#امام_زمان_مناجات
#هذا_یوم_الجمعه
خوش آن زمان که زدامان مسجد کوفه
به پنج قارّه از شش جهت دهی دستور
چه جمعهها که گذشت و هنوز منتظرم
بدینامیدکه این جمعه هستروزظهور
#غلامرضا_سازگار
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
گلوی هجر فشردم که داده آزارم
فراق یار چه کرده است با دل زارم
سلام صبح امیدم، سلام مطلع فجر
هنوز منتظر صبح روز دیدارم
برای من که گدایم جهان نمی ارزد
اگر ز دامن لطف تو دست بردارم
به اینکه آبرویم ریخته نگاه نکن
نگاه کن چقدر بی پناه و ناچارم
گره به کار من افتاده است بازش کن
مرا ز خانهء خود رد نکن گرفتارم
کسی نبودم و قدر و بها به من دادی
کسی نبوده بجز فاطمه خریدارم
تمام نوکریم را به روضه مدیونم
تمام زندگیم را به تو بدهکارم
صدای خواهر زینب می آید از کوفه
دوباره سینه زن خواهر علمدارم
هنوز گریه کن کوچه های شام و یهود
هنوز مضطر راه شلوغ بازارم
#رضا_دین_پرور
#امام_زمان_مناجات
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی خب بیا این بار درمانم بده
باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط
روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
......
با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
#وحید_محمدی
#امام_زمان_مناجات
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی خب بیا این بار درمانم بده
باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط
روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
......
با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
#وحید_محمدی
#امام_زمان_مناجات
هر قطره دریا میشود وقتی بیایی
صحرا شکوفا میشود وقتی بیایی
آئینه در آئینه در آئینه لبخند
دنیا چه زیبا میشود وقتی بیایی
چیزی شبیه آنچه در باور نگنجد
مانند رویا میشود وقتی بیایی
رمز تمام قفلهای بسته ما
یک لحظه پیدا میشود وقتی بیایی
یوسف که در مصر ملاحت پادشاه است
محو تماشا میشود وقتی بیایی
در باور ما ریشه دارد وعده وحی
فتحا مبینا میشود وقتی بیایی
تلخ است صبر و انتظار اما به کامم
شهد گوارا میشود وقتی بیایی
آن پرچمی که عصر عاشورا زمین خورد
در کعبه برپا میشود وقتی بیایی
بر نیزه آیاتی که ثارالله میخواند
تفسیر و معنا میشود وقتی بیایی
یابنالحسن عقده ز کار بسته ما
با لطف تو وا میشود وقتی بیایی
#کمیل_کاشانی
#امام_زمان_مناجات
دل هست مبتلای تو یاصاحب الزمان
دارد به سر هوای تو یاصاحب الزمان
تا جمعه ها به خاطر تو ندبه میکنم
سرمستم از دعای تو یاصاحب الزمان
لطفی کن از کرم که بیفتد نگاه من
یکدم به جای پای تو یاصاحب الزمان
چشمم به راه مانده و گوشم به کعبه است
تا بشنوم صدای تو یاصاحب الزمان
میثم فدای عشق علی شد قبول کن
من هم شوم فدای تو یاصاحب الزمان
تو پادشاه هر دو سرایی که گشته اند
شاه و گدا، گدای تو یاصاحب الزمان
باشد دعای حضرت زهرا به روز و شب
عجل فرج برای تو یاصاحب الزمان
"عاصی" بگو که عالم امکان برای وصل
دارد کجا بهای تو یاصاحب الزمان
#داود_تيموری
#امام_زمان_مناجات
دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله
دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله
یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم
با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله
ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله
یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله
مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر
أین بقیة الله، أین بقیة الله
آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده
از سینه می کشم آه، أین بقیة الله
هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله
یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را
مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله
افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت
در دست شمر گمراه، أین بقیة الله
#محمدجواد_شیرازی
#امام_زمان_مناجات
شیعه غم هجـــر امام مُنتظَـــــــــر دارد
در چشمها اشگ و به دل سوز جگر دارد
باید توسل کرد و گفت «الغوث یامهدی»
مولا ازاین درد و پریشـــانی خبـــر دارد
وقت سحر برخیز استغفار کن جانم
تـــوبه بــرای درد بی درمان اثر دارد
باور کن از درد وبلا دور است عبدی که
حال مناجات و دعا ،اشگِ سحــــر دارد
اصلا خبر داریم ؟سبکِ زندگیِّ ما...
