eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 جبهه مقاومت، گسترده‌تر؛ ایران قوی، مقتدرتر | نماهنگ جدید KHAMENEI.IR 👆 بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره گسترده‌تر شدن جبهه مقاومت و قدرتمندتر شدن ایران قوی... ✏️ من به شما عرض میکنم، به حول و قوّه‌ی الهی، گستره‌ی مقاومت، بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت. آن تحلیلگر نادانِ بی‌خبر از معنای مقاومت، خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد! من عرض میکنم که به حول و قوّه‌ی الهی، بِاذن‌الله تعالیٰ، ایرانِ قوی، مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد. 💻 Farsi.Khamenei.ir
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه دویست و پنجاه و چهار قرآن کریم سوره مبارکه الرعد ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
Quran-page-254.mp3
2.4M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه دویست و پنجاه و چهار قرآن کریم، سوره مبارکه الرعد با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید 💻 Farsi.Khamenei.ir
بِسمِ ربِّ الحَسن، خدای حسین باز، دارم به سر هوای حسین من دلی دارم از علی سرشار سینه‌ای روشن از ولای حسین من کی‌ام؟! جز کنیز زینب او؟! قمرم کیست؟! خاک پای حسین با دو گوشم هنوز می‌شنوم صوت زیبای ربّنای حسین ای بشیر! از حسین من چه خبر؟ دل من لک زده برای حسین نه فقط اینکه چار تا پسرم؛ هر دو عالم شود فدای حسین خجلم از رباب، چون نرسید مَشک سقّا به خیمه‌های حسین می‌نشینم به روی خاک بقیع عوض خاک کربلای حسین خون عباس روسفیدم کرد آنکه شد صاحبِ لِوای حسین صد ابالفضل من به قربانِ تن زخمی و سرجدای حسین شد حسینِ غریب، تنهاتر بی رمق گشته بود پای حسین بی برادر شد و قَدَش تا شد دشت پر شد ز وای‌وایِ حسین اشک خون ریخت چشم عباسم رفت از حال در عزای حسین از کنار فرات تا گودال... فاطمه سوخت با نوای حسین فاطمه می‌شنید در گودال بینِ جمعیّتی! صدای حسین می‌کِشم آه تا دم مرگم سر بریدند از قَفای حسین ✍️
روحِ ادب را با قدومِ خود معطّر کرد دنیایِ ما آلوده‌ها را هم مطهّر کرد هرآنچه را که خواستیم از او، میسّر کرد در سرنوشتِ سینه‌زن‌ها هم مقدّر کرد.... تا که به دنبالِ امیرالمؤمنین باشیم تا ریزه‌خوارِ سفره‌یِ ام‌البنین باشیم آرامشِ دنیا به لطفِ او رقم خورده تدبیر کرده فتنه‌یِ دشمن بهم خورده با یادِ زهرا و غمش، هرلحظه غم خورده در پایِ عشقِ پاکِ مولایش، قسم خورده مفهومِ ایثار و ادب را رهبری کرده نامادری نه! بعدِ زهرا مادری کرده همواره قبل از هر دعا ام‌البنین گفتیم در بین امواجِ بلا ام البنین گفتیم در اوجِ سختی ذکرِ یا ام‌البنین گفتیم از جان و دل هربار تا ام‌البنین گفتیم... دیدیم حاجت‌ها روا شد با نگاهِ او شکرِ خدا هستیم، عمری در پناهِ او در خانه هرکس که گرفتارِ بلا می‌شد یک سفره‌یِ ام‌البنین نذریِّ ما می‌شد وقتی بساطِ روضه در خانه بنا می‌شد دردِ همه با یک نگاهِ او دوا می‌شد نامش همیشه قلّه‌یِ ذکر و مناجات است چون مادرِ باب‌الحوائج، بابِ حاجات است باور نمی‌کرده که عباسش زمین خورده از نانجیبان، پهلوانِ او کمین خورده دستش جدا و از یسار و از یمین خورده بر فرقِ او هم یک عمودِ آهنین خورده در حسرتِ مشکِ دریده روضه می‌خوانده با یادِ آن دستِ بریده روضه می‌خوانده او روضه‌دارِ روضه‌هایِ کربلا بوده ماتم زده از ماتمِ رأسِ جدا بوده یادِ لبِ خشکِ حسینش هرکجا بوده همراهِ زینب او همیشه در عزا بوده دنیا برایش تیره و هم ‌رنگِ با شب شد شرمنده‌‌یِ رویِ رباب و رویِ زینب شد ✍️
عاشقان عالمی دگر دارند چشم‌هایی همیشه تر دارند پیرزن‌های کربلایی از غم اُمّ‌البنین خبر دارند جای او زائر ابوالفضل‌اند از دلش بار غصه بردارند سفره‌های نیابتی یعنی سهم از این سفره بیشتر دارند از پسرهای مادری گویند مادرانی که خود پسر دارند جایش انگار روضه می‌خوانند روی هر رهگذر اثر دارند روضه اینجا رسید: اهل حرم نگران دست بر کمر دارند شیرها رفته‌اند از این بیشه حال اگر گرگ‌ها جگر دارند آه ای روزگار! شب‌پره‌ها نقشه‌ی غارت قمر دارند رفت سقا ولی سه ساعتِ بعد همه بر صحنه‌ای نظر دارند مادری قد خمیده با پسرش سر در آغوش یکدگر دارند آن طرف عده‌ای به سوی حرم این طرف نیز ده نفر دارند نعل‌ نو می‌زنند بر مرکب چه خیالی مگر به سر دارند آنچنان تاختند روی تنش اثری تا نمانَد از بدنش ✍️
