#امام_حسین_ع_مناجات
ای در دلم محبت تو، هستونیستم
هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم
اشک است و آه "نام تو"، آنرا تمام عمر_
هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم
آخر مگر تو "هستی" من نیستی حسین؟!
پس من در این زمانه به دنبال چیستم
حُرَّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟!
اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم
اصلاً در این مبارزهها جای من کجاست
ای وای اگر که روبروی تو بایستم
**
آخر شهید میشوم آری به راه تو
در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم
شاعر: #حسن_زرنقی
#امام_حسین_ع_مناجات
#بصیرت
بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
حرف شمشیر و دلت آخر یکی شد یا دو تا؟
چیست تکلیف تو آیا با حسین بن علی؟
اینکه میآید صدایش بانگ هل من ناصر است
از گلوی کیست این آوا؟ ... حسین بی علی
در کدامین صف نشستی در سپاه کیستی؟
چون خدا تنهاست حق، تنها حسین بن علی
شور، شیدایی، جنون، مستی، به خون غلتیدگی
لفظ عشقاند این همه، معنا حسین بن علی
جان حسین بن علی جانان حسین بن علی
دین حسین بن علی دنیا حسین بن علی
میتوان با تیغ، کِی حبلالمتین را سر برید؟
نخل طوبی، عروة الوثقی حسین بن علی
تشنۀ سیرابِ دریا دل یل ام البنین
کشتۀ جاوید و نامیرا حسین بن علی
کعبه خواهد زد به سینه، سنگ او را تا ابد
کربلایش قبلۀ دلها حسین بن علی
**
در شکوه واقعه، ای کاش پرپر میشدیم
در کنارت روز عاشورا! حسین بن علی!
شاعر: #سیدمحمدجواد_میرصفی
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
این نهضت فاطمی چهل ساله شدهست
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهراییست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
با روبهکان ز صولت شیر بگو
با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو
تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید
کوبندهتر از همیشه تکبیر بگو
تا نام حسین بر لب مردم ماست
در معرکهها شکست دشمن پیداست
معنای بلند لعن بر شمر و یزید
«امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
🔸شاعر:
#محمد_مهدی_سیار
#امام_زمان_مناجات
هر قطره دریا میشود وقتی بیایی
صحرا شکوفا میشود وقتی بیایی
آئینه در آئینه در آئینه لبخند
دنیا چه زیبا میشود وقتی بیایی
چیزی شبیه آنچه در باور نگنجد
مانند رویا میشود وقتی بیایی
رمز تمام قفلهای بسته ما
یک لحظه پیدا میشود وقتی بیایی
یوسف که در مصر ملاحت پادشاه است
محو تماشا میشود وقتی بیایی
در باور ما ریشه دارد وعده وحی
فتحا مبینا میشود وقتی بیایی
تلخ است صبر و انتظار اما به کامم
شهد گوارا میشود وقتی بیایی
آن پرچمی که عصر عاشورا زمین خورد
در کعبه برپا میشود وقتی بیایی
بر نیزه آیاتی که ثارالله میخواند
تفسیر و معنا میشود وقتی بیایی
یابنالحسن عقده ز کار بسته ما
با لطف تو وا میشود وقتی بیایی
#کمیل_کاشانی
#امام_زمان_مناجات
دل هست مبتلای تو یاصاحب الزمان
دارد به سر هوای تو یاصاحب الزمان
تا جمعه ها به خاطر تو ندبه میکنم
سرمستم از دعای تو یاصاحب الزمان
لطفی کن از کرم که بیفتد نگاه من
یکدم به جای پای تو یاصاحب الزمان
چشمم به راه مانده و گوشم به کعبه است
تا بشنوم صدای تو یاصاحب الزمان
میثم فدای عشق علی شد قبول کن
من هم شوم فدای تو یاصاحب الزمان
تو پادشاه هر دو سرایی که گشته اند
شاه و گدا، گدای تو یاصاحب الزمان
باشد دعای حضرت زهرا به روز و شب
عجل فرج برای تو یاصاحب الزمان
"عاصی" بگو که عالم امکان برای وصل
دارد کجا بهای تو یاصاحب الزمان
#داود_تيموری
#امام_زمان_مناجات
دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله
دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله
یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم
با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله
ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله
یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله
مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر
أین بقیة الله، أین بقیة الله
آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده
از سینه می کشم آه، أین بقیة الله
هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله
یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را
مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله
افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت
در دست شمر گمراه، أین بقیة الله
#محمدجواد_شیرازی
#امام_زمان_مناجات
شیعه غم هجـــر امام مُنتظَـــــــــر دارد
در چشمها اشگ و به دل سوز جگر دارد
باید توسل کرد و گفت «الغوث یامهدی»
مولا ازاین درد و پریشـــانی خبـــر دارد
وقت سحر برخیز استغفار کن جانم
تـــوبه بــرای درد بی درمان اثر دارد
باور کن از درد وبلا دور است عبدی که
حال مناجات و دعا ،اشگِ سحــــر دارد
اصلا خبر داریم ؟سبکِ زندگیِّ ما...
