#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
دیشب از درد و دل من با خدایم گریه کردی
امشب اما از سکوت غمفزایم گریه کردی
خواستم تا دردسر را کم کنم از خانهی تو
با خدا از مرگ گفتم؛ از دعایم گریه کردی
اشکها را با مشقت پاک کردم از نگاهت
پا به پایت گریه کردم، پا به پایم گریه کردی
سوختم از غربت تو؛ سوختی از قسمت من
من برایت غصه خوردم؛ تو برایم گریه کردم
مرد من! کوه غیورم! کاش زهرا را ببخشی
من بمیرم پیش چشم بچههایم گریه کردی
گفته بودی درد و دل کن؛ سعی کردم پس چرا تو،
تا سخن آغاز کردم، از صدایم گریه کردی؟!
پیشوازت آمدم تا در به لبخندت گشایم
وقت برگشتن چه شد که در قفایم گریه کردی
✍️ #حسن_شیرزاد
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
دیشب از درد و دل من با خدایم گریه کردی
امشب اما از سکوت غمفزایم گریه کردی
خواستم تا دردسر را کم کنم از خانهی تو
با خدا از مرگ گفتم؛ از دعایم گریه کردی
اشکها را با مشقت پاک کردم از نگاهت
پا به پایت گریه کردم، پا به پایم گریه کردی
سوختم از غربت تو؛ سوختی از قسمت من
من برایت غصه خوردم؛ تو برایم گریه کردم
مرد من! کوه غیورم! کاش زهرا را ببخشی
من بمیرم پیش چشم بچههایم گریه کردی
گفته بودی درد و دل کن؛ سعی کردم پس چرا تو،
تا سخن آغاز کردم، از صدایم گریه کردی؟!
پیشوازت آمدم تا در به لبخندت گشایم
وقت برگشتن چه شد که در قفایم گریه کردی
✍️ #حسن_شیرزاد
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
باور نمیکنم که تو بی بال و پر شدی
خستهشدی، شکستهشدی، مختصرشدی
شرمندهام بهخاطر من زخم خوردهای
روزی که در مقابل دشمن سپر شدی
افتادی از نفس، نفست بند آمده
افتادهای به بسترِ غم، محتضر شدی
هیزم به دستهای مدینه که آمدند
مجروحِ دودِ آتش و زخمیِ در شدی
آتش زبانه میزد و در نیمهباز بود
فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی
این شهر چشم دیدن ما را نداشتند
از چشمهای شور مدینه نظر شدی
همسایهها رعایت حالت نمیکنند
از دست هممحلی خود خونجگر شدی
✍️ #محمدحسن_بیات_لو
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
کسی که راهِ نجاتِ خلایق است از آتش
نوشتهاند از آتش کسی نداد نجاتش
زمین مجاورِ هجده بهارِ خانهی او بود
زمان هنوز مقیم است در زمانِ حیاتش
بفاطمَهْ، و أبیها و بَعلَها و بَنیها
چه محترم جَلَواتی نشسته در صلواتش
رکوعِ قامت او چیست جز قیام فُرادا؟
قیامِ ماست نمازی در اقتدا به صلاتش
نوشت نامِ علی را به صفحه صفحهی تاریخ
دمی که میخ، قلم بود و خونِ سینه دواتش
به ردّ پای علی لاله کاشت کوچه به کوچه
که هر نماز بگوییم اِهدِنا به صِراطش
سلاحِِ خطبهاش از دستِ لشکری سپر انداخت
برای حیدرِ تنها سپاه شد کلماتش
همانکه مثلِ خلافت ربود باغِ فدک را
گرفت هر چه علی داشت را به جای زکاتش
هنوز أشهدُ أنَّ علیست بر لبِ زهرا
شهید، شاهدِ زندهست در حیات و مماتش
شکست حرمتِ کوثر، مدینه چشمهی خون شد
رسید سیلی از این خون به کربلا و فراتش
✍️ #رضا_قاسمی
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکستهکشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا، تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا، خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
ای روزگار! چند صباحی به کام باش
بر زخم ما به جای نمک التیام باش
جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر
روح الامین! مراقب دارالسّلام باش
فریادِ بی طهارتِ نامحترم خموش
پشت دَر است طاهره با احترام باش
این هیزم از کدام جهنم رسیده است؟!
ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش
اینجا "خلیله" در وسط شعله مانده است
یا نار! بهر فاطمه "برداً سلام" باش
ای آهنی که کورهی هیزم چشیدهای
دور از محلِ بوسهی خیرالانام باش
حالا که داستان فدک ناتمام ماند
ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش
✍️ #سیدمیلاد_حسنی
#حضرت_زهرا_س_شهادت
قفس وبالِ بال بود، جای آسمان نبود
زمینِ مُرده مقصدِ مسافر زمان نبود
دَمی که صاحبِ بهشت، روی خاکْ پا گذاشت
قرار بر بهار بود، حرفی از خزان نبود
زمین لیاقتِ امانتی که داشت را نداشت
-همیشهآزمودهای- که مَردِ امتحان نبود
چگونه شد کسی که چادرش پناه خلق بود
میان خلقِ در پناه خویش، در امان نبود؟!
