#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_عصر_علیه_السلام
#محسن_عرب_خالقی
خبری میرسد از راه، خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است
طبق آیات و روایات رسیده، ای قوم!
جمعه آمدن او به نظر نزدیک است
عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی
باز هم گل دهد این باغ، ثمر نزدیک است
قطره چون رود شود، راه به جایی ببرد
به دعای فرج جمع، اثر نزدیک است
با ظهورش حرم فاطمه را میسازیم
بار بر بند برادر! که سفر نزدیک است
راه دور دل ما تا به در خیمه او
از در خانه زهرا چقدَر نزدیک است!
آه گفتم که در خانه و یادم آمد
غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است
گر چه از آتش در سوخته جانم اما
بیشتر روضه کوچه به جگر نزدیک است
تا که افتاد زمین، زلزله در عرش افتاد
هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است
داغ مادر به جگر میرسد اما انگار
اثر داغ برادر به کمر نزدیک است
#مناجات
#یوسف_رحیمی
شده غصهی نان و دنيای ما
حجاب ميان حبيب و مُحِبّ
توکل نکردیم براو که گفت:
«وَ يَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِب»
فقط فکردنياي خود بودهايم
غم دیگران چه؟! ملالی که نیست
ندارد اثر در عبادات ما
همين رزقهای حلالی که نيست
چه کرديم با بال دلهايمان
مناجاتها، ربّناها چه شد
دعامان شده حبس در سينهها
«خدايا ، خدايا» خدايا! چه شد
تجمّل شده همّ و غمّ همه
چه شد فرشهای حصيری چه شد؟
که ديگر به نان و نمک قانع است؟
مرام علی! دستگيری! چه شد؟
به دنيای خود خوب خو کردهايم
دگر در سری فکر پرواز نيست
در آسمان باز باز و چه حيف
براي پريدن پری باز نيست
به دنيای فانی چنان رو زديم
که از عزّت نفس غافل شديم
سر دل به دريا زدن داشتيم
اسير تماشای ساحل شديم
«کجايند مردان بیادعا»
چه شد اشکها ، دردها ، نالهها
چه کرديم با عشق و انسانيت
چه کرديم با حرمت لالهها
بيا لحظهای سوی نورانيت
بيا يک نفس غرق تقوا شويم
بگو مرد و مردانه یک یا علی
که راهی عرش معلّی شویم
چه میشد اگر حضرت آفتاب
به دلهای تاریک ما يک نگاه...
توانی دهد، نيمهجانی دهد
به این عبد درماندهی رو سیاه
بیا يک قدم مانده تا آسمان
بيا التجا کن خدایی شويم
حسين است سرّ رهايی ما
پری باز کن کربلايی شويم
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مقاومت
#انقلاب
#سیاسی
#مهدی_جهاندار
صبح ِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستی م گفت یا زهرا
نور زهرا که در جهان پیچید
هفت اقلیم گفت یا زهرا
آدم آموخت علم أسما را
بعد تعلیم گفت یا زهرا
ملت انقلابی ایران
وقت تحریم گفت یا زهرا
محشری شد شبی که فرمانده
پشت بی سیم گفت یا زهرا
و ابوالفضل دست هایش را
کرد تقدیم گفت یا زهرا
هی امان نامه می فرستادند
جای تسلیم گفت یا زهرا
عارفی سرّ عشق می دانست
هرچه گفتیم گفت یا زهرا
#در_محضر_بزرگان
#ولایت_فقیه
اولین سخنرانی #آیتالله_مجتبی_تهرانی پس از رحلت امام
👈 شکر ولایت فقیه به اطاعت کردن اوست
🔻 این روایت از علی (علیهالسلام) است:
«شُکرُ مَن فَوقَک بِصِدقِ الوَلاء»
شکر کسی که مافوق تو است به این است که راست بگویی از نظر پذیرش سرپرستی و ولایت او.
🔹 میگویی خدا فوق همه [است]، بسیار خوب، شکر میخواهی به او بکنی، شکر او چیست؟ صدق ولاء است، پیغمبر، علی (علیهالسلام)، ائمهی طاهرین (صلواتاللهعلیهماجمعین) هر ولایتی، به اطاعت است. تا برسد به ولایت فقیه، آن هم همین است.