بهر امامِ عصـرِ ما خونِ جگــر دارد
اصلا خبر داریم ؟ باتیرِ گناه ما...
گاهی زبانم لال، قلبش زخم بردارد
اصلا خبر داریم؟ مولا درنماز شب...
بهر خطای شیعیان اشگِ بصر دارد
ای وای بر حال رعیت که به جای خِیر
بهــــــرِ ولیِّ نعمتِ خود دردِ سر دارد
یک بار از دل بر ظهـــور او دعا کردیم؟!
مولا که از ما فِی الضمیر ما خبر دارد...
«عَجّل لِمُولانَا الفرج» گردیده تشریفات
کو عاشقی که واقعا دیده به دَر دارد؟!
تازه دعای حضرت مهدی ا ست ،حِرزِ ما
ورنه گنـــــــــاهِ ما عـذابِ بیشتـــــر دارد
دائم بگو «مولاتی یازهــرا اغیثینی»
زهرا به احوال حسینی ها نظــر دارد
#م_ع_خادم
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت
دیوارها، نمناک از شرم حضورت
دهلیزها مستند، هنگام عبورت
زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت
این بندها، در بند زلف دلپذیرت
موسای دربندی و هارونها اسیرت
یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد
مصر وجود است او، غم کنعان ندارد
نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد
جان جهان است او، هراس جان ندارد
عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان
آیینهی دنیاست، حتی کنج زندان
ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت!
هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت
ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت!
زانو زدند ایوبها، در پای صبرت
آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم
باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم
سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا!
زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا!
چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا!
خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا!
هر چند در دستان او، جام بلا بود
از تشنگی، یکریز یاد کربلا بود
معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است
فهمیدهاند انگار یوسف بیگناه است
بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟
پایان این قصه، گمانم اشتباه است
یوسف میآید، روی تابوت است اما
از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما
موسای ما، از طور سینا، بیعصا رفت
این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت
دردا! که با دُردانهی زهرا، چهها رفت
تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت
بی او، اگر چه عشق، مشکیپوش میشد،
نور خدا بود او، مگر خاموش میشد؟
در بند بود و عالمی دربند اویند
بسیاری از سادات، از پیوند اویند
شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند
هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند
وا میکند بر روی ما، بنبستها را
بابالحوائج شد، بگیرد دستها را
#امام_حسین_ع_شهادت
غمش از لشگرش بزرگتر است
خنجر از حنجرش بزرگتر است
زینب از بس که داغ دید انگار
خیلی از مادرش بزرگتر است
چه کند با علی اصغر که
نیزهها از سرش بزرگتر است
چه کند با علی اکبر که
سرش از پیکرش بزرگتر است
هر قدر تیر حرمله دارد
از سر اصغرش بزرگتر است
ارباً اربا…همین بگویم که
اصغر از اکبرش بزرگتر است
خوش به حال کسی که از انگشت
کمی انگشترش بزرگتر است
شاعر: #محمدحسین_ملکیان
#امام_حسین_ع_مناجات
ای در دلم محبت تو، هستونیستم
هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم
اشک است و آه "نام تو"، آنرا تمام عمر_
هر صبح و شام زمزمه کردم، گریستم
آخر مگر تو "هستی" من نیستی حسین؟!
پس من در این زمانه به دنبال چیستم
حُرَّم و یا که شمر در این کربلای نفس؟!
اصلاً خودت بگو که در این صحنه کیستم
اصلاً در این مبارزهها جای من کجاست
ای وای اگر که روبروی تو بایستم
**
آخر شهید میشوم آری به راه تو
در این مسیر اگر که شهیدانه زیستم
شاعر: #حسن_زرنقی