eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴واحد سنگین رحلت ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها 🏴بند اول بسوز ای دل با غمه زهرا ای وای مادر شده وقت ماتمه زهرا ای وای مادر میره از خونه،تموم جونه،رسول الله وای وای بعد خدیجه،تنها میمونه،رسول الله وای وای سفارشه زهرا به روی لبش شده فکر و ذکرش فقط دخترش توی بستره داره جون میده و روی پای زهراس تو بستر سرش داره میبینه بین دیوار و در عزیز دلش میزنه دست و پا داره میبینه کوچه ای تنگ و تار که میشه پر از عده ای بی حیا (واویلا واویل آه و واویلتا) 🏴بند دوم بشو همناله تو با زهرا ای وای مادر داره میگه بی صدا زهرا ای وای مادر قلبشه مضطر،نداره باور،بی بی ما،وای وای میشوره با اشک،صورت مادر،بی بی ما،وای وای دیگه رخت ماتم به تن میکنه میشه راحت جون برای بابا جای مادرش اون دفاع میکنه میشه حامی و جون فدای بابا یه روزی میگیرن ازش محسنش به سیلی و با ضربه های لگد همون مردمی که رسول خدا نمیخواست برای اونا روز بد (واویلا واویل آه و واویلتا) ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
سلام ما به مادر مومنین به اشک چشم خاتم المرسلین به هستی قائمه مادر فاطمه بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ...... کفن شده با جامه ی پیمبر غسلش شده از آب چشم کوثر سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است ....... دلهای مومنین عزاخانه اش گریه کنم به قبر ویرانه اش گشته چون پیمبر چشم آسمان تر بر پا مصیبت خدیجه است عزای حضرت خدیجه است
( سلام الله علیها ) حجه الاسلام والمسلمین اَلسَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةُ الزَّهرا ،آجَرَکَ الله فی مُصیبَتِ اُمِّک ، بزارید از همین امروز شروع کنم ، بدن خانومشو دفن کرد ، دیدن گریه امان پیغمبر(ص) رو گرفته ، هم تو قبر داره زار زار گریه میکنه ، هم خدیجه رو دفن کرد ،لحد وچید ...اینقده گریه کرد .... هرچی زیر بغلشو گرفتن دلش آرام و قرار نداشت ، یه پیغمبر(ص) بود و یه فاطمه ۵ ساله... برگشت منزل ، هنوز قطرات اشک روی صورت مبارک غلطان بود ، فاطمه آمد ، دورِ بابا می گشت ،... هی میگفت : اَینَ اُمّی ؟ اَینَ اُمّی ؟ اَینَ اُمّی ؟ بابا بگو ببینم ، مادرم کجاست ؟ پیغمبر(ص) ، بغلش گرفت ، آرومش کرد ، بوسیدش ، فرمود : دخترم ، جبرئیل برام خبر آورد ، مادرت توقصری از قصرهای بهشتیه ، نگران نباش .... ها ... امشب دلهاتون رو میخام ببرم یه جایی که خیلی باهاش کار داریم ، هر گِره کوری به کارت بخوره ، میری سراغ این آقا ... اینجا یه دختر بود ، سراغ گرفت ، جلوی باباش سد شد ، هی میگفت : اَینَ اُمّی ؟ اَینَ اُمّی ؟ یه نازدانه ای هم ، کربلا من می‌شناسم ، تا دید بابا داره از علقمه میاد ، جلوی بابا سد شد، هی دورِ ابی عبدالله میگشت ، هی می گفت : اَینَ عَمّی ؟ بابا اَینَ عَمّیَ العَبَّاس ؟ اینجا دیگه ابی عبدالله نتونست طاقت بیاره ،حسینم گریه کرد ، تا ابی عبدالله گریه کرد ، نوشتن زینب هم رسوند خودشو ، گریه کرد ، زینب هم سوال کرد : اَخی ، اَینَ اَخیَ العبَّاس ... گریه ابی عبدالله بیشتر شد ... حواله کن ... ها ... از شام غریبان اُمُّ المومنین رفتیم علقمه و روضه قمربنی‌هاشم ... ها ... داداش بگو ببینم برادرم عباس رو چه کردی ؟ جواب سکینه و جواب زینب هردو رو اینجوری داد، آمد عمود خیمه عباس رو کشید ، یعنی دیگه آماده ی اسیری بشید ، حسین ...
