28.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این داستان:مرواریدی های برنده
#قسمت_یازدهم
#قصه_کودکانه #قصه_کودک #قصه #داستان #داستان_کودک #داستان_کودکانه #کودک #کودکانه #کوچیک_موچیک #قصه_سریالی
@kochikmochik
https://instagram.com/kochikmochik?igshid=YmMyMTA2M2Y=
#متن_قصه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
قصه ی دریای مروارید
قسمت یازدهم
این داستان : مرواریدی های برنده
سلام بچه های عزیزم
امیدوارم که حالتون خوب باشه
خب... قصه چی شد؟ بالاخره ماهی های مرواریدی چکار کردند بعد از اون همه قهر و ناراحتی؟!
بله بچهها ماهی دانای مهربان با حرفای خوبش تونست اونها را به فکر بندازه و وقتی که اونا متوجه شدندکه دشمن بزرگشون کوسه بدجنس از قهر بین اونها خوشحالی می کنه تازه متوجه شدند که چه اشتباهی کرده اند..
راستش خیلی وقت بود که دلشونم برای همدیگر تنگ شده بود...خودشون هم خیلی اذیت می شدند که با هم دیگه قهر کرده بودند برای همین وقتی میخواستند از ماهی دانا خداحافظی کنند و به سمت خونه هاشون برن، دیگه نتونستند جلوی دلتنگی خودشون را بگیرند و هم دیگه را بغل کردند و از هم عذرخواهی کردند و با هم آشتی کردند😍
ولی بچه ها یه چندتایی از ماهی ها بودن که هنوزم یه گوشه وایساده بودن و بقیه را نگاه میکردن و نمیخواستند دوستاشون را بغل کنند و زور زورکی بهشون لبخند می زدند حتما میدونید کیا.. یکی از اونا ماهی سی سی بود
اون هنوز هم فکر می کرد از بقیه بهتره و بقیه ماهی ها هیچ چی بلد نیستند، اون داشت به دوست عزیزش اکریلی فکر می کرد و با خودش می گفت این ماهی های نادان چه میدونند که تو دریای سیاه چه خبره و اونها چه چیزهای جالب و جدیدی دارن ...برای همین هست که با هر ماهی بی عرضه ای دوست میشن چون ماهی های قوی دریای سیاه را تا حالا از نزدیک ندیدند، ولی من چی....؟ من تنها کسی هستم که انقدر با اونها دوست شده ام...
فردای اون روز دوباره دور از چشم بقیه ماهی ها رفته بود که دوستش اکریلی را ببینه... اکریلی توی دلش خیلی خوشحال بود که تونسته بود بین ماهی های مرواریدی دعوا بیندازه...
ولی وقتی خبر آشتی کردن ماهی مرواریدی با هم دیگه را شنید، توی دلش خیلی عصبانی و ناراحت شد...
چون اینطوری دوباره ماهی های مرواریدی با هم رفیق میشدند و ماهی های سیاه نمی تونستند به دریای مروارید بیان...
برای همین با سرعت به دریای سیاه رفت و همه چیز را برای ماهی های سیاه و کوسه بدجنس تعریف کرد.
کوسه عصبانی شد و گفت : ما این همه زحمت کشیدیم که بین اونها دعوا بندازیم اون وقت حالا میگی دوباره ماهی دانا و دوستاش همه را با هم آشتی دادن...
ااااا😤 نعره ی کوسه بلند شد و بقیه ماهی های سیاه هم قیافه هاشون چک و چوله شده بود.
کوسه با نا امیدی پرسید: اون سی سی بیچاره چطور؟ اونم از پیش تو رفت و باهاشون آشتی کرد؟
دل سیاه یا همون اکریلی گفت : نه اون هنوزم با ما دوسته و با ماهی های مرواریدی آشتی نکرده! اون هر روز دوست داره بیاد و حرفای من راجع دریای سیاه و قشنگی هاش را بشنوه...
کوسه دوباره کمی امیدوار شد و با خنده گفت : خوووبه! خیلی خوبه! تا وقتی که با تو دوسته مطمئن باش که نمیتونه با ماهی های دریای مروارید آشتی کنه...
بعد با بدجنسی گفت:باید بقیه ماهی های مرواریدی هم مثل سی سی عاشق دریای سیاه بشن!
دل سیاه گفت :اما چطوری؟ ما که نمیتونیم با همشون دوست بشیم..
کوسه گفت پس شما بی خاصیت ها به چه دردی میخورید؟من باید بشم فرمانروای مروارید!
ماهی های سیاه تو دلشون از این طرز حرف زدن کوسه خیلی ناراحت میشدن... ولی نمیتونستن چیزی بگن و کاری بکنند..