🔸 دوستان من در ماه رمضان اگر یادتان باشد مکرر به شما گفتم، گفتم نعمت وجود امام را قدر بدانید! آیا ما صدق ولاء نسبت به امام داشتیم؟ در همین بحث شکر، گفتم این نعمت بزرگ است، یک مجتهد جامعالشرایط، از هر جهت علماً، عملاً، ابعاد گوناگون، گفتم قدرش را بدانید، خدا را شاهد میگیرم این دو هفته، مکرر در این فکر بودم، خدا نکند ما کفران وجود او را کردیم که از ما گرفتی. ۶۸/۳/۲۴
🏴 انتشار بمناسبت ایام سالگرد رحلت آیتالله مجتبی تهرانی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#هجوم_به_بیت_مولا
📚عبدالله_بن_سبأ
ص۱۳۱
💥و امّا درباره كيفيت هجوم به خانه فاطمه، و جريانى كه بين مهاجمين و متحصّنين گذشت چنين می نويسد: عدّه اى از مهاجرين، از جمله على بن ابى طالب و زبير از بيعت مردم با ابوبكر خشمگين شدند و با سلاح به سوى خانه فاطمه رفتند.
👈🏻به ابوبكر و عمر گزارش داده شد كه جمعى از مهاجرين و انصار در خانه فاطمه دختر رسول خدا با على بن ابى طالب گرد آمده اند و نيز گزارش دادند كه مقصود از اين اجتماع اين است كه با على بيعت كنند.
🔻ابوبكر به عمر بن خطّاب مأموريت داد كه برود و آنان را از خانه فاطمه بيرون بياورد و به وى گفت: چنانچه مقاومت كردند و از بيرون آمدن خوددارى نمودند با آنان جنگ كن. عمر با شعله آتشى كه همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه برداشته بود، به سوى آنها حركت كرد.
🍂فاطمه چون اين وضع را بديد فرمود: اى پسر خطّاب آمده اى كه خانه دختر پيامبر را آتش بزنى؟ عمر گفت: آرى، مگر آن كه با امّت هماهنگ بشويد و بيعت كنيد.
📒۱. الرياض النضره، ج ۱، ص ۱۶۷ ابو بكر جوهرى بنا به روايت ابن ابى الحديد، ج ۱، ص ۱۳۲، و ج ۶ ص ۲۹۳ و تاريخ خميس، ج ۱ ص ۱۸۸
۲. يعقوبى در تاريخ خود، ج ۲ ص۱۰۵
۳. ابن شحنه، ص ۱۱۲، حاشيه كامل و ابن ابى الحديد، ج ۲ ص
#در_محضر_بزرگان
معرفی آثاربزگان
ضرورت فراگیری اعتقادات برای همه ما به قدری مهم و با ارزش است که زیر بنای احکام و اخلاق ما همه ریشه در فهم و فراگیری اعتقاد درست دارد. به طوری که در طول تاریخ کسانی را حتی دیدیم که در زندگیشان اعمال خوبی نداشتند اما یک اعتقاد سالم آن ها را نجات داده مانند شهید طیب ها و... وکسانی هم بودند که شاید تمام عمر متخلق و اهل عمل بودند اما یک اعتقاد غلط آن ها را گمراه و عاقبت به شر کرده است، مانند آن شخص که در پایان عمرش با وجود همه قدس و تقوایی که داشت چون خدا به او نعمتی را نداده بود گفت خدا بمن ظلم کرده! و از دنیا رفت.
🔆آن چه که ما عمل میکنیم زیربنایی دارد و از فکری نشأت می گیرد آن فکر عقائد ماست, مثلا ما به ائمه توسل می کنیم این عقیده ماست و به آن باور داریم ، اما ممکن است کسی بیاید و تشکیک کند و بگوید توسل چه معنی دارد و ما نتوانیم پاسخ بدهیم! اگر ایمان قوی در ما بود، در اعتقادمان حتی اگر تقلیدی هم باشد خللی وارد نمی شود، اما در این روزگار که عصر انفجار اطلاعات است ما و فرزندانمان به یقین به یادگرفتن اعتقادات شیعه نیازمندیم تا محکم بر ایمان و دین خودمان استوار بمانیم
علاقه مندان به آشنا شدن با یک دور عقائد شیعه و دین اسلام پیشنهاد می شود در هر مرتبه علمی که حضور دارید، از کتاب #معالم_المدرستین #علامه_عسکری یا #نقش_ائمه_در_احیای_دین ایشان استفاده بفرمایید
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غلامرضا_سازگار
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
ای، خدا مشتاقِ یارب یاربت
ای، سلام انبیا بر زینبت
عالم خاکی، محیط غربتت
آفرینش، گشته گم در تربتت
کاروانِ دل، روان در کوی تو
قبله جان پیمبر، روی تو
مشعل شبهای احیای علی
نقش لبخندت مسیحای علی
خلق عالم، سائل و روزیخورت
لیف خرما وصلههای چادرت
ای سه شب بیقوت و، از قوت تو سیر
هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر
وحی، بی ایثار تو کامل نشد
هل اتی، بی نان تو نازل نشد
آن که خاک مقدمش جان همه،....
