فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خیلی قشنگه حتما بخونید:
پسر 16ساله ای از مادرش پرسید:مامان برای تولد 18 سالگیم چی کادو میگیری?? مادر:پسرم هنوز خیلی مونده،،، پسر 17ساله شد،،، یک روز حالش بد شد مادر اورا به بیمارستان برد دکتر گفت پسرت بیماری قلبی داره پسر از مادرش پرسید???مادر من میمیرم??? مادر فقط گریه کرد،،، پسرتحت درمان بود ،،، همه فامیل برای تولد 18 سالگی اش تدارک دیدند وقتی پسر به خانه آمد متوجه نامه ای که روی تختش بود افتاد،،،،،،، پسرم، اگر این نامه را میخوانی یعنی همه چیز عالی انجام شده یادته یه روز پرسیدی برای تولدت چی کادو میخوای??و من نمیدونستم چه جوابی بدم من قلبم رو به تو دادم ازش مراقبت کن و تولدت مبارک،،،، هیچ چیز توی دنیا بزرگتر از قلب مادرو عشقش نیست ،،
@kodakan_city
نحوه تربیت و پرورش نوجوان از دوران کودکی، در کسب مهارت های مواجهه با این دوران بسیار تاثیر گذار است. در اینجا به چند تکنیک ارتباط با نوجوانان اشاره می کنیم : او را درک کنید و بپذیرید . از زبان عشق به نوجوانان کمک بگیرید . با هم غذا بخورید.سعی کنید همگی موقع غذاخوردن لپتاپ و موبایلتان را کنار بگذارید و دستکم چند بار در هفته با هم به غذاخوردن و صحبتکردن بپردازید. اگر نمیتوانید با هم غذا بخورید، بنشینید یک لیوان چای بخورید و حرف بزنید . با رسانههای آنها همراه شوید.خودتان را با دنیای آنها تنظیم کنید و دربارهاش سوال کنید.به تماشای فیلمی بهانتخاب آنها بروید.وبسایتهایی را بگردید که آنها میبینند،کنارشان بنشینید و با هم برنامه تلویزیونی موردعلاقهشان را ببینید. برایش وقت بگذارید و به او توجه کنید . نکته مهم بهدست آوردن درکی است از تصاویر، برنامهها و رسانههایی که میبینند تا بتوانید با آنها وارد گفتگو شوید. خود گفتگوست که مهم است .مراقب باشید از کنار آنچه مصرف و دریافت میکنند بهسادگی نگذرید.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کوتاه: از پدر به پسر (با موضوع الگوپذیری فرزندان)
قال امیرالمومنین علی علیه السلام:
🔹إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ
🔸دل کودکان و نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد👀
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ کودکانه
آهنگ تولد موزیکال
تولدت مبارک
@kodakan_city
💢امنیت عاطفی کودک خیلی مهم است،کودکان به امنیت عاطفی نیازمندند.
احساس اینکه والدین و یا مربی آنها را دوست ندارند، یا آنها را رها می کنند، جا می گذارند و یا ممکن است بزرگترهای آنها بروند و دیگر برنگردند، بسیار برای کودکان دردناک است پس:
هیچ وقت لابلای صحبت هایتان برای تنبیه، ادب کردن و یا سر به راه کردن کودک از این جملات استفاده نکنید:
"میرم مامان یکی دیگه میشم"
"خیلی خب اینقدر اذیتم میکنی میرم دیگه برنمی گردم"،
"الان میرم میذارمت تو خیابون لولو بیاد ببرتت".
هیچ وقت از این نوع حرف ها چه به صورت تهدید و چه به صورت شوخی استفاده نکیند.
این حرف ها امینت روانی کودک را به هم می زند.
@kodakan_city
هیچ گاه نباید برای هوشیار کردن کودکان قصههای ترسناک برای آنها تعریف کرد چون این داستانها بچهها را در وحشت و اضطراب رها میکند و هیچ راهحلی به آنها یاد نمیدهد.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دغدغه روزمره ام، بودن توست
نفس کشیدنت...
ایستادنت...
خندیدنت...
مــــــــــادرم تو باشی
دنیا برایم بس است…
روز مادر مبارک ❤️
@kodakan_city
🔸اعتدال در نصیحت کردن🔸
حرفی که به کسی یا فرزندت میزنی، دانه است و فکر او زمین.
ببین در این زمین چقدر بذر میتوان پاشید؟
اگر در یکمتر زمین یک کیلو گندم پاشیدی، همه دانهها سبز نمیشوند، تازه اگر هم دربیایند، همدیگر را خفه میکنند.
موعظه زیاد، باعث میشود که حرفها همدیگر را لِه کنند، همدیگر را بپوشانند.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میم مث مادر❤️🕊️
ارزش دیدنو داره👌
@kodakan_city
#قصه_شب
🐪 مسواک شتر
یک شتر بود که مسواکش را گم گرده بود. برای همین رفته بود بیرون تا مسواکش را پیدا کند.
تا مارمولک را دید، گفت: «تو مسواک منو ندیدی؟ می خوام دندونام رو مسواک کنم.»
مارمولک دُمش را تکان داد و گفت: «نه که ندیدم، آخه مسواک تو به چه درد من می خوره.»
شتره رفت و مارِ فیس فیسو را دید، گفت: «تو مسواک منو ندیدی؟» مار گفت: «بله دیدم. تو دست مورچه خانوم بود اما نمی دونم مسواک تو، توی دست اون چیکار می کرد.»
شتره گفت: «منم نمی دونم!»
بعد هم راهش را کشید و رفت تا مورچه خانم را پیدا کند. رفت و رفت تا به مورچه خانم رسید داد زد: «مورچه خانوم، مسواکم رو بده، می خوام دندونام رو مسواک بزنم.»
مورچه خانم گفت: «نه خیر، این مسواک تو نیست این جاروی منه. خودم اونو پیدا کردم. حالا برو کنار می خوام جلوی در خونم رو آب و جارو کنم.»
شتره گفت: «نه، این مسواک منه.»
مورچه خانم گفت: «اگر مال توئه، پس توی دست من چیکار می کنه؟»
شتره گفت: «دیروز که رفتم لب چاه تا دندونام رو مسواک کنم اونو جا گذاشتم.»
مورچه خانم گفت: «اِهکی.. من با هزار زحمت این جارو رو با دوستام تا این جا آوردم. حالا بدمش به تو؟ معلومه که نمی دم. زود برو کنار.»
شتره گریه اش گرفت. درشت درشت اشک ریخت. مورچه خانم دلش سوخت. فکر کرد و گفت: «اگه مسواکت رو بدم، تو به من یه جارو می دی؟»
شتره رفت و یک کم از پشم هایش را چید و آن را دور یک شاخه ی نازک پیچید و گفت: «بیا اینم جاروی تو.»
مورچه خانم خوش حال شد. مسواک شتره را پس داد.
شتر خندید و رفت و دیگر هیچ وقت مسواکش را جا نگذاشت.
@kodakan_city
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اگر می بینیم
جاده زندگی، صاف و هموار
شده
بدانیم دعای مادر،
چقدر راهگشاست
روزهای ما اگر به جایی برسند،
همه از برکت دست به
دعا برداشتن کسی است
که ادب، روبه رویش
زانو زده است.
شب خوش عزیزانم💐
@kodakan_city