به خاطر مروارید ها و غذاهای خوشمزه ای که کوسه بعضی وقتها یه ذره بهشون میداد مجبور بودن که چیزی نگن...
دل سیاه که عصبانیت کوسه را دید گفت بله فرمانروای بزرگ ما حتماً یه راهی پیدا می کنیم که همشون مث سی سی با ما دوست بشن و با همدیگر قهر بشن.
از اون طرف توی دریای مروارید
ماهی پولکی و ماهی نارنجی و ماهی صورتی که شنیده بودند ماهی دانای عزیز از ماهی های مرواریدی خواسته که با هم قهر نباشندتصمیم گرفتند که برای ماهی های رنگی و ماهی های راه راه یه مهمونی کوچک بگیرندتا بیشتر با هم دوست بشن، خلاصه با تلاش ماهی پولکی و دوستانش مهمونی برگزار شد!
توی مهمونی ماهی نارنجی شروع کرد از بدجنسی ماهی های سیاه و نقشه های اونا برای ماهی ها بگه... که سی سی با ناراحتی ازبین ماهی رنگی ها گفت:این چیزهایی که شما راجع بدجنسی ماهی های سیاه میگید همش فکر وخیاله. اونها خیلی هم مهربون و قوی هستن و ما رو هم دوست دارند..
اصلا شما ها خبردارید اونا چه وسایل جدیدی درست کرده ان؟ وسایلی که باهاش میشه خیلی راحت غذاهای دریایی را پیدا کرد!
ماهی پولکی که از حرفای ماهی سی سی تعجب کرده بود گفت بله دوست عزیزم، میدونیم.اسم اون وسیله غذایاب هست.
ما و دوستان مرواریدی مون هم داریم بهترش را با کمک هم میسازیم.
وسیله ی اونها اشکالهایی هم داره که شما ازش بی خبرید ولی غذایاب مرواریدی ما اون اشکال ها را نداره☺️
ماهی ها وقتی اینو شنیدن خیلی براشون جالب بود که ماهی های مرواریدی دارند وسایل جدید میسازن. با خوشحالی از ماهی پولکی چیزای بیشتری پرسیدند، ذوق زده شده بودند و از داشتن دوستای مرواریدی که میتونن وسایل جدید درست کنند خوشحال بودن و افتخار می کردن.
ماهی رولی از بین ماهی راه راه ها گفت: اووووو! شماها واقعا فکر کردید میتونید شبیه اون چیزی که اونها ساخته ان را بسازید؟؟؟ وسایل اونا کجا... چیزایی که شما میسازید کجا... 😏😒 لابد اگه با غذایاب مرواریدی شما یه بار کار کنیم خراب خراب میشه 😏
ماهی سی سی با شنیدن این حرف خنده اش گرفت و گفت : راست میگه😏
ماهی پولکی و دوستاش از این حرف ناراحت شدن ، آخه چرا رولی و سیسی فکر می کردند ماهی های مرواریدی نمی تونن به خوبی ماهی های سیاه وسیله بسازن؟؟؟
ولی برای اینکه دوباره دعوا نشه چیزی نگفتند.
چند روزی گذشت.
توی دریای سیاه دوباره کوسه بدجنس و ماهی های سیاه جمع شده بودند.
کوسه از ماهی های سیاه خواسته بود که یه نقشه ی جدید و خطرناک بکشن ولی حتی دیگه حتی تیغ فکر هم به این راحتی فکرش به ذهنش نمیرسید...
تا اینکه بعد از کلی فکر گفت باید برای ماهی های مرواریدی قصه بگیم!
دل سیاه با تعجب گفت چه قصه ای؟ منظورت چیه؟
بچهها به نظر شما تیغ فکر چه نقشه ای تو سرش بود؟
منتظر قسمت های بعدی باشید.
#قصه_دریای_مروارید
#قسمت_یازدهم
#قصه_کودکانه #قصه_کودک #قصه #داستان #داستان_کودک #داستان_کودکانه #کودک #کودکانه #کوچیک_موچیک #قصه_سریالی
@kochikmochik
https://instagram.com/kochikmochik?igshid=YmMyMTA2M2Y=
9.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کانال مارا به دوستانتون معرفی کنید.