یا روضه ای وای چقدر شدی نحیف و لاغر میبینمت با حال مضطر افتادی بی رمق تو بستر مادر مادر وای کنار تو ببین نشستم بزار تو دستا ت و تو دستم ببین که از غمت شکستم مادر مادر قربونه نگاه زیبا تو قربونه غم تو چشماتو بکش رو سرم باز دستاتو مادر مادر مادر همه کس و کارمی مادر تو باغ و بهارمی مادر تو دارو ندارمی مادر مادر مادر مادر ای مهربونم دردت به جونم ببین چه گریونم چشما تو واکن من و نگا کن بی تو نمیتونم وای بعد تو حال من خرابه زندگی بعد تو عذابه دختر تو خیلی بی تابه مادر مادر وای معلومه از حال تو میری معلومه از زندگی سیری تو این یکی دوروز میمیری مادر مادر میبوسم من دست و پای تو میبوسم مادر چشمای تو اللهی بمیرم جای تو مادر مادر مادر بی تو میمونم با درد و غم بی تو میمونم من با ماتم سایتو نکن از سرم کم مادر مادر مادر لحظه ی آخر باحال مضطر با دیده های تر میگی از آتیش، میگی از هیزم میگی زمیخ در
(س) کاری از ای دریای حیا اقیانوس کرم با دعای مادرونت منو دریاب مادرم ای بانوی مهرو مهتاب گنجینه ی دُرّ نایاب مدیون توئیم تا ابد ای مادر بزرگ ارباب تنها عشق خونه ی پیمبر خیلی عزت داری تو قبیله وقتی الگوی فاطمه باشی پس قطعا زینب میشه عقیله "یا مولاتی حضرت خدیجه" ------------------------------------------- ای صاحب احترام یا امُّ المومنین پای دینِ خدا بودی با امیرالمومنین اما خیلی بی‌قراری وقتی دم احتضاری با گریه میگی به زهرا چشم از علی برنداری پای دین بودن هزینه داره هرجوری میتونی با علی باش راهت رو میبندن اما زهرا تا جون داری تو راه ولی باش "یا مولاتی حضرت خدیجه ------------------------------------------- روضه میخونی و میری تا کربلا دم آخر بی‌قراری برای این ماجرا وای از ماجرای خنجر وقتی برسه به حنجر وای از سرای رو نیزه وای از بدنای بی سر اما این روضه ادامه داره دارن نعلای تازه میبندن چشم اولاد فاطمه گریون اما شمر و حرمله میخندن محمدجواد صادقی یوسف زندیه
وفات ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها حد نداره به والله مقامه خدیجه واجبه بر همه احترامه خدیجه شیعه‌ باید همیشه تو هر موقعیت دنیارو پر کنه از مرام خدیجه به قربون اون بانویی که شده یار دین شده مرحم دردای خاتم المرسلین به کوریه چشم همه دشمنا میخونم خدیجه‌ست فقط مادر مؤمنین ای سرچشمه وفاداری و حیا در طوفان غصه ها یار مصطفی میرسه به همه‌ی عالم خیر تو ام المؤمنین کیه خانوم غیر تو جان بی بی خدیجه --- مادر مادر سیدایی خدیجه بانوی خانه مصطفایی خدیجه جبرئیل گفته از قول پروردگارت لایق هر سلام خدایی خدیجه بوالله که اسلام و قرآن بدهکار توست مسلمونی ما که مدیون ایثار توست کفن اومده واسه تو از بهشت یعنی که بهشت خدا عاشق دیدار توست ... محتاجم من به نگات ام المؤمنین جون عالمی فدات ام المؤمنین انشالله روز ظهور صاحب زمان میسازیم حرم برات ام المؤمنین جان بی بی خدیجه
سختی کشیدی و به رو نیاوردی هیچ وقت طعنه شنیدی اما... سیلی نخوردی هیچ وقت اما بمیرم... واسه عزیزت هم سیلی خورد ، هم حرف بد شنید تو کوچه اما بمیرم... واسه عزیزت اینقد بگم... جونش به لب رسید تو کوچه وای از دوشنبه .... .............…..........….............. گریون شدی و غرقِ محن شدی خدیجه کفن برات رسیدُ... کفن شدی خدیجه اما بمیرم... واسه حسینت کفن براش از خاک و خون آماده کردن اما بمیرم... واسه حسینت نعلای تازه بد سوءاستفاده کردن آقای مظلوم...