بهر امامِ عصـرِ ما خونِ جگــر دارد
اصلا خبر داریم ؟ باتیرِ گناه ما...
گاهی زبانم لال، قلبش زخم بردارد
اصلا خبر داریم؟ مولا درنماز شب...
بهر خطای شیعیان اشگِ بصر دارد
ای وای بر حال رعیت که به جای خِیر
بهــــــرِ ولیِّ نعمتِ خود دردِ سر دارد
یک بار از دل بر ظهـــور او دعا کردیم؟!
مولا که از ما فِی الضمیر ما خبر دارد...
«عَجّل لِمُولانَا الفرج» گردیده تشریفات
کو عاشقی که واقعا دیده به دَر دارد؟!
تازه دعای حضرت مهدی ا ست ،حِرزِ ما
ورنه گنـــــــــاهِ ما عـذابِ بیشتـــــر دارد
دائم بگو «مولاتی یازهــرا اغیثینی»
زهرا به احوال حسینی ها نظــر دارد
#م_ع_خادم
#امام_زمان_مناجات
بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده
تو سر و سامان به این حال پریشانم بده
دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو
درد دادی خب بیا این بار درمانم بده
باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را
آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده
زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت
یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده
از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن
با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده
من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم
لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده
کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط
روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده
یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم
در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده
......
با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن:
السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن...
#وحید_محمدی
#امام_زمان_مناجات
صد حیف این زخم کهنه..
دارو و درمان نخورده
نور جمال نگارم
برچشم گریان نخورده
من ایستادم ته صف
ای نوح دل دارم آخر
جایی به من هم بده تا
کشتی به طوفان نخورده
دستی بکش بر سر من
تا سر به زیر تو باشم
سر سبز بودن ندارد
خاکی که باران نخورده
ای سفره خالی ات سبز
با تو نشستن چه خوب است
ما در کنار تو خوردیم
نانی که سلطان نخورده
عاشق شدن کار من نیست
عشق است و آواره بودن
من که پی تو گذارم
سمت بیابان نخورده!
ای یوسف بی گناهم
زنجیر پای تو از ماست
شاکی اسیر است و مجرم
شلاق زندان نخورده
کی دعوتم میکنی تو
پس دیر شد کربلایم
راه گدا تا به حالا
هرگز به هجران نخورده
پیراهنش روی نیزه
انگشترش دست قاتل
زخمی نمانده که دیگر
بر جسم عریان نخورده
#امام_زمان
#امام_زمان_مناجات
دُنيا چه زیبا می شود، وقتی بیایی
خوشحال، زَهرا می شود، وقتی بیایی
نورِ تو می تابَد به عالم با ظُهورَت
خورشید رُسوا می شود، وقتی بیایی
فَصلِ خَزانِ زِندگی پایان بِگیرد
هَر غُنچه ای وا می شود، وقتی بیایی
وَقتِ نَمازت از مُلازم هایَت آقا
هَر روز، عیسی می شود، وقتی بیایی
با ذوالفقاری که به دستِ خود بِگیری
حِیدر تَماشا می شود، وقتی بیایی
زَخمی که روی سینه ی مادَر نِشَسته
حَتماً مُداوا می شود، وقتی بیایی
گُنبَد بِسازی دَر بَقیع مِثلِ خُراسان
یَثرِب مُصَفّا می شود، وقتی بیایی
دَر کوفه وقتی روضه ی زِینب بِخوانی
هَر دیده دَریا می شود، وقتی بیایی
شبهای جُمعه روضه دَر صَحنِ اَبَاالفَضل
هَر هَفته بَرپا می شود، وقتی بیایی
#رضا_رسول_زاده
عوضم کن عوضم کن اینبار
خستهام زینهمه تکرار الهی العفو
روبروی حرم و چشم به گنبد دارم
سرم و شانهی دیوار الهی العفو
نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را
بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو
دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو...
