شرح حدیثی از امام رضا (علیهالسلام)
❤راه جذب دلها، منتقل کردن سخن نیک اهلبیت (علیهمالسلام)
🦋 رهبر معظم انقلاب: امام علیبنموسیالرّضا (علیه الصّلاة و السّلام) به یکی از یاران خود فرمود:
💚 «رحم اللَّه عبدا احیا امرنا»؛ رحمت خدا بر آن کسی که امر ما را، مطلب ما را زنده کند.
👓 این راوی میگوید: «فقلت له کیف یحیی امرکم»؛ چه جوری میشود که امر شما، مطلب شما، موضوع مورد اهتمام شما زنده شود❓
💚 «قال یتعلّم علومنا و یعلّمها النّاس»؛ علوم ما را فرا بگیرند، معارف اهلبیت را فرا بگیرند، آن را به مردم، به دلهای مشتاق، به ذهنهای جستجوگر منتقل کنند. «فانّ النّاس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا».(۱)
✌🦋 برای گسترش معارف اهلبیت هیچ لازم نیست شما به این در و آن در بزنید؛ هیچ نیازی ندارد به بداخلاقی کردن و متعرض این و آن شدن؛ همین اندازه کافی است که معارف اهلبیت را درست فرابگیریم، آنرا بهدیگران منتقل کنیم. این معارف توحیدی، این معارف انسانشناسی، این معارف فراگیر نسبت به مسائل زندگی بشر، خود جذاب است، دلها را جذب میکند، آنها را دنبال راه ائمه به راه میاندازد.
۱۳۸۹/۰۸/۰۳
١) معانی الأخبار، شیخ صدوق
#امام_رضا_ولادت
#حضرت_نجمه_خاتون
تقدیم به خاک پای حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها، مادر امام رضا علیه السلام
ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را
حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را ١
زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده ٢
کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را
همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد
همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را
همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان
برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را ٣
همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است 4
همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را
علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن
دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را
چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او
دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را
کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش
کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را
عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد
که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را
#احمد_علوی
1_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٢
2_الوافی بالوفیات جلد ٢٢ ص ١54
3_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٧
4_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ٢٠
#امام_رضا_ولادت
#امام_رضا_مدح
#امام_رضا_مناجات
یاربِ وقت سحر تقرب شب هاست
رو به کریمان زدن عبادت لبهاست
بستر بیمار وعده گاه طبیب است
خیری اگر میدهند برکت تب هاست
نوکر گمنام هم بنام شد اینجا
آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست
سِیر الهیِ اهل عشق همیشه
رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست
ذکر رضا قند کرده تلخی مارا
شهد نبات است اینکه بین رطب هاست
مادرم امد مرا به دست رضا داد
آبرویم را خرید خانه اش آباد!
محضر سلطان می آورند اگر دست
میشکنند عاشقان به شوق نظر دست
دست به دامان حلقه های ضریحم
کودکم و میدهم به دست پدر دست
بین قنوتم افاضه کرد مکرر
خیر کثیر است در زمان سحر دست
عقل چکارست تا گدای تو هستم
فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست
تر شده از دیدن حرم چقدر چشم
پر شده از محضر شما چقدر دست
سفره گشا تا رضاست سفره نشینم
ضامن آهو نوشته روی نگینم
پشت سر زائران دعاست،دعایت
دلخوشی دعبل است خاک عبایت
سلسله بر گردن روات کشیدی
جان بفدای کلام مثل طلایت
کعبه تویی مسجدالحرام بهانه
قبله تویی قم شدست قبله نمایت
قصر به هم ریخت در مناظره وقتی..
آبروی جاثلیق ریخت به پایت
کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره
شیر میاید برون ز پرده برایت
روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه
تا که مطهر شود شبیه قدمگاه..