سلام الله علیها سبک: افتادم تو قتلگاه... حسین طاهری گوشواره: مادر خدیجه جان * پیر شدی تو پای دین مادر مادر مادر چه بد شدی خانه نشین مادر مادر مادر گریه ی زهرا رو ببین مادر مادر مادر دلِ خونِ بابا به تو گرمه باید بمونی برای دخترت آیه آیه قرآن، بخونی مادر خدیجه جان.... * عزّت و آبروی من مادر مادر مادر غصّه ی موبه موی من مادر مادر مادر نگاه تو به سوی من مادر مادر مادر شکستی که برپا بشه خیمه ی دین اسلام و مدیونه به تو همه شرع و آیات و احکام *** اسوه ی جان فدا تویی مادر مادر مادر روضه ی اولیا تویی مادر مادر مادر غرور آیه ها تویی مادر مادر مادر تو روحِ نمازی و ایمان به دست تو سبزه تو راهِ تو موندن با هرسختی باشه می ارزه مبین اصفهانی✍
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ نهاده گل سر تعظیم را به اجلالش فرشته دست به دامن فتاده دنبالش کنار همّت خیر الانام، دین مبین گرفت این همه رونق به برکت مالش فقط نه بخشش مال و تلاش بی حد او که صرف دین خدا شد تمام اعمالش سعادتی‌ست برای زن بزرگ قریش که شد پیمبر اسلام امین اموالش محبتش به محمد(ص) چه قدر بی‌حد بود محبتی که زمان داد هی پر و بالش محبتی که در آورد بعد از عشق خدا دل رسول خداوند را به اِشغالش علاوه بر غم تنهایی رسول الله درون سینه‌ی او بود، داغ اطفالش برای فاطمه(س) راهی نماند غیر دعا برای مادر خوبِ مریض احوالش خدیجه رفت، پس از رحلت ابوطالب فرا رسید پیمبر حزین‌ترین سالش همین که یار نبی شد، چه زود ترکش کرد چه قدر بد شده بود آخرین نفس حالش پس از گذشت زمانی خدیجه ای دیگر میان ظلمت کوچه شکسته شد بالش ✍ .
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه ظرف نزول سوره‌ی کوثر، خدیجه بر شیعیانِ مرتضی مادر، خدیجه طعم «خوشی» را مصطفی با او چشیده جور زنان بی وفا را هم کشیده بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش ما را حسینی کرده او با التفاتش نخل رسالت داد با مالَش نتیجه رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه وای از وداع آخر او با پیمبر شد جایگاه هجمه‌ی غم‌ها، پیمبر از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر گریان شده با گریه‌ی زهرا پیمبر می‌خواست تا چاره کند پیش آمدش را انداخت روی سر، عبای احمدش را او که تمام خانه‌اش را مهد دین کرد سرمایه‌اش را نذر این راه مبین کرد با مرتضی یاری خیرالمُرسلین کرد تا غصه‌ای در دل، وجودش را حزین کرد... مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی از عرش نازل شد کفن‌هایی بهشتی رخت سفر را آفتاب مکه بست و بند دل خیرالبشر از هم گسست و وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و با چشمِ تر، در محضر مادر نشست و حس کرد گرد غربت بی مادری را او که ندارد طاقت بی مادری را بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد گریه به داغ آخرین از کرد یاد غریب و تشنه‌ی دور از وطن کرد تصویر آخر در نگاهش کربلا شد شعب ابی طالب از آهش کربلا شد ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد آن تشنه‌ای که بین خونش دست و پا زد هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند ✍
تو را می‌خواست تا در همسرانش بهترین باشی برای خاتم پیغمبری نقش نگین باشی خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی برای چشمۀ کوثر، بهشتی در زمین باشی خدا هر شب برایت می‌فرستد تهنیت‌هایی که در تنهایی‌ات هم‌صحبت روح‌الامین باشی تو در اسلام و در ایمان و در عشق اوّلین بودی زنی مثل تو دیگر نیست، یعنی آخرین باشی برای طعنۀ کفّار در اوج نداری‌ها تو باید پاسخ دندان‌شکن در آستین باشی تو از معروفِ تجّاری، ولی در شعب بیماری فداکار آن‌چنان بودی، وفادار اینچنین باشی علی، تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد و تنها تو سزاواری که امّ‌المؤمنین باشی ✍