعف لبخند باشد بر لب شیر خدا شاه نجف تابیده امشب بر زمین نور خدای دادگر اسطوره ی مهر و وفا از بیت مولا جلوه گر نخل ولا از لطف حق بار دگر داده ثمر زهرای اطهر همسر شیرخدا زاده قمر ای عاشقان مرتضی ثانی زهرا آمده ام المصائب زینب کبرا به دنیا آمده محبوبه ی حیدر بود باشد چو شمس مشرقین این دختر زهرا بود شمع وجود عالمین جانانه ی پیغمبر و بر مرتضی نور دو عین مظلومه همچون مادرش اخت الحسن اخت الحسین با عطر و بوی فاطمه با خلق و خوی فاطمه در او تجلی یافته خلق نکوی فاطمه شکر خدای مهربان ما شامل احسان شدیم از لطف حی سرمدی ما جمله با ایمان شدیم با حب و مهر مرتضی محو رخ جانان شدیم میلاد زینب ما همه بر مرتضی مهمان شدیم با یک نگه از روی مهر یا مرتضی هستم بگیر ای صاحب جود و کرم از مرحمت دستم بگیر
یاران دوباره پنجم ماه جمادی آمده ای عاشقان ای عاشقان هنگام شادی آمده تبریک گویان از سما امشب منادی آمده چون فاطمه خیرالنسا بر شیعه هادی آمده در شهر یثرب از سما هدیه ز رب آمد پدید روح شهامت مظهر صبر و رضا زینب رسید امشب در رحمت به روی خلق عالم وا شود از لطف خاص کبریا شور و شعف برپا شود ماهی دوباره جلوه گر از عالم بالا شود زینت فضای این جهان زینب گل مولا شود در آسمان دین حق ماهی درخشان می رسد دخت علی مرتضی با عطر قرآن می رسد امشب مدینه همچنان طور تجلا آمده جبریل وحی کبریا غرق تمنا آمده از بیت زهرا و علی شمس دلارا آمده از بهر دیدارش نبی محو تماشا آمده عالم ز شادی و شعف از مقدمش غوغاستی دوم بتول مصطفی در دامن زهراستی خالق بداده هدیه بر مولا امیرالمومنین سر زد گلی زهرا نشان بار دگر روی زمین این گلبن عترت بود نور خداوند مبین آن کس که باشد در جهان بر شیعیان حبل‌المتین از بهر تبریک از سما شادی کنان حور آمده شادی کنید ای عاشقان نور الا نور آمده سرمنشاءجود و سخا روح کرامت می‌ رسد در یاری دین خدا کوه شهامت می رسد اسطوره ی صبر و رضا و استقامت می‌رسد هم خواهر و هم عمه، هم دخت امامت می رسد زینب بود نام وی و نور دل اهل ولاست بعد از حسین بن علی پیغمبر کرب و بلاست امشب ز سوی کبریا بر جان وزد عطر جنان از بیت زهرا و علی سر زد گلی در این جهان هست حسین و مجتبی بر فاطمه آرام جان در این جهان و آن سرا بر شیعیان دارالامان اندر سپهر دین حق زینب بود خورشید عشق ریزد ستاره بر زمین در مقدم ماه دمشق این غنچه ی عصمت برد دل از حسین گل خنده‌اش اسطوره ی مهر و وفا مردان عالم بنده اش با خطبه های شام او دین خدا پاینده اش از بس کرامت می کند جود و سخا شرمنده اش امشب به اذن خالقش حاجت روایی می‌ کند از خیل عشاق از کرم مشکل گشایی می کند امشب ز لطفت زینبا گردیده ام مهمان تو تو میزبانی و منم شرمنده از احسان تو ای فاطمی خو زینبا جان جهان قربان تو ای دردمندان را دوا درد من و درمان تو رحمت ببارد زینبا از هر سر انگشت تو با اذن حق با یک نگه کل جهان در مشت تو فخر زمین و آسمان روح کرامت زینبا شکر خدای مهربان دل گشته رامت زینبا بنشسته ام از لطف حق دربار عامت زینبا از روز اول تا ابد هستم غلامت زینبا عیدی ما را از کرم امشب عطا فرما به ما کن روزی هر سال ما نجف مدینه کربلا ای هستی آل عبا مولاتنا زینب مدد آرام‌جان مرتضی مولاتنا زینب مدد نور دل خیرالنسا مولاتنا زینب مدد بر درگهت هستم گدا مولاتنا زینب مدد ای شمع جمع عالمین ای بر علی نور دوعین کن دستگیری از (رضا) حق گل زهرا حسین