گفت: جان من، فدای فاطمه!
ای که در تصویر انسان زیستی
کیستی تو؟ کیستی تو؟ کیستی؟
فوق هر تعریف و هر تفسیر هم
پاکتر از آیه تطهیر هم
ای سجود آورده بر پای تو سر
ای خدا هم از نمازت مفتخر
مرتضی را محو صحبت کرده ای
غرق در دریای حیرت کرده ای
مدح تو کی با سخن کامل شود
وحی باید بر قلم نازل شود
آسمانیها مسلمان تواند
بندهء مقداد و سلمان تواند
آنچه هست و نیست فیض عام توست
خوشترین ذکر امامان، نام توست
از نبی تا حضرت مهدی، همه
ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه
ای مهار ناقه ات زلف عفاف
پیرهن بخشیده در شام زِفاف
شمع جمع اهل محشر چهر توست
مُهر هر پرونده مُهر مِهر توست
جز تولای تو دستآویز نیست
بی تو رستاخیز، رستاخیز نیست
دستگیر خلق در محشر تویی
منجی و بخشنده و داور تویی
محشر از فیض تو گلباران شود
عفو، مشتاق گنهکاران شود
صحنهء محشر همه پابست توست
اختیار نار و جنت دست توست
مِهر تو روز قیامت هستِ ماست
ریشههای چادرت در دست ماست
روز محشر کار ما با فاطمهست
نقش پیشانیِ ما یا فاطمهست
بیکسیم و جز تو ما را نیست کس
روز وانفسا تو را داریم و بس
از کرامت بر جبین ما همه
ثبت کن «هذا محبُ الفاطمه»...
🔹مابقی این مثنوی۲۶۰بیتی درنخل۲وجوددارد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#غلامرضا_سازگار
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو لنگر سفینۀ نوح ولایتی
ناخوانده درس، عالمهء علم عالمی
مکتب نرفته، بحر وسیع روایتی
با چادرت به دایرۀ حشر، سایبان
با معجرت به معرکۀ صبر، رایتی
بودی ز خردسالی خود یاور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
فُلک نجات را به خدا ناخدا تویی
بال و پر عروج به سوی خدا تویی
همسنگر امام شهیدان قدم قدم
از ابتدا تو بودی و تا انتها تویی
روز جهاد همره و همگام فاطمه
هنگام خطبه همنفس مرتضی تویی
ماهِ دو مهرِ فاطمه و کوکب علی
آیینۀ حسین و حسن، زینب علی
اعجاز کرده خالق عالم به مدح تو
بگشوده لب پیمبر اکرم به مدح تو
با رمز کاف و ها که به قرآن نوشته است
آغاز گشته سورۀ مریم به مدح تو
بعداز چهارده صده باعشق و افتخار
گوید سخن هماره مُحرم به مدح تو
با آنکه در فراق و غم و رنج زیستی
تاریخ کوچک است بگوید تو کیستی
تا روز حشر، خون خدا را پیمبری
بازآ بخوان خطابه که شمشیر حیدری
هم ذوالفقار خشم علی در خطابهای
هم مصحفِ مطهرِ زهرای اطهری
عیسی اگر نظر به تو و مادرش کند
گوید عزیز فاطمه باللَّه تو برتری
عباس اگر چه هست گرامی برادرت
حاشا که بی اجازه نشیند به محضرت
بر عزم و غیرت تو خدا گفت آفرین
وقتی که خلق کرد تو را،گفت آفرین
وقتی به قتلگاه گشودی زبان به شکر
زهرا گشود لب به دعا، گفت آفرین
تا شد ز خطبۀ تو نفسها به سینه حبس
بر نیزه سیدالشهدا گفت آفرین
نطقت به کوفه معجزۀ ذوالفقار کرد
بر چون تو شیردخت، علی افتخار کرد
وحی خدا بوَد سخن دلربای تو
انداخت نقش،بوسهء محمل به پای تو
تاریخ شاهد است که تاصبح روزحشر
خون حسین موج زند در صدای تو
هرجا به یاد کرب و بلا خیمه می زنند
آن خیمه گوشهایست ز صحن و سرای تو
بعد از حسین، فاطمه را نور عین تو
در چشم جان ما تو حسینی، حسین تو
کو مرد تا که مثل تو سینه سپر کند
از دین حق چو فاطمه دفع خطر کند
هم شیر روز باشد و هم پارسای شب