آمدم ای شاه با نشان و نشانی
پیش تو باشد دلم به حکم امانی
وقت نماز است صف پر است کمک کن
کاش مرا هم کنار خود بنشانی
هرچه کنی از درت جدا نشوم من
خواه بخوانی مرا و خواه برانی
جاروی خدام را ببخش به زوار
تا که دراین دل کنند خانه تکانی
ابن شبیب آمدست دیدنت آقا
موقع روضه شدست و مرثیه خوانی
ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا
سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا
یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد
چادر و پوشیه بین قافله کم شد
جد غریبم ز روی اسب زمین خورد
پیرهنش بر فراز نیزه علم شد
دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت
آتش خیمه بلای اهل حرم شد
چرخش شلاق ها به بازویشان خورد
قامت معصومه ها شکسته و خم شد
بعد هزاران هزار زخم جگر سوز
نوبت بازار شام و هلهله هم شد
زخم غرورم ز ماجرای حجاب است
گریه ی من بیشتر برای رباب است
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_رضا_مناجات
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد ، به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم
ما سفارش شده ایم ، از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است
چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟
صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است
طرف پنجره فولاد هیاهو شده است
باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است
مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد
دست و پای فلجی باز شفا می گیرد
با شفا از تو ، چه زیبا شده بیمار شدن
به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن
کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن-
-یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم
تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی
مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی
قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی
#مجید_تال
#امام_رضا_مناجات
تـا گدايان مُلكِ سُلطـانيم
فقر را عار خود نميدانيم
خاك درگاه يا غلامِ سياه
"هرچه مارا لقب دهند آنيم"
تا كه پهن است سفره ي كرمش
همگي جزء كاسه ليسانيم
هست بيت الحرام ما حرمش
مُحرِم كعبه ي خراسانيم
اين چه سِرّي ست وقت پابوسش
گاه خندان و گاه گريانيم
وقت ديدار گنبدش،عیب است
سر به سمت كسي بچرخانيم
به خدا غيرِ "يا امام رضا"
هرچه گفتيم از آن پشيمانيم
در حريم رضا به نصّ حديث
در دل عرش حَيّ سُـبحانيم
عام بوديم و از خواص شديم
ما كه با او خداشناس شديم
خوش به حال رعيّت سلطان
كه شده وقف خدمت سلطان
چون رضاي خداي عزّ و جل
نيست غير از رضايت سلطان
جِنّ و اِنس و مَلَك،وظيفهیشان
نیست غیر از اطاعت سلطان
ذِلّت مَحض مي شوند همه
در حضور جلالت سلطان
"لا يُقاسُ بِنا اَحَد"؛ احدي-
-نيست در حدّ حضرتِ سلطان
زائرش زائر خداست ، مگر-
-با خدا چيست نسبت سُلطان؟
به همه عُمرِ دَهر مي اَرزد
نفسي با ولايت سُلطان
ظاهراً طوس و باطناً دلِ ماست
پايتخت حكومت سلطان
اَشهَــدُ اَنّـهُ وَلِيُّ الله
قَبرُهُ في قُلوبِ مَنْ والاه
تا خداوندي خدا بر جاست
پرچم حضرت رضا بالاست
اوكه در ارض طوس مدفون است
پارهي پيكر رسول خداست
رفعتش مثل مرتضی علی و
رأفتش مثل حضرت زهراست
موضع مرقد مطهّر او
جزء باغات جنّت اعلاست
قدر زوّار او به روز حساب
فوق زوار سيّد الشّهداست
با غلامان خويش همسُفره ست
عادتش همنشيني فقراست
همره هدیه های حضرتیاش
غالبا مُهر تُربت اعلاست
در اين خانه را اگر بزند
رزق سائل جواز كربُبلاست
تا بگيري حواله ي عتبات
به جمال مُطهّرش صلوات
دل و روي سياه آوردم
حال و روز تباه آوردم
هرچهام،هركهام،دراین دل شب
رو به اين بارگاه آوردم
خسته و نااميد از همه جا
به رواقت پناه آوردم
اشتباهي نيامدم هرچند
يك جهان اشتباه آوردم
پاي ايوان سبك شدم چون كاه
گرچه كوه گُناه آوردم
تا كه عذر مرا قبول کند
ناله و اشک و آه آوردم
حاجت مانده در دلمرا من
بر در پادشاه آوردم
تا نجاتم دهد از این ظلمت
دل شب رو به ماه آوردم
يا سريع الرّضا بحقّ رضا
چشم پوشي كن از گُذشته ي ما
وسط صحن مي زنم فرياد
حضرتِ عشق،خانهات آباد
من مُشَرَّف شدم به پابوست
اشكهايم همين كه راه افتاد
خواستم تا كه باز بگذارم
سر روي دوش پنجره فولاد
راند با "چوب پر" مرا به عقب
خادمِ بي وفا اجازه نداد!
