eitaa logo
کانون مداحان وخادمیاران رضوی چهارمحال وبختیاری
166 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
184 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همان‌گونه که شب را روشنایِ ماه می‌بخشد خدا در ظلمت دنیا چراغ راه می‌بخشد به حکم"اَلْبَلاءُ لِلْوِلا" است اینکه در تاریخ خدا به دوستان خود غمی جانکاه می‌بخشد تو از نسل همان مردی که هنگام رکوع خود عقیقش را به سائل قُربةً لله می‌بخشد نگاه مهربانت آیه‌ی "وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظ" تو "عَافِينَ عَنِ النَّاسِی" که بی اکراه می‌بخشد * * به کم قانع نشو امشب، بخواه از او خودِ او را به کم قانع نشو ای دل، که دارد شاه می‌بخشد ✍️
نیتی داری اگر سربسته در سر، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد، مداد و چند دفتر نذر کن می‌روی مشهد، دل از بند زمینی‌ها بکن آسمانی باش، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش بعد هم یک سفره‌ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر ده برابر عشق جبران می‌کند بر در این خانه سائل! ده برابر نذر کن مادرم را که خدا رحمت کند، در کاظمین گفت: مادر، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن ✍️
خوش عالمی‌ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر شماست حلقۀ وصل خدا و خلق داری به دست، خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش، واسطۀ فیض و رحمتی بر دوش توست، پرچم باب الحوائجی در آستان تو اَحَدی نا امید نیست وقتی برای ما همه باب الحوائجی بی‌شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه، باب الحوائجی دلبستۀ سخای اباالفضلی توأم مانند ماه علقمه، باب الحوائجی صحنت دوباره غرق گل یاس می‌شود وقتی که میهمان تو عباس می‌شود... در سایه‌سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم لطفش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل‌بیت او ما خانه‌زاد زینب موسی بن جعفریم قم، آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم چشم امید عالَم و آدم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی‌ست مدیون ذکر "یا رب" موسی بن جعفریم وقت قنوت، قبلۀ حاجات می‌شود عالَم پر از شمیم مناجات می‌شود ✍️
به مناسبت 24 رجب، سالروز دسته ی ذوالفقار می‌داند قدرت دست شیر یعنی چه مرحب خیبری خبر دارد ضرب شست امیر، یعنی چه ✍️
🌷به مناسبت 24 رجب، سالروز (ابیاتی از مثنوی بلند خیبر از کتاب ) شير می‌چرخيد با شمشير در ميدان عشق هر سر بی عشق را می‌ريخت اين طوفان عشق اي که خود را پيش شمشير دو دم آورده‌ای هر چه سر آورده باشی باز کم آورده‌ای تیغ اگر این است آن بازیچه در دست تو چیست؟ کاش می‌فهمیدی ای مرحب! هماورد تو کیست؟ واقعا با شیر حق جنگیدن از خوش باوری ست پهلوان! گویی حواست نیست! این آقا علی ست ذوالفقار است این که می‌چرخد علی گویان و مست چون نباشد مست؟ چون می‌گیردش حیدر به دست بس که در دست علی گشته‌ است مجنون ذوالفقار گاه چرخی هم اضافی می‌زند بر گرد یار بی‌دلیل این تیغِ عاشق، همدل زهرا نگشت هیچ یاری این قدر دورِ سر مولا نگشت غیر زهرا هیچکس در گردش لیل و نهار دور مولایش نگشت اینقدر الا ذوالفقار دستِ حق در چارچوب و بستِ در، انداخت چنگ گفت: یا زهرا و در را کند، از جا، بی‌درنگ در، میان دست حیدر، هر دو لشکر در سکوت قلعه‌ی بی‌در، علی گویان و خیبر در سکوت گاه لشکر، دست حیدر را تماشا می‌کنند گاه آن دیوارِ بی‌در را تماشا می‌کنند بَه! به این مولا و در را در هوا چرخاندنش قلعه‌ها مسحور آن «اِنّا فَتَحنا» خواندنش قلعه‌ها حیران شدند و خیبری‌ها، حیدری یافتند آنجا درِ توحید را، در بی‌دری ✍️
