eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گلشن فسرده گشته،صفای چمن کجاست؟ امّید جان خسته و نیروی تن کجاست؟ کو آنکه گیرد از سر زانو، سر مرا؟ ای روزگار! حامی و غم‌خوار من کجاست؟ تا طفل اشک از رخ طفلان کنند پاک آن دستها که گشت برون ازکفن کجاست؟ تبدیل گشته، خانهء بی‌نورِ من به گور شمعی که برده روشنیِ انجمن کجاست؟ از دست‌ بسته، خانه‌ نشسته، چه انتظار؟ دیگر مپرس بازویِ خیبرشکن کجاست؟ دیگر حسین، لب به سخن وا نمی‌کند آئینه بهر طوطیِ شیرین سخن کجاست؟ هر گوشه‌ای ز خانه پر از خاطرات اوست آن آشنای غربت من در وطن کجاست؟
بی‌تویافاطمه بامحنت دنیاچه كنم؟ وای،بااین‌همه غم،بی‌كس وتنهاچه كنم بی تودنیاست مرا،هم‌چو كویری سوزان دور،ازسایه‌ات ای شاخۀ طوبی چه كنم؟ آتش فتنه زخاموشی تو روشن شد درچنین مهلكه،ای بضعۀ طاهاچه كنم؟ من به دریای غمت كشتی طوفان‌زده‌ام پای بندم به توو،غرق به دریا؛چه كنم؟ ای كه دررحلت احمدبگرفتی دستم حال كزداغ توافتاده‌ام ازپا،چه كنم؟ دردل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم گرصدایم شنودزینب كبری،چه كنم؟
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول! تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس ازتونیست دراین زندگیّ و، من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
دگر خانه ی ما، صفایی ندارد دلم غیر غم، آشنایی ندارد من و یک دل، آن هم ز صد جا شکسته ولی این شکستن، صدایی ندارد هوای دلم، ابری است و گرفته به جز شور تو سر، هوایی ندارد تو رفتیّ و، گفت و شنود علی رفت که نای شکسته، نوایی ندارد پس از داغ جانانه، سیرم ز دنیا بهارانِ بی گُل، بهایی ندارد اگر در مدینه نمانم، چه بهتر که بی تو مدینه صفایی ندارد بهشتی ندارم، به جز خاک قبرت دلم، انس دیگر به جایی ندارد
ای خوش آنروزی که ما درخانه مادرداشتیم دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم هرکسی جسم عزیزش روز بردارد ولی ما که جسم مادرخود را به شب برداشتیم کاش آن روزی که تنها مادر مارا زدند ما یکی را در میان کوچه یاور داشتیم کاش محسن را نمی کشتند تا ما غنچه ای یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم کاش آن ساعت که دانستیم بی مادرشدیم جای آغوشش به خاک تیره بستر داشتیم این درو دیوار می گرید به حال ما که ما مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم مادر ما رفت از دنیا در آن حالی که ما گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم
علامه جوادى آملى ✳️فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) همتای قرآن کریم ◾️سرّ اینكه این بانو (سلام الله علیها) حجت بر ائمه (علیهم السلام) است و اگر علی‌ بن‌ ابی‌ طالب (سلام الله علیه) نبود، احدی همتای آن حضرت نبود، این است كه او [فاطمه] مثل خود قرآن كریم در مقام حدوث و بقاء شكل گرفت؛ 🔹قرآن از زمین برنخاست (از فكر كسی تدوین نشد، هیچ عالم بشری این قرآن را تدوین و تنظیم نكرد. سورش، آیاتش، معارفش و مفاهیمش را بررسی و انشا نكرد) مستقیماً از جهان غیب نازل شد و در طی ۲۳ سال ماند و برای ابد جای خود را تثبیت كرد، این سه كار را قرآن كرد یعنی از زمین برنخاست بلكه از آسمان نازل شد اولاً و نزولش هم ۲۳سال طول كشید ثانیاً و ماند كه برای ابد بماند، ثالثاً. 🔹انسان كامل مخصوصاً فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هم، وقتی هویت آن حضرت را ارزیابی می‌كنیم می‌بینیم در همین مثلث خلاصه می‌شود: او از زمین برنخاست بلكه از آسمان نازل شد و تقریباً همسفر قرآن كریم بود تا قرآن آیاتش سورش نازل می‌شد، او هم روزانه متكامل می‌شد ترقی می‌كرد و تا قرآن به پایان رسید، عمر این بی‌بی هم به پایان رسید و برای ابد ماند؛ گرچه ﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُمْ مَیتُونَ﴾ شامل همه انسانها هست.
آیت الله العظمی بهجت فاطمه زهرا با همان وصیتی که کرد شبانه شود، پیروز شد و پیروز است.