#قصه_کودکانه #قصه_کودک #قصه #داستان #داستان_کودک #داستان_کودکانه #کودک #کودکانه #کوچیک_موچیک #قصه_سریالی
@kochikmochik
https://instagram.com/kochikmochik?igshid=YmMyMTA2M2Y=
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مجموعه انیمیشن سلام بر ابراهیم از دوشنبه ۳۱ مرداد هرشب ساعت ۲۰.۲۰ از شبکه سه سیما
🔺کار بسیار متفاوت از نظر تکنیک و کیفیت که برای اولین بار یک انیمیشن در این ساعت از پخش شبکه سه رو آنتن می رود
🔺مرکز صبای صدا و سیما با حمایت زیرساخت پیشرفته مرکز متنای فضای مجازی بسیج و دانش فنی متخصصان بسیجی
30.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_دریای_مروارید
قسمت دوازدهم
این داستان : کتاب های خطرناک صدفی
توی این قسمت ماهی های سیاه کتاب داستان هایی می سازند و از طریق اکریلی برای ماهی های مرواریدی می برند....
ببینم چه اتفاقی میفته
کودک در این قسمت با نقشه های مختلف گروه شر و ترفند های آن ها آشنا می شود.
#قصه_کودکانه #قصه_کودک #داستان_کودک #داستان_کودکانه #کودک #کودکانه #کودکان #کوچیک_موچیک #قصه_سریالی #قصه
@kochikmochik
https://instagram.com/kochikmochik?igshid=YmMyMTA2M2Y=
به نام خدای بخشنده و مهربان
قصه دریای مروارید
قسمت دوازدهم
این داستان : کتاب های خطرناک صدفی
سلام بچه های زرنگم
حالتون چطوره
امروز میخوام قسمت دوازدهم قصه دریای مروارید را براتون بگم.
خب یادتونه که تو قسمت قبلی ماهی های سیاه از برنده شدن ماهی های مرواریدی خیلی عصبانی شده بودند و میخواستند براشون یه نقشه جدید بکشن.
تیغ فکر پیشنهاد داده بود که باید برای ماهی های مرواریدی قصه بگن اما چه قصه ای و چطوری؟
تیغ فکر گفت :
باید روی کتاب های صدفی مخصوصمون قصه هایی راجع خوبی های دریای سیاه و کوسه بزرگ بنویسیم و اونها را توی دریای مروارید پخش کنیم....
کوسه بدجنس دمش را با عصبانیت تکون داد و گفت هر کاری که می کنید زودتر!!! زودتر منو به دریای مرواریدم برسونید تا به شما هم گنج و مروارید بدم.. .. ماهی های سیاه از ترس کوسه چیزی نگفتند و فکر تیغ فکر را قبول کردند و به دستور تیغ فکر شروع کردند به ساختن قصه هایی در مورد کاخ بزرگ کوسه و وسایل جدید و پیشرفته ی ماهی های سیاه...
بعد هم برای درست کردن کتاب های صدفی، یه تعداد از صدف های دریا را جمع کردند و توی اونها این قصه ها را نوشتند...
بعضی ماهی های سیاه موقع نوشتن قصه ها آه می کشیدند و می گفتند حالا چه فکرایی می کنند راجع دریای سیاه!! ای کاش واقعا دریای سیاه همینطوری بود که توی این قصه ها می نویسیم ای کاش واقعا ما مث ماهی های سیاه این قصه ها خوشحال بودیم.... ☹️
یکی دیگه شون گفت کاخ کوسه بزرگ و قشنگه ولی چه فایده ای داره.. وقتی کوسه همه چیز را فقط برای خودش میخواد و ما را به خاطر کیف کردن خودش انقدر اذیت می کنه...؟
وسایل جدید و پیشرفته شم به درد نمیخوره وقتی که اینطوری با ما برخورد میکنه ...😐
تیغ فکر حرفای اونا را شنید و برای این که اون ماهی های سیاه را گول بزنه گفت : اگه حرفای کوسه را خوب گوش بدید و دریای مروارید را مال کوسه کنید اون وقت کوسه باهاتون مهربون میشه و شما هم خوشبخت و خوشحال میشید...
بعد به صدف های کتابی نگاه کرد و گفت چرا اینا این قدر بدرنگن؟ بهشون رنگای جذاب و قشنگ بزنید
تیغ فکر میخواست ماهی های مرواریدی وقتی اون صدف ها را می بینند به خاطر قشنگیش برن سراغش و دیگه حواستون پرت بشه که قصه ها خوبن یا بد... راستند یا دروغ..
ماهی های سیاه هم به خیال خوشبخت شدن، حرف تیغ فکر و دوستای کوسه را گوش کردند و به کتاب های صدفی رنگای قرمز و نارنجی و پولک های برقی زدند و قشنگش کردند.
تا اینکه بالاخره کتاب های صدفی شون آماده شد...
حالا چطور اینها را بین ماهی های مرواریدی پخش می کردند؟؟
بله! دل سیاه و دوستش ماهی سی سی !