گل ز گلزار ولایت وا شده زینت عالم گل زهرا شده بر روی خلق جهان از لطف حق بار دیگر درب رحمت وا شده شادمان خلق زمین و آسمان حضرت حیدر علی بابا شده از سوی خلاق داور در زمین هدیه ای بر فاطمه اهدا شده بیت حیدر گشته چون وادی طور جشن شادی و شعف برپا شده نور می بارد سوی شهر نبی هر کجا را بنگری غوغا شده عالم از نور وجودش منجلی در مدینه محشری برپا شده آمده بر فاطمه نور دو عین خانه ی مولا علی زیبا شده دخت زهرا آمد و با دیدنش خنده بر لب حضرت طاها شده از قدوم نور چشم مرتضی دیده روشن حضرت زهرا شده تالی زهرای اطهر آمده محو روی او همه دنیا شده دختر ام الائمه فاطمه آمده او مظهر تقوا شده عاشقان مرتضی شادی کنید نور دل ها زینب کبرا شده دیده ی شیر خدا روشن از اوست شادمان از مقدمش طاها شده آمده تفسیر نور و هل اتا صبر و ایثار و وفا معنا شده امشب از لطف خدا بیت علی از قدوم او چه روح افزا شده چون حسین بن علی و مجتبی دخت حیدر کعبه ی دل ها شده این گل گلزار عشق و همدلی زینت دنیا و مافیها شده زینب کبری صفابخش وجود آمده نور دو چشم ما شده همچو زهرا و علی و مصطفی او شفیع روز وا نفسا شده با نگاه زینب کبرا (رضا) ریزه خوار شاه عاشورا شده
همه عالم شده لبریززانوار جلی شامل خلق جهان لطف خدای ازلی آمده زینب کبرا نوه ی ختم رسل زینت اهل جنان دختر زهرا و علی این گل باغ ولا کعبه ی دل ها گشته شادمان از قدمش حضرت زهرا گشته همه ی اهل زمین در شعف و شادی و شور شهر یثرب شده از مقدم او وادی طور مصطفی خنده به لب دارد و گشته مسرور بهر تبریک به زهرا ز جنان آمده حور بر مشام همگان عطر جنان می آید دختر حیدر و زهرا به جهان می آید آمده دخت علی زینت بابا شده است شادمان چشم ودل حضرت زهرا شده است پر ز نور از مه رویش همه دنیا شده است نام او از سوی حق زینب کبرا شده است آمده آنکه بود معنی صبر و ایثار آمده آنکه بود دختر شاه ابرار معنی آیه ی ایثار و وفا آمده است نوربخش دل هر اهل ولا آمده است دختر فاطمه ام النجبا آمده است همه ی هستی شاه شهدا آمده است تالی فاطمه و روح عبادات آمد در دریای ولا عمه ی سادات آمد همچو زهرا و علی خوی وخصالش باشد همچو مادر به جهان علم و کمالش باشد همچو حیدر به خدا جاه و جلالش باشد مصطفی خنده به لب محو جمالش باشد گوید او هدیه ای از سوی رب است این دختر فاطمه جان علی، زین اب است این دختر جان تقوا تویی و حصن حصینی زینب اسوه ی صبر و رضا روی زمینی زینب همدم و یار حسین حامی دینی زینب شیعه را تا به جزا حبل متینی زینب ما گدایان سر کوی شماییم همه ریزه خواران شه کرب و بلاییم همه ما که شرمنده زلطف توو احسان توایم شب میلاد شما ما همه مهمان توایم شکرلله که همه ریزه خور خوان توایم ای گل فاطمه مادست به دامان توایم شده‌ایم در شب میلاد تو با تو دمساز جمع ما را ز کرامت به نگاهی بنواز هرچه دارم ز تو ای روح عبادت دارم مهر و حب تو من از روز ولادت دارم بر تو و آل تو من عشق و ارادت دارم در گدایی در لطف تو عادت دارم من کجا و کرم و جود و سخای تو کجا من بی مایه کجا لطف و عطای تو کجا شکرلله به تو و آل عبادل بستم از همه جز تو و آباء شما بگسستم همه ی عمر گدای سر کویت هستم از کرامات خداوند گرفتی دستم ریزه خوار سر خوان تو (رضایم) زینب مهر و حب تو خدا کرده‌ عطایم زینب