همایش طلایه داران فاطمی سلام الله علیها با تبیین دستاوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی سخنران : حجت الاسلام والمسلمین محمدرضابرادران مداح: کربلایی سیدرضانریمانی مکان: مهدیه مصلای امام خمینی (ره) شهرکرد زمان:شنبه 6 بهمن 1397 همراه با اقامه نماز مغرب و عشاء
(س) مدتی هست که در بسترم و بیمارم آمد از راه اجل تا که کند بیدارم فا طمه مانده و این دست زکار افتاده دیدنی هست قنوتی که به جا می آرم من که محتاج نبودم به کسی در همه عمر چند روزی است که محتاج به هر دیوارم کاش می شد که بدون کمک زینب خود باز هم مثل گذشته قدمی بردارم سعیم این است کمی دیده خود باز کنم تا نگاهم به علی باشد و جان بسپارم
ای که از روز ازل گرم سجودی بانو اولین فاطمهٔ صبح وجودی بانو آسمان با تو و تسبیح لبت مأنوس ست روشنی‌بخش دل وجان تو«یا قدّوس»ست همهٔ عصمت حق شدمتجلی در تو و خدا نیز فرستاد تحیت بر تو قلب پر مِهر تو گنجینهٔ اسرار نبی‌ست کوثری!سهم جهان در طلبت تشنه لبی‌ست نام تو«فاطمه یا فاطمه» تسبیح علی‌ست یاد تو لحظهٔ اعجاز، مفاتیح علی‌ست با تو تکلیف قدَر، حکم قضا معلوم ست در کنار تو دگر صبر و رضا معلوم ست لحظه‌هایت همه ایثار، صداقت، تقوا راضیه، مرضیه، صدیقه، زکیه، زهرا به شکوهت نرسد انسیه و حورایی چهره پوشانده‌ای از سائل نابینایی چه بگویم که بود فاطمه‌جان درخور تو عالمی گشته مسلمان تو و چادر تو چادرت مظهر حُجب ست، تجلی عفاف گرد توعصمت واخلاص وحیا، گرم طواف رحمت و جودوسخا جلوه‌ای از آیهٔ توست در دعای تو، مُقدّم به تو همسایهٔ توست باغ سجاده‌ات از عطر دعا لبریزست خانهٔ ساده‌ات از صدق و صفا لبریزست از نگاه تو فقط نور خدا می‌بارد هر کسی نام تو را روی لبش می‌آرد ـ ـ ناخود آگاه دلش چشمه‌ای از ایمان ست هرکسی نیست دراین دایره سرگردان‌ست آب مهریۀ تو گشته و تطهیر شده در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده این تویی که همه جا اذن شفاعت داری تو که در هر نفست صبح هدایت داری خانه را سنگر اسلام و امامت کردی در وفاداری و ایثار قیامت کردی با قیامت به همه درس بصیرت دادی تو به دین بار دگر شوکت و عزّت دادی انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر شده مدیون تو و خون تو، قرآن، مادر امتداد ره تو نهضت عاشورا شد نقش یا فاطمه سربند مجاهدها شد آن شهیدان که سوی معرکه با سر رفتند تا که از مرتبهٔ عشق فراتر رفتند، در جنون طعنه به مجنون زده بودند آری عاشقانه به دل خون زده بودند آری آه آنان چه دِلیرانه خطر می‌کردند آن سوی حادثه وقتی که سفر می‌کردند یادآن شور و خروش، آن همه فریاد، بخیر یاد آوینی و خرازی و صیاد بخیر دست شستند ز جان همچو علی‌ِ اکبر تا که جولانگه دشمن نشود این کشور آه یاران همه جا عرصهٔ جنگ ست هنوز بشتابید نه هنگام درنگ ست هنوز نکند رهبرمان خسته و بی‌یار شود نکند تلخ‌ترین حادثه تکرار شود... وای از آن روز که شد آتش فتنه برپا ماند مولا وسط کوچهٔ غربت تنها آه اگربسته شود دست امیری سخت ست آه در اوج دلیری، چه اسیری سخت ست صبر بی‌صبر شد از دیدن دستان علی فاطمه آمده، گردد سپر جان علی نتوانست ببیند شده مولا بی‌یار گرچه بین در و دیوار سپر شد یک‌بار باز از غربت مولا به لبش جان آمد باز با پهلوی مجروح به میدان آمد آمد و پرچم حق تا به ابد بالا ماند ماند مولا که چنین دین خدا برپا ماند با وفاداری او راه ولایت باقی‌ست راه ایثار و صبوری و شهادت باقی‌ست
هیچ کسی حس نکرد بی کسی ات را بی کسی ات را، بدون مونسی ات را فاطمه یعنی شب عروسی خوبان هدیه ببخشی لباس مجلسی ات را فاطمه یعنی به راهِ آمدن دوست خیره کنی چشم های نرگسی ات را فاطمه یعنی به شوق شهد شهادت دل بکنی رشته‌ء مهندسی ات را فاطمه یعنی که در شب عملیّات پاره کنی برگه‌ء مرخّصی ات را فاطمه یعنی به چاه نیز نگویی درد دلت را، دلیل بی کسی ات را
یا رب مرا به سلسله انبیا ببخش بر شاه اولیا، علی مرتضی ببخش یا رب گناه من بود از کوه‌ها فزون جرم مرا به ، خیرالنسا ببخش هر کار کرده‌ام، همه بد بوده و غلط یا رب مرا تو بر حسن مجتبی ببخش یارب تودانی آنچه ازین بنده سرزده پاتابه سربه شاه سرازتن جداببخش یا رب اگر که جود و سخایی نکرده‌ام ما را تو بر سخاوت اهل سخا ببخش