خادم آن خادم قديم نبود
آه انگار بُرده بود از ياد
سَرَطاني و كور و لال و فَلَج
تاكه پيش تو سر به خاك نهاد
قسمت او شفاي عاجل شد
بعد نَقّاره ات نِدا سر داد
به مُريدان اين و آن گوييد
از رضا مي شود گرفت مُراد
دل مبادا به غير بسپاريم
تاكه ما ثامنُالحُجَج داريم
ای ولی نعمتم امام رضا
عزّت و شوکتم امام رضا
اينكه خود را سگ تو ميخوانم
داده حيثيّتم امام رضا
بيشتر از تمام اهل البيت
با شما راحتم امام رضا
زیر قولم زدم زیاد و تو باز
دادهاي فرصتم امام رضا
كاش پُر مي شد از تجلّي تو
خَلوت و جَلوتم امام رضا
خواب ديدم زيارت مخصوص
باز هم دعوتم امام رضا
تو غريبي و من به عشق خودت
عاشق غربتم امام رضا
كربلايم چه شد فدات شَوَم؟
طاق شد طاقتم امام رضا
پلک زَخمِ تو را شَوَم قُربان
به مراد دلم مرا برسان
#محمد_قاسمی
#امام_رضا_مناجات
آیینهام دهید که رو سوی او کنم
با دل، حدیث دلبر آیینهرو کنم
چشم از خطای قافیه پوشید، شاعران!
فرصت دهید تا غزلم را شرو... کنم
زمزم کجاست؟ تشنهی غسل زیارتم
کوثر بیاورید که با آن وضو کنم
ای محض مهربانی! یا ایّها الرّئوف!
تا رأفت است خُلق تو، من با که خو کنم؟
تو آبروی پهنهی خاکی، اجازه ده
از خاک کوی تو، طلب آبرو کنم
نقّارهها حضور تو را جار میزنند
نوبت نمیدهند که من های و هو کنم
گلدستهها به دیدن تو قد کشیدهاند
قدّم نمیرسد، گل روی تو بو کنم
در هر رواق تو شب شعر کتیبههاست
با سنگ نیز مدح تو را گفتوگو کنم
تو آرزوی هشتم هر هفتهی منی
یعنی شبانهروز تو را آرزو کنم
چشمم به چشمهای شما، دست بر ضریح
«کفران نعمت است، بهشت آرزو کنم»*
ای کاش! بود دعبل و میخوانْد روضهای
تا من ز اشک، روضهی تو شستوشو کنم
*صائب_تبریزی
#جواد_هاشمی_تربت
🌷 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
🍀بسم الله الرحمن الرحیم
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
☀️ صبح روز یکشنبه ، بیست و دوم خرداد و دوازدهم ذی القعده به خیر
📿 ذکر روز یکشنبه:صد مرتبه
💐 یاذالجلال والاکرام💐
☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️
شهر ما گمشده در غربت و ویرانی هاست
مشهدِ توست که آبادیِ ایرانی هاست
ذره ای از کفِ پایِ تو به لوت افتاده
چشمۀ چشم تو هم سهم خراسانی هاست
مردمِ شهر مسلمان شدۀ رویِ تو اند
و خدا عاشق اینگونه مسلمانی هاست
عشق را خرج تو کردند همه شاعرها
این پسندیده ترین خصلتِ آیینی هاست
همه ی دشت به این خانه پناه آوردند
که شمالِ حرمت جنگلِ گیلانی هاست
از نباتِ تو به همسایه تعارف کردن
رسمِ شیرین و صمیمانۀ مهمانی هاست
دست بردن به خمِ طُرۀ گیسوی شما
آرزوییست که در جرگۀ سلمانی هاست
از گلابِ خودشان تحفه به مشهد بردند
این عطاییست که در مَسلَکِ کاشانی هاست
از گلابِ خودشان تحفه ولی این همه باز
زیره بردن به درِ خانۀ کرمانی هاست
از کَرَم حرف شد و یاد تو افتادم آه
روزِ میلادِ تو شد یا که شبِ خلقتِ ماه؟
نوكرنوشت:
امـام رضـاجـان
آمدی و عطر مهرت پخش شد در هر فضا
می نویسم عشق میخوانم علی موسی الرضا
صلی الله علیک ياسيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
🔻نماز پر فضيلت يكشنبههاى ماه ذيقعده🔻
در روز یکشنبه ماه ذيقعده نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که مجملش آن است که هر که آن را به جا آورد توبهاش مقبول و گناهش آمرزیده شود و خصمای او در روز قیامت از او راضی شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانی گردد و والدینش از او راضی گردند و مغفرت شامل حال والدین او و ذریه ى او گردد و توسعه ى رزق پیدا کند و ملک الموت با او در وقت مُردن مدارا کند و به آسانی جان او بیرون شود و کیفیت آن ، چنين است که :