مگر زمان چگونه از گذارِ عُمرِ او گذشت
که در شمارِ سالها جوان، ولی جوان نبود؟!
نمازِ پشتِ در به دائمالرُّکوعیاش رساند
قیامِ در قعود بود، قامتش کمان نبود
اگر نبود خطبهای که زد به گوش مأذنه
نشانی از علی میان اشهدِ اذان نبود
نمازهای ما به سمت قبلهی مدینه بود
اگر مزارِ قبلهگاهِ کعبه بینشان نبود
✍️ #رضا_قاسمی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
شمع وجود فاطمه سوسو گرفته است
شب با سکوت بغض علی خو گرفته است
آتش گرفت جان علی با شرار آه
وقتی که از ولی خدا رو گرفته است
در دست ناتوان خودش بعد ماجرا
این بار چندم است که جارو گرفته است
قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش
یک جا برای غربت بانو گرفته است
حتی و جود میخ و در و تازیانهها
عطر و مشام از گل شببو گرفته است
با ازدحامِ موجِ مخالف بیا ببین
کشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است
مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت
سر در بغل گرفته و زانو گرفته است...
✍️ #مجید_لشکری
#امیرالمومنین_ع_غربت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
جگرم خون و دلم سر به گریبان علیست
صبح هم در نظرم شام غریبان علیست
گرچه با چاه کند دردِ دل خود ابراز
چاه هم بیخبر از غُصهی پنهان علیست
سند غربت مولاست رخ نیلیِ من
سند غربت من، سینهی سوزان علیست
بارها دشمن اگر آید و دستم شکند
دست بشکستهی من باز به دامان علیست
کافران! در حرم وحی نیارید هجوم
به خدا قصد شما حمله به قرآن علیست
اهل یثرب! ز چه از گریهی من خسته شدید؟
دو سه روز دگری فاطمه مهمان علیست
درِ آتشزده و نالهی مظلومی من
سند مستند سوختنِ جان علیست
رفتم اما جگرم بهر علی میسوزد
به خدا خانهی بیفاطمه زندان علیست
دارم امید که در حشر پریشان نشود
حال آن سوختهجانی که پریشان علیست
داده تاریخ به هر عصر، گواهی "میثم"
کز ازل صبر و رضا پایهی ایمان علیست
✍️ #غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
ای کشتی شکسته که پهلو گرفتهای
برگو چرا تو دست به پهلو گرفتهای
گل را خدا برای سرور آفریده است
ای گل چرا به غصهوغم خو گرفتهای؟!
گاهی ز دردِ شانه ز دل آه میکشی
گاهی ز درد، دست به بازو گرفتهای
از ماجرای کوچه نگفتی به من؛ بگو
اکنون چرا ز محرم خود رو گرفتهای؟!
دیوار گشته است عصای تو باز هم
بینم که دست بر سر زانو گرفتهای
دیشب نماز نافلهی تو نشسته بود
دیدم که دست خویش به پهلو گرفتهای
هرگه که در بهروی علی باز میکنی
خوشحال میشوم که تو نیرو گرفتهای
رنگی زداغ گر که «وفایی» به شعر توست
چون لالهها ز باغ ولا بو گرفتهای
✍️ #سیدهاشم_وفایی
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ...
... غم نخور ... میرسد امداد به امّید خدا
چه قدَر عقده در این سینهی ما جمع شده
عقدهها میشود آزاد به امّید خدا
دل ما که به خدا تنگ شده، منتظریم
تا که از ما بکند یاد به امّید خدا
با دعای «فرج» و «ندبه» ی او مأنوسیم
کِی اثر میکند «اوراد» به امّید خدا ؟
باید از گندم بد بوی گنه دور شوم
تا شوم یار قلمداد به امّید خدا
گِره از کارِ گِره خوردهی ما باز شود
فرصتی میشود ایجاد به امّید خدا ...
... که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم
یک به یک با همه اولاد به امّید خدا
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
میرسد لحظهی میعاد به امّید خدا
منتقم میرسد و روز ظهورش حتماً
میشود فاطمه دلشاد به امّید خدا
حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع
عاقبت میشود آباد به امّید خدا
مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم ...
... دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا
لذتی دارد عجب تا که به ما میگوید:
آفرین! دست مریزاد! .... به امّید خدا ...
.... وعدهی بعدی ما «شارع بین الحرمین»
دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین»
✍️ #محمد_فردوسي
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
فراق تو درد است و درمان ندارد
چرا قصهی هجر، پایان ندارد؟!
تو جان جهانی؛ تو صاحب زمانی
بدون تو جسم جهان جان ندارد
بیا ای که در سالهای ظهورت
پُر است از بهار و زمستان ندارد
خودت را مگیر از دل بیقرارم
که بودن بدون تو امکان ندارد
تو این روزها باز هم غرق اشکی
و اشک تو را چشم باران ندارد
خدا را دوصد شکر آقا تو هستی
اگر زائر آن قبر پنهان ندارد
::
در این روزهای غریبی، سپاهی
بجز همسرش شاه مردان ندارد
و بستند دستان خیبرگشا را
شنیدند و گفتند امکان ندارد
یهودی در آن کوچه دادش درآمد:
مگر که مدینه مسلمان ندارد
✍️ #محمدعلی_بیابانی