شب را همه به ذکر و عبادت سحر کند
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
با رأس غرقِ خون برادر سفر کند
داغ حسین اگر جگرت را کباب کرد
داغ سهساله جان تو را سوخت، آب کرد
ای مانده کوه درد و غمت روی شانهها
از کعبِ نی به پیکر پاکت نشانهها
داغت شرارهای به همه آشیانهها
ذکر تو و حسین تو قرآنِ خانهها
تنها ز تازیانه تن تو نشد کبود
بر قلب ماست آن اثر تازیانهها
ایمان و عشق وغیرت ودین را چو آب برد
دشمن تو را به جانب بزم شراب برد
از بس که داغ ماند روی داغ بر دلت
همچون خیام کرب وبلا سوخت حاصلت
در بین خنده و کف و شادی به شام بود
هفده سر بریده در اطراف محملت
روزی به روی دامن پر مهر فاطمه
روزی دگر به گوشۀ ویرانه منزلت
در خلوت تو اشک و دعا و انابه بود
یک شب سر بریده چراغ خرابه بود
بر غربت تو شمع شب تار گریه کرد
در لاله زار آبلهات خار گریه کرد
حتی سه سالهای که به ویرانه دفن شد
تا صبح با دو دیدۀ خونبار گریه کرد
آن شب که روی دامن طفلش گرفت جا
رأس بریده بهر تو بسیار گریه کرد
مانند مادرت که غریبانه دفن شد
دردانهات به گوشۀ ویرانه دفن شد
اشک تو سیل چشم همه خلق عالم است
باآه تو همیشه جهان ماه ماتم است
وقتی تو درخرابه نهی روی خود به خاک
در چشم شیعه، ماه صفر هم محرم است
نبوَد عجب بسوزد اگر هست و بود را
تا شعلههای دل ثمرنخل"میثم"است
چشمی بده که باز بگریم برای تو
آتش بزن که آب شوم در عزای تو
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#منقبت
#غلامرضا_سازگار
💠گزیدهءدوشعراستاد
پیمبرآسمان وحی وزهرا مهررخشانش
امامان ماه وساداتند اخترهای تابانش
امین وحی ازسوی خدا بر اوسلام آرد
پیمبربارهافرمودبابایش به قربانش
سلام سورۀ یاسین وقدروکوثروطاها
برآن بانوکه آمدآیۀ تطهیر درشأنش
سلامالله برخُلقش تعالیالله برخویَش
درود ازروح پاک انبیابرجسم وبرجانش
ندانم کیست این بانوولی آنقدرمیدانم
که فردا دست هرپیغمبری باشدبه دامانش
خوشاآدم که درگلزارجنت دیدرویش را
خوشااحمدکه میبوسیدچون گل درگلستانش
اگرموسی رود درطور،لطف اوست همراهش
اگرعیسی شودبیمار،مهراوست درمانش
سلام انبیا تاروزمحشربرحسین او
که مریم قابله،جبریل شدگهوارهجنبانش
همه سرهانثارخاک پای زینبین او
همه جانهافدای لؤلؤ وتقدیم مرجانش
جِنان مشتاق مقدادش،جهان شیدای عمارش
فلک خاک ره بوذر،ملک تسلیم سلمانش
فلک بیت الولای فاطمه،خیل ملک خادم
زمینها مَهر او و کلّ جنّ وانس مهمانش
به ذات خالق یکتاقسم زهراست مخلوقی
که درخلقت نه آغازش بودپیدا،نه پایانش
خداونداچه گویم درثناومدح بانویی
که مولایم امیرالمؤمنین گردیده حیرانش
که دیده آفتاب ازچشم اعما رخ بپوشاند
سلام الله براین آفتاب ونور ایمانش
به جوش آیدبحاررحمت ازیک قطرهءاشکش
به وجدآیدرسول الله ازلبهای خندانش
نه تنهامالک دوزخ نه تنهاخازن جنت
که باشددرقیامت عرصۀ محشربه فرمانش
تماشایی ست فردای قیامت صحنۀ محشر
که زهرا میرود ازپیش ودنبالش محبانش
برَد باخویش درجنت تمام دوستانش را
که بوده قبل خلقت باخدااین عهدوپیمانش
#بستر
گره خوردندباهم چون نگاه احمدوحیدر
شب وبیداری وذکرونمازوچشم گریانش
گهی میسوخت چون شمعی کنارتربت حمزه
گهی گِل میشدازگریه،زمین بیت الاحزانش
بیابان بودوزهرابودوغربت بودوخون دل