تنها چرا نشسته مگر گریه می‌کند؟ چون شمع شعله‌ور به نظر گریه می‌کند از مردم مدینه شنیدم که روزها می‌آید و ز داغ پسر گریه می‌کند بالای چار صورت قبری که ساخته با دیده‌های سرخِ جگر گریه می‌کند با ذکر جانگداز «حسینم غریب بود» دائم زند به سینه و سر، گریه می‌کند از سوزِ روضه خواندن این مادر شهید هر عابری میان گذر گریه می‌کند گاهی دلش برای علی تنگ می‌شود گاهی برای روضه‌ی در گریه می‌کند بغضِ نگاهِ بادِ صبا گفت با دلم دیگر غروب شد، چقدر گریه می‌کند! ✍️
محرم به یُمن اشک، پر و بال من کجاها رفت شبیه رود به آغوش امن دریا رفت دمِ حسینیه لالی بلند گفت: حسین! شنید معجزه‌ات را، دل مسیحا رفت کنار منبر تو لاتِ کوچه‌گَرد نشست... زمان رفتنِ از روضه، کوه تقوا رفت شراب جنت من چای بعد هیئت‌هاست خوش آن لبی که پِی این مِی طهورا رفت حیاط خانه‌ی ما صحنی از حرم شده است همین که سردَرِ آن پرچم تو بالا رفت برای نذر عزای تو خرج می‌کرده چه سودها که به دخل دکان بابا رفت هنوز رفتن مادربزرگ یادم هست... سلام داد به سمت حرم... ز دنیا رفت لباس مشکی من کادویی ز مادر توست همیشه در تن من هدیه‌های زهرا رفت عَنان نوکرِ تو دست شخصِ سلطان است غلامِ تو به رضاجان سپرد خود را...، رفت قوای دوش علم‌کِش "مدد اباالفضل" است همان یَلی که به سوی فرات، تنها رفت خبر رسید علمدار در کمین افتاد خبر رسید به خیمه.... توان زن‌ها رفت برای شرح تنش گفته‌اند: کَالْقُنفذ!... چقدر تیر به تشییع جسم سقّا رفت رشید علقمه را نیزه قدّ اصغر کرد بببن چه بر سر آن پهلوان رعنا رفت! حسین بعد اباالفضل بی زره... افتاد... به روی مُصحَف توحید، شمر با پا رفت
خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شرزه شیران جگردار جوانت بودند این زمین‌گیر شدن، علت خونین بالی‌ست سر بالین تو جایِ پسرانت خالی‌ست گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد چه بگویم! که از این بغض، صدا می‌گیرد چه کسی گوشه‌ی تابوت تو را می‌گیرد؟! گفتنش نیز به جان، غصه و غم می‌ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می‌ریزد مادر! این لحظه‌ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضه‌ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت روضه‌ی مشک بخوان، روضه‌ی گودال نخوان هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر خنده‌ی حرمله‌ها را تو ندیدی مادر خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر داخل طشت طلا را تو ندیدی مادر کوهی از غم به سرِ شانه‌ی زینب دیدند دخترت را ملاء عام معذب دیدند ✍️
تقدیم به به صبح چشم سیاه تو عید باید گفت به سالگرد تو عید سعید باید گفت شبیه بخت بلند است تا لباس عزا به رنگ مشکی شالم سپید باید گفت "عزیز" دادم، عزیزی که بهتر از جان بود به مادر شهدا هم شهید باید گفت خدا چنانچه بخواهد به پیش هر داغی هزار مرتبه "هَل مِن مَّزِید" باید گفت به دل بریدن و دل بستن به این دنیا نَبَرد بین حسین و یزید باید گفت دلم خوش است به تبریک در شهادت تو که تسلیت به دل ناامید باید گفت چنان به وعده‌ی رجعت امید دارم که به روز وصل تو حبل الورید باید گفت مسیح ما به تو جانی دوباره خواهد داد به بازگشت تو عهد جدید باید گفت ✍️
ای سفره‌دار! سفره‌ی اعیانی‌ات قبول اُمُّ‌الشهید! لشکرِ قربانی‌ات قبول ای مشکِ چشم‌های تو نذرِ لبِ حسین! ای آسمان! زیارتِ بارانی‌ات قبول گفتند از خسوفِ قمر، باورت نشد حیران ماهِ علقمه! حیرانی‌ات قبول ای روضه‌خوانِ چار مزارِ خیالی‌ات! اُمُّ‌ البقیع! تعزیه‌گردانی‌ات قبول چادر به سر کشیده‌ای و زار می‌زنی ای کوهی از وقار! پریشانی‌ات قبول شمعِ مزارِ کیستی ای مادر قمر؟! شب‎گریه‌های شامِ غریبانی‌ات قبول فریاد داشت سوزِ دَمت رو به دشمنت: ای امتِ رسول! مسلمانی‌ات قبول! ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بال زد سرخ که ما نامه‌رسان حرمیم موج زد موج که ما در جریان حرمیم دیده‌بان از سر گلدسته صدا زد ما را شام، غوغاست پریشان اذان حرمیم گفت جمهوری اسلامی ایران حرم است دیده‌بان رفت و همه دل‌نگران حرمیم دود و آتش دم خیمه‌ست، اگر دم نزنیم باز هم عصر دهم تعزیه‌خوان حرمیم این شکستن پی آنست که تکثیر شویم أشهد آینه‌ها در شریان حرمیم "العجل" نقش بزن بر دل ما ای نقّاش کاشی آبیِ بی‌نام و نشان حرمیم ✍️