eitaa logo
دنیای کودکان
64.3هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4هزار ویدیو
3 فایل
با ما بهترین مادر دنیا باشید♥️♥️ کانال عالی تربیت فرزند ارتباط با ما @Hastiii98 تبلیغات پذیرفته می شود https://eitaa.com/joinchat/1530397092C444c0ca877
مشاهده در ایتا
دانلود
🚲 دوچرخه پیر پسرک وقتی مرا در کنار پدر بزرگش دید خیلی خوشحال شد و سوار من شد . من از اینکه از دیدن من خوشحال شده بود شاد بودم. من و پسرک با هم روزهای خوبی داشتیم . من او را به مدرسه می بردم و با هم بر می گشتیم . با هم به پارک می رفتیم . ولی زمانه خیلی زود گذشت ، پسرک بزرگ شد و من کهنه و فرسوده شدم. دیگر مثل قبل سرحال نبودم . چرخهایم فرسوده شده بود . دسته فرمان هم کنده شده بود و پسرک هم اینقدر بزرگ شده بود که دیگر نمی توانست سوار من شود . یک روز پدر پسرک با یک دوپرخه نو به خانه آمد ، آن شب مرا در کنار درب کنار بقیه زباله ها گذاشتند. از اینکه کنار زباله های بدبو بودم خیلی ناراحت بودم.  شب مأموران مرا همراه بقیه زباله ها بردند. در یک محل مرا و بقیه مواد پلاستیکی و فلزی و چوبی را از بقیه زباله ها جدا کردند. قسمتهای پلاستیکی و فلزی مرا از هم جدا کردند. ماها را به یک کارخانه بزرگ بردند و ما را شستند و بعد وارد یک جای خیلی داغ شدیم از گرما بیهوش شدم. وقتی چشمانم را باز کردم قیافه ام تغییر کرده بود و در دست پسرکی بودم. داخلم را پر از آب کرده بود و گلها را آب می داد. بله من یک آبپاش زیبا شده بودم و تازه معنای را فهمیدم.😊 @kodakan_city
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جشن بادبادک ها 🔻موضوع: خوبی و مهربانی ها 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁پروردگارا... 💫به خواب عزیزانم آرامش 🍁به بیداریشان آسایش 💫به زندگیشان عافیت 🍁به مهرشان وفا 💫به وجودشان صحت عطا بفرما 🍁امشب براتون 💫یک تن سالم 🍁یک لب خندووووون 💫یک دنیا خوشبختی 🍁وفرداهایی بهتر ازخداوند مهربان خواستارم...♥️ شبتون زیبا 💫🍁 @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده صبح یادآور زیبایی‌هاست یادآور زندگی نو شروعی نو، نگاهی نو و امیدی نو ... سلام صبح بخیر🌸 @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر خودش هم که نباشد ، مادری اش را پیش تو جامیگذارد .. حتی اگر دستانش از دنیا کوتاه باشد حواست باشد ، او حواسش به تو هست ... آهنگ زیبا از معین تقدیم به مادران سرزمینم❤️ ‌‎‌‌‎ ‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌@kodakan_city
‍ ‍ ‍ 👇 🔹پودر مغزها+نان وپنیر یا کره و مربا 🔹خرما و پسته+شیر 🔹 موز+کره بادام زمینی 🔹موز و عسل+شیر 🔹عسل+ میوه ها 🔹کنجد+برنج 🔹تخم مرغ اب پز +سالاد 🔹تخم مرغ اب پز+کره 🔹ذرت و نخود فرنگی +سالاد 🔹گردو +ماست و دوغ 🔹پوره سیب زمینی+مرغ و ماهی 🔹کره+ سیب زمینی تنوری @kodakan_city
ندو! یواش! مراقب باش! نخوری زمین! الآن می‌افتی! گفتن این‌ها وقتی بچه در حال دویدن، پریدن، نزدیک شدن به ظرف داغ یا هر کار دیگری است، نه‌تنها اثر بازدارنده ندارد که تمرکز او را به هم می‌زند و احتمال خطر را بالاتر می‌برد. گذشته از این، تکرار این عبارات، خطرپذیری کودک را کاهش می‌دهد و او را محتاط و گریزان از تجربه‌های تازه و ناشناخته بار می‌آورد. زمین خوردن، از پله افتادن یا هر اتفاق کوچک دیگری بخشی از فرآیند رشد و بالندگی کودک است. تجربه برخاستن پس از زمین خوردن به درد کوتاه ناشی از آن می‌ارزد. بهتر است به جای