مظهر ایزد تعالی سلام نور دل خواجه ی اسرا سلام ای همه ی هستی مولا سلام جان حسین، دختر زهرا سلام ای شرف عترت طاهاسلام سیدتی زینب کبری سلام نور خدای حی داور رسید گلی ز عترت پیمبر رسید دردانه ی حضرت حیدر رسید حسین را یگانه خواهر رسید ای هدیه ی خالق یکتا سلام سیدتی زینب کبری سلام هدیه ی خلاق مبین آمده دخت امیرمومنین آمده به فاطمه یار و معین آمده به شیعه گو حبل‌متین آمده شمس ولا ماه دلارا سلام سیدتی زینب کبری سلام مدینه از قدوم او گلشن است چشم علی و فاطمه روشن است زینب کبرا دختر فاطمه هدیه به عالم ز سوی ذوالمن است گل علی بانوی یکتا سلام سیدتی زینب کبری سلام منادی ولایت این خبر داد نخل ولابار دگر ثمر داد هدیه خدا به فاطمه قمر داد به مرتضی نور دل و بصر داد ماه رخت کرده تجلا سلام سیدتی زینب کبری سلام غم از دل هاشمیان دور شد خانه ی مرتضی چنان طور شد بوسه زند بر رخ او مجتبی از قدمش فاطمه مسرور شد علی شده محو تماشا سلام سیدتی زینب کبری سلام نور خدا جلوه گر از روی تو پیچیده در کل جهان بوی تو چو فاطمه خلق تو و خوی تو دست تمام شیعیان سوی تو بانوی نیکو و شکیبا سلام سیدتی زینب کبری سلام چو مادرت فاطمه در عصمتی تو پای تا به سر همه رحمتی تو در دو عالم صاحب شوکتی تو شیعه را تا به جزا عزتی شافعه ی صحنه ی فردا سلام سیدتی زینب کبری سلام نور خداوند تعالی تویی عطر و بوی شاخه ی طوبی تویی روح ادب مظهر تقوا تویی بر همگان آیت عظما تویی نام تو شد ورد زبان‌ها سلام سیدتی زینب کبری سلام ای که تویی به فاطمه نور عین شمس تویی در همه ی مشرقین نور دهی بر همه ی عالمین جان حسن هستی و اخت الحسین عطر و بویت در همه گل ها سلام سیدتی زینب کبری سلام جان همه باد به قربان تو شامل عالم شده احسان تو آمده امشب همه مهمان تو درد من خسته و درمان تو ما همه قطره و تو دریا سلام سیدتی زینب کبری سلام ولایتت داده به من آبرو طوف حریم تو بود آرزو ای که کرامت بودت، خلق و خو به یک نگه دلم نما زیر و رو نور دل اهل تولا سلام سیدتی زینب کبری سلام ای که تویی بر همگان تکیه گاه بر تو منم ای گل زهرا پناه گرچه به درگاه توام رو سیاه کن ز کرم بر من مسکین نگاه روح تولا و تبرا سلام سیدتی زینب کبری سلام شکر خدا ز لحظه ی ولادت خدا به من داده چنین سعادت نوکری در تو گشته عادت دارم همیشه بر شما ارادت مهر تو بر دلم تسلا سلام سیدتی زینب کبری سلام حریم پاکت حرم کبریاست برای شیعه حرمت کربلاست کوی تو بهر همه دارالشفاست حاجت زائر حریمت رواست ای حرمت کعبه ی دل ها سلام سیدتی زینب کبری سلام گرچه بد و پستم و ناقابلم ز کودکی لطف تو شد شاملم شرر زده مهر تو بر حاصلم تو کرده ای با نگهی کاملم نام تو شد انجمن آرا سلام سیدتی زینب کبری سلام من به گلستان تو خار و خسم به حرمت جد تو احمد قسم بدون تو در دو جهان بی کسم مهر و ولایت تو زینب بسم مهر تو حق نموده اعطا سلام سیدتی زینب کبری سلام کن نظری ز مرحمت بر (رضا) عیدی میلاد بر او کن عطا با حسن و حسین کن آشنا بر او کرم کن سفر کربلا ای زینت عرش معلا سلام سیدتی زینب کبری سلام