چند روز بعد دل سیاه یا همون اکریلی با خوشحالی رفت پیش سی سی و گفت آهای سیسی جون دوست شیک و باحال من میخوام امروز غافلگیرت کنم. برات یه هدیه ی جذاب آورده ام!! بیا ببین چه کتاب صدفی هایی!!
سی سی خیلی هیجان زده شد و گفت وایی چه کتاب صدفی های قشنگی ! چه رنگایی دارن! ممنون دوست خوبم! تو چقدر ماهی های مرواریدی را دوست داری که این همه کتاب های صدفی زیبا به ما هدیه میدی...
بچه ها... شما چی فکر می کنید؟ اکریلی واقعا خیلی سی سی را دوست داشت؟ 😏
بله بچه ها...
اکریلی که توی دلش از گول خوردن سی سی خیلی خوشحال شده بود لبخندی زد و گفت بله ما همیشه به فکر همممه ی ماهی ها هستیم... 😌
ولی متأسفانه ماهی های مرواریدی با ما نامهربونی میکنند و نمیخوان بهتر بودن ما را قبول کنند.
سی سی که حرفای اکریلی باورش شده بود گفت :
نه اکریلی جااانم! من باور می کنم شماها واقعا خیلی بهتر از ماهستید! خیلی هم به فکر همه اید.
بعد هم کتاب صدفی ها را گرفت و با خوشحالی رفت پیش دوستاش رولی و گولی و میسی....
پدربزرگ و ماهی دانا همیشه به ماهی های مرواریدی میگفتند که باید مواظب نقشه های ماهی های سیاه باشید ولی بچه ها ماهی سی سی و دوستاش به این حرف توجه نکرده بودند و اون را جدی نمیگرفتند. اونا با خودشون میگفتند ماهی بدجنس کجا بود؟ همه ی ماهی ها خوبن... اگه ما با ماهی های سیاه دوست بشیم و صمیمی بشیم اونا هم با ما مهربون میشن!
بچه ها شما چی فکر می کنید؟ اگه ماهی های مرواریدی با ماهی های سیاه مهربون بشن، ماهی های سیاه هم با اونا مهربون میشن؟!
بله بچه ها به خاطر همین فکر بود که ماهی سی سی و دوستاش با خودشون فکر نمی کردند که ماهی های سیاه بخوان اونها را گول بزنند، این شد که وقتی اون کتاب صدفی های خوشگل و برق برقی را دیدند خیلی هیجان زده شدند و کلی خوشحالی کردند و بالا پایین پریدند ولی بچه ها... 😞خبر نداشنند که ماهی های سیاه چه نقشه هایی براشون کشیده اند! 😨
انگار اصلا یادشون رفته بود که ماهی های سیاه قبلاً چقدر به اونها بدی کرده اند...
توی کتاب های صدفی قصه هایی نوشته شده بود که هر ماهی ای میخوند با خودش فکر می کرد که چقدر همه چیز توی دریای سیاه خوب
و عالیه و چقدر ماهی های سیاه بهتر از بقیه ماهی ها هستند...
قصه هایی راجع کاخ دریایی کوسه، وسایل های جدیدی که توی دریای سیاه بود و هر چیز خوبی که اونجا بود یا حتی نبود!! 😨
بعضی از حرفهایی که تو قصه ها بود واقعی بود ولی توی این قصه ها از غصه ها زیادی که خیلی از ماهی های سیاه داشتند چیزی ننوشته بود، از اذیت ها و زورگویی های کوسه هم حرفی نزده بود.. ..
بچه ها به نظر شما اگه ماهی های مرواریدی این قصه ها را بخونند چی میشه؟ منتظر قسمت های بعدی باشید!
#قصه_دریای_مروارید
#قسمت_دوازدهم
21.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی اجتماعی #مورچه_ها
قسمت اول
توی این فیلم کودک علاوه بر این که قدرت تفکر، تحلیل و توانمندی های بینایی اش تقویت میشه، با کار گروهی و همکاری مورچه ها هم آشنا میشه. ❤️ حتماً برای کودکتون بذارید و صوت هاش را برامون بفرستید.
#کودکانه #کودکان #کودک #کوچیک_موچیک #مورچه #تفکر #تحلیل #زندگی_مورچه_ها #داستان_کودک #داستان_کودکانه
@kochikmochik
https://instagram.com/kochikmochik?igshid=YmMyMTA2M2Y=
#قصه_کودکانه #قصه_کودک #قصه #داستان #داستان_کودک #داستان_کودکانه #کودک #کودکانه #کوچیک_موچیک #قصه_سریالی
@kochikmochik
https://instagram.com/kochikmochik?igshid=YmMyMTA2M2Y=