تذکرهای مدام و مکرر به هنگام بازی یا تجربه پدیده‌های ناشناخته نزدیکش باشید تا اگر احتمال خطر جدی بالا بود، بتوانید جلوگیری کنید یا مانع را از سر راهش بردارید. می‌توانید بعضی تجربه‌ها را کنترل کنید؛ مثلاً اگر کودک در حال نزدیک شدن به سینی چای است، به جای هشدار، نزدیکش شوید تا بتوانید حرکات آنی او را کنترل کنید، در لمس لیوان گرم همراهش شوید، دستش را به لیوان نزدیک کنید تا گرمای آن را حس کند، بعد درباره اثر ریختن آب جوش روی بدن صحبت کنید. @kodakan_city
مادر عصبانی: «مرا دیوانه کردی! چندبار به تو گفتم این کار را نکن؟!» آن‌چه در ذهن کودک می‌گذرد: «لطفاً بس کن! حرف‌هایت مرا ناراحت می‌کند و می‌ترساند. چرا این قدر فریاد می‌زنی!؟ من که هنوز شمردن بلد نیستم. پس از کجا بدانم که چندبار به من گفتی که آن کار را نکنم؟ حتماً بچه‌ی بدی هستم. هنوز هم دوستم داری؟ نمی‌خواهم تو را عصبانی کنم. بعضی روزها دوساله‌بودن واقعاً سخت است. کلی نقشه دارم که می‌خواهم امتحان‌شان کنم... وقتی‌که لیوان را یک‌وری کردم، فکر نمی‌کردم شیر می‌ریزد. وقتی که در وان حمام بازی می‌کردم، نمی‌دیدم که آب دارد روی کف زمین می‌ریزد. امیدوارم وقتی سه‌ساله شدم بهتر بتوانم بفهمم چه چیزهایی تو را عصبانی می‌کند. امّا، حالا فریادِ تو مرا گیج می‌کند و می‌ترساند. نمی‌دانم باید چه کنم، حتی نمی‌دانم چه کرده‌ام!» @kodakan_city
در مهمانی ها مراقب خلوت و بازی های خاص کودکان باشیم. ⚠️ نباید کودکان "خصوصا دو نفره" در اتاق در بسته مشغول بازی باشند. خصوصا کنجکاوی جنسی از ۴ سالگی بروز کرده و لازم است مورد دقت قرار گیرد. لازم است در معرض دید والدین یا سرکشی مستمر بازی کنند. اگر با صحنه ای از کنجکاوی های جنسی کودکتان مواجه شدید: 1⃣ به هیچ وجه با عصبانیت و پرخاش برخورد نکنید و کاملا خونسرد باشید. 2⃣ با آرامش کودکان را از یکدیگر جدا کرده و با لحنی قاطع و محکم تذکر بدهید که این بازی ها خوب نیست. 3⃣ فورا یک بازی حرکتی و پرهیجان راه بیاندازید و بچه ها را به بازی مشغول کنید. @kodakan_city
ترس‏های کودکان در سنین مختلف کدامند و تا چه حدی طبیعی هستند؟ ➖ فرزند انسان از لحظه‏ ای که به دنیا می‏ آید، در برابر دو محرک واکنش ترس نشان می‏ دهد: یکی صدای بلند و دیگری افتادن. ➖در یک سالگی از چهره‏ های غریبه می ‏ترسد. ➖در دو سالگی، ترس، بیشتر از صداها (صدای سیفون، جاروبرقی، فریاد بلند) است. ➖کودکان سه تا پنج ساله، از موجودات خیالی می‏ ترسند. کودکان در این سن، جاندار پندارند؛ یعنی موجودات خیالی مثل هیولا، غول، دیو و مانند این‏ها را در ذهن خود تصور می‏کنند و حتی به آن‏ها جان می ‏دهند؛ آن‏ها را واقعی می‏ پندارند و می‏ ترسند. ➖کودکان بین 2 تا 7 سال، حدود 4 تا 5 نوع ترس دارند که هر 4/5 روز یک بار خود را نشان می‏ دهد. اگر از این حد بیشتر و ترس کودک طولانی شد، باید درمان شود و گرنه به «فوبی» تبدیل خواهد شد. ➖در سنین بالاتر، افزون بر ترس‏ های دوران کودکی، ترس از تاریکی نیز شایع است که تا 12 و گاهی تا 14 سالگی نیز ادامه می‏ یابد. @kodakan_city
کدام شلنگ در سطل آب میریزد؟ @kodakan_city
⚠️⚠️کودک لیوانش از دستش می افتد و می‌شکند: ❌❌در خانواده‌های آشفته این حادثه ممکن است منجر به مشاجره، تنبیه و شاید فرستادن کودک با چشمان اشکی به اتاقش شود. ✅✅ولی در خانواده بالنده، به احتمال زیاد یک نفر به کودک خواهد گفت : لیوانت شکست؟ ببینم انگشتت را هم بریده‌ای؟ من برایت یک چسب زخم می‌آورم، بعد برو جارو بیاور و تکه‌های شکسته را جمع کنیم. 👈خانواده بالنده می‌داند سلامت روانی و احساسات از هر چیز دیگر مهم‌تر است. @kodakan_city