🔹در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار ركعت نماز ( دو تا دو ركعت ) گزارد
در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره ى توحيد سه مرتبه و معوذتین ( ناس و فلق ) یک مرتبه
سپس استغفار کند هفتاد مرتبه
و ختم کند استغفار را به
لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
پس بگوید:
يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ
الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ
التماس دعا
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
از سر پیچ جاده راه افتاد
با صفا صاف و ساده راه افتاد
پا برهنه پیاده راه افتاد
پدر خانواده راه افتاد
از اهالی ده به رسم وفا
گفت رفتیم التماس دعا
راه دور و پر از مشقت بود
کوله بارش پُراز ارادت بود
گرچه هر گامِ او عبادت بود
آرزویش فقط زیارت بود
چقدر قطره رو به دریایند
همگی پا برهنه می آیند
راه بسیار رفته کم مانده
گریهٔ شوق جای غم مانده
روی دوشش فقط علم مانده
دو قدم تا دم حرم مانده
فلکه آب روبروی حرم
بر مشامش رسید بوی حرم
ناگهان ایستاد می گردد
چشم او مثل باد می گردد
با همه اعتقاد می گردد
پی باب الجواد می گردد
عشق شأن نزول آن در بود
اشک اذن دخول آن در بود
دم در گفت یا امام رضا
من مریضم شفا امام رضا
سرطان مرا امام رضا
نه فقط کربلا امام رضا
دم در بود که مسافر شد
ساک خود وا نکرده زائر شد
چند شب بعد پنجره فولاد
کربلا خسته از مسیر زیاد
کفش خود را به کفشداری داد
پای شش گوشه تا رسید افتاد
گرد و خاک حرم که پاکش کرد
خادمی کنج صحن خاکش کرد...
شاعر: #محسن_عرب_خالقی
#امام_رضا_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف
ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف
ما نمکگیرِ ضیافت خانهی زهرا شدیم
از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف
خاکِ ما خاکِ عزیز بچههای فاطمه است
ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف
وای بر کاهی که بر مشهد نگاهی بد کند
دودمانش میرود با تیغِ سلطان نجف
بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا
بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف
ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست
آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست
لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها میرسد
هرچه میخواهیم بی اما اگرها میرسد
از ملائک دسته دسته میرسند و میبَرند
لطف پایِ زائران تو به پرها میرسد
کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد
زود الطاف پدرها با پسرها میرسد
کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا
دیدن آقای ما با مادر سحرها میرسد
گریههای ما براتِ کربلای ما نوشت
از سخنها زودتر آهِ جگرها میرسد
هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است
کشورِ ما تا قیامت پایتختش مشهد است
ما به این صحن و در و دیوار عادت کردهایم
بر شفای اینهمه بیمار عادت کردهایم
بر همین آئینهکاریها به کاشیها به حوض و طاقها
یا به این فیروزهها انگار عادت کردهایم
حق بده وقتی که میبینم بقیع را دِق کنم
ما به این جمعیتِ زوار عادت کردهایم
کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ...
ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کردهایم
دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی میکند
ما به این دیدار این دیدار عادت کردهایم
هر زمانی که در این دنیا مردد میشویم
با قطاری باز هم راهیِ مشهد میشویم
دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را
ای خدا از ما نگیر این قبلهی مأنوس را
چند بیمار التماسم کردهاند از راه دور
میبرم از کفشداریَت غبارِ طوس را
عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا
جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را
هرچه میگردد نمیبیند نگاهِ جبرئیل
ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را
بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند
دیدهام در پنجرهفولاد جالینوس را
هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آوردهام
- بر امام مهربان خود پناه آوردهام-
#حسن_لطفی
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
روزی فراوان گدایان قدیمت
یک عمر رسید از کرم دست کریمت
داده است بها نوکری ات شیخ بها را
داده عظمت بر علما شأن عظیمت
هم اهل تضرع شد و هم اهل سحر شد
هر کس که نفس زد سحری بین حریمت
تنها نه که بی تاب نموده دل ما را
هستند ملائک همگی مست شمیمت
حیف است نگاهت که شود خرج شفایم
وقتی که شفا داده مرا خاک گلیمت
دلمرده ام آقای خراسان مددی کن
جانم به فدای تو و آن قلب سلیمت
شاد است دل مادر تو حضرت نجمه
این فرصت خوبی است، شماریم غنیمت
لبخند، به روی پدر خود زدی آقا
ای نور دل فاطمه، خوش آمدی آقا
آرامش هر روز و شب حضرت کاظم
دور از تو جهان است سراسر متلاطم
ای عالِم با منزلت آل محمد
اسرار خدا در دل و جانت متراکم
شد شرط پذیرفتن توحید، ولایت
تصریح مقامت به خلائق شده لازم
جبریلِ امین که شرف کل ملک شد
در صحن و سرایت به تفاخر شده خادم
ای رحمت سرشار، کریمان دو عالم
هستند از انعامِ نعیمت، متنعم
خورشید، خودش سائل نورانیت توست
بخشیده ای از نور، بر او نور مداوم
حج فقرایی و مقرب شود آخر
در طوس هر آن کس که شود زائر و مُحرم
پاییز مرا عاقبت کار، بهار است
هر بارِ مرا پاسخ دیدار، سه بار است
کوری به تماشا شده، بینا شدنش را
نقاره گواه است مداوا شدنش را
با چرخ، علیلی به حرم آمد و دیدم
در گوشه ی ایوان طلا، پا شدنش را
عیسی به ازل با دل بیتاب، گرفته
از پنجره فولاد مسیحا شدنش را
یک ذره ای از خاک و گلت در گهرش ریخت
یوسف شده مدیون تو، زیبا شدنش را
بستم به ضریحت دل آواره ی خود را
ای کاش نبینم نفسی وا شدنش را
سلمانی ات از تیغ مطلا شده بگذشت
تا چاره کند لحظه ی تنها شدنش را
آورده جواز سفر کرب و بلایش
عاشق که تمنا کند امضا شدنش را
گریانم و دلواپس بین الحرمینم
چندی است که جا ماندم و دلتنگ حسینم
آهو شده ام تا که شوی کهف امانم
از دام بلایای گناهم، برهانم
آشوب جهان می شوم از دوری دلبر
آرام شود با تو دلم، راحت جانم
دلبسته ی دربار خراسانی ام آقا
دل کندن و رفتن؟! نتوانم نتوانم
من را بخر و فرش ورودی حرم کن
با جاروی خدام حریمت بتکانم
طردم نکن از خانه ات ای شاه به پیری
بگذار نمک گیر همین خانه بمانم
دلتنگ وصایای تو بر ابن شبیبم
دلتنگ حسینم، به محرم برسانم
راه عتباتش نکند بسته بماند
بدجور بهم ریخته و دل نگرانم
یا معتمدی بر دل سائل نظری کن
تا حل شود این عقده و مشکل نظری کن
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
تا امامی مهربان داریم ما
در میان جسم جان داریم ما
در طواف کوه مهر و بخششیم
سینه ایی آتش فشان داریم ما
سفره اش رنگین تر از رنگین کمان
خوان لطفی بی کران داریم ما
عده ایی تجار و ماهم خاک بوس
در جهان سودی کلان داریم ما
گفت دین خلق را با ما چه کار
گفتم از او که امان داریم ما
خواست توحید مرا ، گفتم ببین
یا رضا را بر زبان داریم ما
معنیِ گلدسته بالا رفتن است
طوس داریم آسمان داریم ما
در بهشتش میوهٔ ممنوعه نیست
بهتر از جنت ، جنان داریم ما
🔸شاعر:
#حامد_آقایی