غبارچهره میشدشستشوبااشک هجرانش
کسی که بر دربیت ولایت کشت زهرارا
مسلمان نیستم والله اگرخوانم مسلمانش
بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ فِي كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرِ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِيٍّ مَحْبُورٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين
مفاتيح الجنان بعد از دعاي توسل
(به نام خداوندي که نور است به نام خداوندي که نور نور است به نام خداوندي که نور است بالاي نور به نام خداوندي که فقط تدبير کننده کارها است به نام خداوندي که نور را از نور آفريد ستايش خدايي که نور را از نور آفريد نور را بر کوه طور فرو فرستاد در ميان نامه نوشته شده در کاغذ و ورقه گشوده به اندازه معين بر پيامبر دانشمند ستايش مخصوص خدايي است که به عزت ياد شده و به فخر مشهور است و بر خوشي و ناخوشي سپاس گذارده است. حضرت سلمان فرمود: چون اين دعا را از حضرت فاطمه سلام الله علیها آموختم به خدا قسم به بيش از هزار نفر از اهل مکه و مدينه که به تب مبتلا بودند آموختم پس همه به اذن خداي تعالي شفا يافتند.) حليه التقين، ص۱۵۱، منتهي الامال: ص ۱۶۳.
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مهدی_جهاندار
گل شمّه ای از آیۀ تطهیر تو باشد
گر آینه در آینه تکثیر تو باشد
خود کیستی ای سورۀ کوثر که حسینت
تا کرب و بلا رفت که تفسیر تو باشد
بر سفرۀ نان و نمکت دست علی هم
برداشت نمک را که نمک گیر تو باشد
اکسیر کنیز تو طلا کرد مسم را
خود فضّه طلا گشتۀ اکسیر تو باشد
در آب به تصویر کسی زل زده عباس
عشقش فقط این است که تصویر تو باشد
ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس
عالم همه در گردش تقدیر تو باشد
در خوابِ شهیدان جهان یکّه سواری ست
کی می رسد از راه که تعبیر تو باشد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#علی_انسانی
تو کیستی که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
تویی جگرگوشهٔ آل کسا
به درک تو فهم رسا، نارسا
چشم علی محو تماشای تو
به جای پای فاطمه پای تو
هیچ گلی ندیده خندیدنت
به غیر لحظهٔ حسین دیدنت
دایهٔ تو ز کودکی غم شده
قامت غم در غم تو خم شده
کتاب عشق و عقل تألیف توست
مُهر به لب، زبان ز توصیف توست
تو گردش ثبات اهلبیتی
تو مجمع صفات اهلبیتی
دفاع تو، صبر تو، احساس تو
حسین تو، حسن تو، عباس تو
تو بردهای فیض حضور همه
تو بودهای سنگ صبور همه
روی تو حسرتِ دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتّی به خواب
خاک رهت به عرش پهلو زده
پیش قدِ تو سرو زانو زده
نیست فلک به قدر، هم پایهات
سایهٔ تو ندیده همسایهات
مدرسهٔ تو دامن فاطمه
معلّمی ندیده و عالمه
اُمّ مصائب تو و زینِ اَبی
عقیلهٔ هاشمیان زینبی
لبت «یکی گوی» دو تا نگفته
هر چه شنیده جز خدا نگفته
صدای تو دل از علی میبرد
ناز تو را فاطمه هم میخرد
ولادتت ولادت گریه بود
گریهٔ تو شهادت گریه بود
تو عین عرفان وِرا نور عین
کشتهٔ حقّی و شهید حسین
تو روح صوم و معنی صلاتی
تو ساحل سفینةالنّجاتی
حسین امید خلق در عالمین
ولی به هر غم تو امید حسین
نام شما هر دو به دنبال هم
آینهٔ همید و تمثال هم
چنان که نام خالق و رب یکیست
نام حسین و نام زینب یکیست...