دیوار مهربانی توی یک شهر شلوغ یه خونه‌ی خیلی بزرگی بود که چندتا اتاق داشت، توی یکی از این اتاقها پر از اسباب بازی بود، روبروی کمد اسباب بازی ها یه تخت خواب چوبی بود که زیر این تخت خواب یک جفت کفش صورتی ناراحت و غمگین نشسته بود. خانم کفشه هر روز گریه می‌کرد و با خودش میگفت: “دیگه سارا منو دوست نداره، دیگه منو پاش نمیکنه از وقتی که مادر بزرگش یه جفت کفش قرمز براش خریده همش اونو پاش میکنه سارا دیگه منو نمیخواد”.  هر روز یکی از اسباب بازی ها میومد و خانم کفشه رو دلداری میداد اما فایده نداشت خانم کفشه بازم گریه می‌کرد چون از مامان سارا که داشته با خانم همسایه صحبت میکرده، شنیده بوده که میگفته : ” سارا عاشق کفشه، دوست داره کفشای جورواجور پاش کنه خیلی زود از کفشای قبلیش خسته میشه و کفش جدید میخواد”.  خانم کفشه خوب می دونست که دیگه سارا سراغش نمیاد با ناراحتی میخوابید و با نا امیدی بیدار میشد. تا اینکه یک روز مادر بزرگ میاد داخل اتاق تا برای سارا قصه بگه وقتی مادر بزرگ میشینه روی تخت عصای مادربزرگ که خیلی قدیمی بوده سر میخوره و میوفته کنار خانم کفشه، اولش خانم کفشه خیلی میترسه و جیغ میزنه اما آقا عصا با صدای کلفت میگه :”سلام ببخشید سر خوردم”. خانم کفشه میگه: “سلام آقا عصا”  آقا عصا میگه: “چرا گریه کردی؟”  خانم کفشه با ناراحتی قصه زندگیشو تعریف میکنه، آقا عصا بعد از شنیدن حرفهای خانم کفشه میخنده و میگه: “اینکه ناراحتی نداره دختر جون، من یه دیواری توی این شهر میشناسم که تو میتونی بری اونجا اسمش دیوار مهربونیه من تا حالا چند بار با مادربزرگ رفتم اونجا”، خانم کفشه میگه : “دیوار مهربونی دیگه چیه؟”،  آقا عصا میگه: “یه دیواریه که اگر کسی چیزی داره که بهش نیاز نداره میبره اونجا آویزونش میکنه تا کسی که بهش نیاز داره بیاد و بردارو ببره” خانم کفشه با تعجب پرسید: “یعنی کسی هست که به من احتیاج داشته باشه؟” آقا عصا گفت: “چرا نباشه هستن آدمایی که قدر چیزایی که دارنو میدونن و زود ازش دل نمیکنن تو برو اونجا مطمئن باش که یکی تو رو میبره و ازت مواظبت میکنه” خانم کفشه تا صبح از خوشحالی خوابش نبرد، صبح که شد فوری خودشو به پارکی که قبلا با سارا رفته بود رسوند روبرو پارک دیوار مهربونی بود با هر سختی که بود خودشو به دیوار مهربونی آویزون کرد، خیلی نگذشته بود که یه نفر بدوبدو اومد و کفشارو برداشت خانم کفشه از خوشحالی جیغ زد و خندید. @kodakan_city
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گلناز و باغ قالی 🔻موضوع: کمک کردن و لذت یادگیری 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 💫الهـی؛ 💫تـو ایـن شب زیبـا 💫هیچ قلبى گرفته نباشه 💫و هـر چى خوبیه خـداست 💫بـراى همه خـوبان رقم بخوره 💫آرامـش مهمـون همیشگى دلاتـون 💫امشب بـهترینها را براتون آرزو دارم 💫 ...🌙 ‌‌‍‌@kodakan_city
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ به امروز خوش امدی🌺 صبح شد،شاخه ها رقصیدند همه جا، بوی شکفتن جاریست... فرصت بیداریست...🌱 صبح یعنی اغاز صبح یعنی پرواز بوکشیدن در باد.. صبح یعنی تا خدا هست و امید هست و عشق... زندگی باید کرد.. سلام روزتون سرشار از عشق.🌷 @kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر خریدنی بود می خریدم برای مادر، کمی جوانی برای پدر، عمر دوباره @kodakan_city