آه از غلفت غمبار الهی العفو
چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم
چند شب مانده به دیدار الهی العفو
نکند آدمِ قبل از رمضان باز شوم
باز نااهل و گنهکار الهی العفو
نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت
آه از خاری اصرار الهی العفو
به همان حامی تنهای علی در کوچه
به همان مادر تبدار الهی العفو
به همان دست که از شال علی کنده نشد
مگر از ضربهی بسیار الهی العفو
به همان چادر خاکیِ در آتش مانده
در میان در و دیوار الهی العفو
به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن
-آی لعنت به تو مسمار - الهی العفو
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ماه_رمضان
آمد رمضان سفره ی دل باز کنیم
گُلبانگِ دعا به سویش ابراز کنیم
ایامِ مناجات و ثَنا آمده است
تا عَرش خدا دوباره پرواز کنیم
تبریک به اهل معرفت باید گفت
فَرخُنده شویم و خنده آغاز کنیم
هنگامِ سَحَر، به وقتِ افطار و نماز
گوشِ دل خود مَحرَم این راز کنیم:
جز آب و غذا، کِبر و حَسَد هم ممنوع
غیبت نکنیم و عشق اِحراز کنیم
صد شُکر که مهمان خداییم همه
با حال خوشی روزه ی خود باز کنیم
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تندخوانی جز یکم قرآن کریم
التماس دعا 🤲🏻
پشت کردمـ بہ گنـاه
پـاکـ شومـ در رمضان
همہ ترکمـ بکنند
عیب ندارد ، تو #بمـان
#یا_رفیق_من_لا_رفیق_له
#ماه_رمضان
#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان
من و این نَفسِ گرفتار الهی العفو
تویی و این دل بیمار الهی العفو
عوضم کن عوضم کن عوضم کن اینبار
خستهام زینهمه تکرار الهی العفو
روبروی حرم و چشم به گنبد دارم
سرم و شانهی دیوار الهی العفو
نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را
بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو
دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو...
آه از غلفت غمبار الهی العفو
چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم
چند شب مانده به دیدار الهی العفو
نکند آدمِ قبل از رمضان باز شوم
باز نااهل و گنهکار الهی العفو
نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت
آه از خاری اصرار الهی العفو
به همان حامی تنهای علی در کوچه
به همان مادر تبدار الهی العفو
به همان دست که از شال علی کنده نشد
مگر از ضربهی بسیار الهی العفو
به همان چادر خاکیِ در آتش مانده
در میان در و دیوار الهی العفو
به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن
-آی لعنت به تو مسمار - الهی العفو
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبکه ی ضریح تو...
تلویزیون و آنتن نمی خواهد !
یک دل میخواهد و... یک سلام !
حتی از راه دور...
سلام آقای دلتنگی های من !
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#حضرت_زهرا
نگاه کن به دو چشمانِ بی قراری که
ندارد از تو جز این ، هیچ انتظاری که
قسم به چشم ترت بد زمانه چشمم زد
و گریه میکنم از دستِ روزگاری که
نداشت چشم که نُه سال پیشِ هم باشیم
نگفت: داغِ پدر دیده درد داری که
حسینت آمده ، گیرم بغل کنی او را
برای شانه کشیدن توان نداری که
نرفته از نظرم خاطرات آنروزی...
که ریخت رویِ سرت جمعِ بی شماری که
برای بُردن من آمدند در خانه
برای بُردن آنکه نداشت یاری که
به جای تو برود پشت در ، ولی رفتی
زدند در به تو و میخِ داغداری که
نداد فرصت آنکه به محسنت برسی
نشانده است به پهلوت یادگاری که
از آن به بعد لباست همیشه خونین است
و سینهی تو شکسته است از فشاری که
میان یک در و دیوار و شعله خُردت کرد
گذشت بر تو زمانِ نفَس شماری که
پس از سه ماه فقط التماس من این است
کمی نگاه ...ندارد نگاه کاری که
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_مناجات
تا به کِی باید که در یادِ تو گریان سوختن
تا کجا از دوریات ای سبز دامان سوختن
گرمیِ این روضهها از نالهی عشاقِ توست
آه میچسبد برایت در زمستان سوختن
عاشقی کو تا بیاموزیم از او عشق چیست
روزها در شهر و شب بِینِ بیابان سوختن
از جگر آهی کشیدی آسمان آتش گرفت
سالها کارَت شد از داغِ عزیزان سوختن
گریه کردی آنقدر ، چشمان تو مجروح شد
شمع را هرگز ندیدم زیرِ باران سوختن
گفت باید که تو را در قلب خود پیدا کنیم
کارِ ما شد بعد از آن سر در گریبان سوختن
یوسفش نزدیک بود اما نمیدیدش چرا
بختِ یعقوب است پیشِ چاهِ کنعان سوختن
چشمهایش رفت وقتی ، بوی پیراهن شنید
راه را وا میکند آخر ، زِ هجران سوختن
آنقدر باید بگریم تا بیابم بوی تو
قسمتم کِی میشود مثلِ نیستان سوختن
ما پریشان روضه میخوانیم آقاجان بیا
سهمِ ما شد داد و سهمِ تو پریشان سوختن
کاش دستی روی دیوار مدینه م