باز امشب جهان پر از نور است همه جا غرق شادی و شور است شهر یثرب چو وادی طور است این ندایی چو نفخه صور است می رسد نور منجلی امشب آمده زینت علی امشب پیک رحمت چه خوش خبر داده نخل و بستان دین ثمر داده حق به زهرا قرص قمر داده مرتضی را بهین گوهر داده پیک وحی دارد این نوا امشب آمده شور کربلا زینب زد قدم در جهان گل حیدر هستی و روح و جان پیغمبر خنده شوق بر لب مادر بگرفته ورا چو جان در بر این گل یاس زینب زهراست همچو مادر شفیعه عقباست عاشقان عاشقان بهار آمد بیقراران به جان قرار آمد نخل امید را برگ و بار آمد زینت آل هشت و چار آمد آمده نور چشم ثارالله دختر دختر رسول الله نوربخش همه جهان آمد هستی و جان شیعیان آمد هادی و رهبر زنان آمد عمه صاحب الزمان آمد آمد آن فاطمی جلوات بر گل روی او صلوات هرچه ام در پناه تو هستم شیعه رو سیاه تو هستم منتظر بر نگاه تو هستم شکر حق پیرو راه تو هستم گر بدم زینب آشنایی من تا ابد بر درت گدایم من شکرلله نگه به ما کردی از گنه شیعه را جدا کردی تو مرا با خود آشنا کردی همه را بنده ی خدا کردی از کرم بر همه عنایت کن نظر امشب تو بر گدایت کن من که هستم گدای تو زینب بر لب من نوای تو زینب در دل من ولای تو زینب میهمانم بر سرای تو زینب همه دار و ندار من هستی در دو دنیا تو یار من هستی من به گلزار تو چنان خارم لیک از حب و مهر سرشارم همچو زهرا فقط تویی یارم کن نگاهی بر این دل زارم از ازل مهر تو بود در دل با نگاه تو حل شود مشکل مهر و حبت بود به جان و تنم از کسی به جز تو دم نزنم تا به محشر این بود سخنم بنویسید این گفته بر کفنم مهر و حب تو در سرشت من است حرمت زینبا بهشت من است از درت رد مکن مرا زینب کن روا حاجت مرا زینب درد من را نما دوا زینب نگهی کن بر این رضا زینب گرچه بی مایه ام مرا دریاب تویی سرمایه ام مرا دریاب
عاشقان پنج جمادی آمده در جهان هنگام شادی آمده در مدینه شور و غوغایی شده خانه ی حیدر تماشایی شده خانه ی مولا شده غرق سرور بهر تبریک آمده غلمان و حور فاطمه دخت نبی مادر شده شیر مردان صاحب دختر شده نوری از سوی خدا آمد پدید در مدینه زینب کبرا رسید گل ز گلزار ولایت وا شده مرتضی از لطف حق بابا شده دختری از نسل طاها آمده هست حیدر، جان زهرا آمده نوری از انوار سرمد آمده در جهان، جان محمد آمده آمده در این جهان اخت الحسین بر امام مجتبی نور دو عین در سپهر دین یزدان کوکب است دختر زهرای اطهر زینب است دخت زهرا، مظهر صبر و رضاست یاور و همسنگر خون خداست او گل بستانسرای حیدر است در سخا و جود، همچون مادر است از تبار حیدر و زهرا نماست همچو مادر در جهان مشکل گشاست عالم هستی بود سرمست او هر گره وا می‌شود با دست او ما همه چون ذره و او آفتاب هر دعا گردد به نامش مستجاب در کرامت در سخاوت محشر است دستگیر شیعیان حیدر است دستگیر ما به اذن کبریاست در دو عالم او امید این (رضاست)