به مناسبت 24 رجب، سالروز در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود حتی میان عرش، آن بالا علی بود اصلی‌ترین اعجاز احمد در رسالت قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد هر جای قرآن گشته‌ام، پیدا علی بود "ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد شرط کمال بعثتش، تنها علی بود در جنگ‌های سخت آن دوران، همیشه ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود از ماجرای فتح خیبر شد نمایان تنها یل بی باک و بی همتا علی بود در سختی جنگ احد، از گِرد احمد رفتند اصحاب نبی اما علی بود آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش در بسترش خوابید بی پروا، علی بود با او کسی احساس تنهایی نمی‌کرد بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود حیرت زده هستند سلمان و اباذر هر منزلی رفتند در آن جا علی بود با یا علی، موسی کلیم الله گشت و... ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود آن کس که مست سجده‌هایش بود جبریل آن عاشق دلداده، مولانا علی بود بالاتر از هر رتبه‌ای را مرتضی داشت آرامش انسیة الحورا علی بود ممسوس حق بودند در یک نور واحد حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود ✍️
به مناسبت 24 رجب، سالروز هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز نه می‌بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش دعا بر جان مادر می‌کند هرکس محب اوست رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً به جز او را نمی‌خواهد گدای چشم و دل سیرش علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آن‌جا چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت ۲۴ رجب، سالروز برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به‌دست‌ آوردنش، فتح الفتوحات است ✍️
به مناسبت 24 رجب، سالروز ..... تاریخ می گوید علی مولود کعبه است مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است او پیشتر از کعبه بوده نکته این است پس کعبه مولود امیرالمومنین است از چار رکن کعبه پرسیدم علی کیست گفتند بـا حیرت خدا هست و خدا نیست حجر و صفا و مروه و زمزم نـدانست از بیت کردم این سؤال، او هم ندانست تصویـر حسن غیب در آیینۀ اوست قرآن نازل نـاشده در سینۀ اوست از اول خلقت علی مشکل گشا بود عالم نبود و آن جمال دلگشا بـود او از خدا حکم دو عالم را گرفته او در تکامل دست آدم را گرفته خورشید، اسرار درون را با علی گفت پیش از درخشیدن همانا «یا علی» گفت پیغمبران هم با علی بودند و هستند پیش از نبوت با خدا این عهد بستند جبریل ذکر «لافتی الاعلی» گفت حتّی محمّد هم به خیبر یا علی گفت حکم از خدا بود و قلم دست علی بود در فتح خیبر هم علم دست علی بود اوصاف حیدر را نماید کس چگونه؟ جان محمد را ستاید کس چگونه؟ خلقت کجا داند کجا داند علی کیست؟ تنها خدا داند خدا داند علی کیست این کفر نبوَد، تا خدا دارد خدایی با دست حیدر می کند مشکل گشایی آنانکه از میزان حق، حق را ربودند والله خاک کفش قنبر هم نبـودنـد کی فتح کرده بدر و احزاب و احد را؟ کی کشته با یک ضربه عمرو عبدود را؟ کی در شب معراج با احمد نشسته؟ کی بر سر دوش محمد بت شکسته؟ کی کرده در میلاد، قرآن را قرائت؟ کی خوانده بـر کفار آیات بـرائت؟ کی جز علی نفس پیمبر شد؟ بگویید آیینۀ زهرای اطـهر شد؟ بـگویید کی در اُخوت شد برادر بـا محمّد؟ کی غیر حیدر شد برابر بـا محمّد؟ کی بهر حفظ جان احمد ترک جان گفت؟ کی جان به کف بگرفت و جای مصطفی خفت؟ کی یک تنه ره بست بر خیل عدو تنگ؟ کی بر بدن آمد نود زخمش به یک جنگ؟ کی جز علی بر خصم خود شمشیر بخشید؟ کی جز علی یک شب چهل منزل درخشید؟ کی مثل حیدر جوشن بی پشت پوشید؟ کی در تمام جنگ‌ها چون او خروشید؟ کی جز علی از اشک طفلی داشت پروا؟ کی غیر حیدر با محمد کرده نجوا؟ ای اهل عالم آیۀ اکمال دین چیست؟ این «لافتی الاعلی» درباره کیست؟ آن کس‌که خواندش خواجۀ کل، «کلّ دین» کیست؟ میزان حق غیر از امیرالمؤمنین کیست؟ ای تیغ حق از «بدر» تا «صفین» حیدر! نفس محمد یـا ابـوالسبطین حیدر! شیر خدا و شیر پیغمبر تـویی تـو حیدر تویی، حیدر تویی، حیدر تویی تو تو مصطفی را مهری و قهری علی جان او شهر علم و تو درِ شهری علی جان این شهر غیر از تو در دیگر ندارد اسلام جز تو یا علی حیدر ندارد تو پای تا سر رحمةٌ للعالمینی هم جان شیرین نبی، هم جانشینی من کیستم یک قطرۀ ناچیزِ ناچیز کز بحر جودت گشته‌ام لبریزِ لبریز بی تو خدا را بندگی کردم؟ نکردم جز با ولایت زندگی کردم؟ نکردم تـابید از اول در دلم نـور هدایت هرگز نخواندم یک نماز بی ولایت یک باغ گل دارم، اگر خارم علی جان هر کس که هستم دوستت دارم علی جان لطف غیورت کی مرا وا می‌گـذارد؟ کی در جهنم دوستت پا می‌گـذارد؟ دوزخ که جای دوستان مرتضی نیست! آخر جهنم را مگر شرم و حیا نیست؟! حتی اگر در قعر دوزخ پـا گـذارم از شعله‌های خشم آن بـاکی نـدارم با این سخن داد از درون دل بـرآرم آتش مسوزان! من علی را دوست دارم "میثم"همین است و همین است وجزاین نیست دین جـز تـولای امیرالمؤمنین نیست ✍️
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد روزهای تیره هریک شب‌تر از دیروز تار در میان دخمه‌ای سر شد ولی نفرین نکرد هرچه آن صیادها را صید خود کرد این شکار روزی‌اش یک دام دیگر شد ولی نفرین نکرد روزهٔ غم، سجدهٔ غم، شکر غم، افطار غم زندگی با غم برابر شد ولی نفرین نکرد وای اگر نفرین کند دنیا جهنم می‌شود از جهنم وضع بدتر شد ولی نفرین نکرد وقت افطار آمد و دیدم که خرماها چطور یک به یک در سینه خنجر شد ولی نفرین نکرد آن دم بی‌بازدم چون آتشی رفت و سپس آنچه باید می‌شد آخر شد ولی نفرین نکرد ✍️
امام هفتم ما، پاره پاره شد جگرش نشسته گرد یتیمی به چهره‌ی پسرش بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح مگر چه آمده زیر شکنجه‌ها به سرش انیس و مونس او بود در سیاهی شب صدای حلقه‌ی زنجیر و ناله‌ی سحرش سیاه چال کجا، طایر بهشت کجا هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش نیاز نیست ببندند چشم‌هایش را که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش شراره‌ی دل او گشت اجر روزه‌ی او درست موقع افطار پاره شد جگرش سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر فراق روی رضا بود غصّه‌ی دگرش بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش ✍️
امام هفتم ما، پاره پاره شد جگرش نشسته گرد یتیمی به چهره‌ی پسرش بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح مگر چه آمده زیر شکنجه‌ها به سرش انیس و مونس او بود در سیاهی شب صدای حلقه‌ی زنجیر و ناله‌ی سحرش سیاه چال کجا، طایر بهشت کجا هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش نیاز نیست ببندند چشم‌هایش را که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش شراره‌ی دل او گشت اجر روزه‌ی او درست موقع افطار پاره شد جگرش سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر فراق روی رضا بود غصّه‌ی دگرش بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش ✍️