پاسخ: این توضیح در صورتی می تواند قابل تأمل باشد که ما شهابوارهها را ، فقط در ارتفاع ِ رصدی بالا و در صورت ها ی فلکی سمت الرأسی ببینیم و حال آنکه می دانیم در اکثر اوقات چنین شرایطی وجود ندارد. به عنوان مثال یکی از مهم ترین بارش های شهابی، بارشهای برساوشی اند که در زمان اوج خود در ایران بین صفر تا 60 درجه ارتفاع دارد و در تمامی این ساعت ها بارش ها را با کانون بارشی مشخصی شاهد هستیم که اتفاقا در ساعت و روز اوج، این کانون بارشی نهایتاً 30 تا 40 درجه ارتفاع دارد. بنابراین طبیعتاً نقاط فراوان دیگری هم هستند که باید هر شهابواره را از منظر دیگری و در صورت های فلکی دیگری ببینند... علی الخصوص در صورت های فلکی سمت الرأسی که به پدیده نزدیک تر هستند! در واقع با توجه به کرویت زمین هر شهاب در ساعت اوج، برای یک بیننده می تواند در تمام صورت ها ی فلکی بین 40 تا 90 درجه ارتفاع در تمامی 360 درجهی سمتی قابل رویت باشد که چنین نیست.
#شش_هزار_و_چهارصد
۱۰ از ۱۳ در موضوع شهاب واره
@kojahastim
ضمناً بسیاری از این شهابوارهها قدر نوری خوبی دارند و از بسیاری از ستاره ها ی شب پرنورترند و لذا کاملاً طبیعی است که اگر مثلا 120 کیلومتر ارتفاع داشته باشند تمام ناظران لااقل تا 200 کیلومتری آن را ببینند و البته طبیعتاً باید آن را در جهت های مختلف و لذا در صورت های فلکی مختلفی ببینند.
#شش_هزار_و_چهارصد
۱۱ از ۱۳ در موضوع شهاب واره
@kojahastim
سطح دوم برای ناظران مختلف کرهی زمین
همانطور که در شکل مشخص است برای مقیاس ِ کل ِ نیمکرهی واقع در شب، اشکال رؤیت شهاب ها در صورت های فلکی ِ مختلف، گسترده تر هم می شود و تقریبا تمامی پهنه ی آسمان شب را فرا می گیرد.
در واقع در شرایطی که باید همه جای آسمان (در پس زمینه تمام صورت های فلکی) شاهد بارش شهابی باشیم فقط در یک کانون بارشی شاهد آنیم...
به ویژه اینکه بسیاری از بارش ها در طول چند روز و با وجود حرکت وضعی زمین در طول همه ی ساعتهای شب برای هر منطقه قابل دیدن هستند.
#شش_هزار_و_چهارصد
۱۲ از ۱۳ در موضوع شهاب واره
@kojahastim
اگر این اشکال پاسخ روشنی نداشته باشد، باید در توجیه اخترفیزیکی از این پدیده ، علی الخصوص در ارتفاع ادعایی آن شک کرد. منتظر پاسخ دوستان اهل فن ّ و متخصص هستیم.
#شش_هزار_و_چهارصد
۱۳ از ۱۳ در موضوع شهاب واره
@kojahastim
بخوان از چهره طفلانم اینک مشق غربت را
بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را
فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو
که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را
فلسطینم، که صبحاصبح با نعش عزیزانم
به دوش خسته خود میکشانم بار حیرت را
کماکان قصه من مانده در پستوی خاموشی
مبادا از جهان یک شب بگیرد خواب راحت را
بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند
و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را
مرا با قامت خونین یارانم تماشا کن
ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را
برای کودکان لالایی از جنس رجز خواندم
که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را
فلسطینم، که آهی داشتم، بالید و آتش شد
نثار جان دشمن میکنم طوفان وحشت را
فلسطینم، غم آخرزمانم، قبله اول
که زیر تیغ میخوانم نماز استقامت را
#بیمارستان_المعمدانی
#میلاد_عرفانپور
#فلسطین
#شعر_مقاومت
@shahrestanadab
سلام
❕این مطلب احتمالاً به زودی پاک می شود.❕
🌙 امشب ماه می گیرد... 🌙
✨ بنا نداشتم به این زودی ها وارد بررسیِ تفسیرهای علمی و درون دینی ممکن از خسوف شوم و البته حالا هم اشاره ای خواهد شد تا فرصتی دیگر...
فقط خواستم به بهانه ی ماه گرفتگی امشب گوشه ای از روایتی عجیب را با هم زمزمه کنیم و احیاناً اندک فکری، درنگی، یا به قول امام چهارم(ع) اندک هراسی که جز به دل مؤمنان راه نیابد.... باشد که ما نیز از عمل بد یا قصور خود به سوی خداوند، بیمناک و هراس اندیش شویم...
📚در کافی شریف و در تفسیر قمی که از معتبرترین تفاسیر شیعه است به نقل از امام علی بن الحسین(ع) ضمن روایتی که به چیستی بحر مکفوف می پردازد در توضیح علت واقعی خسوف و کسوف چنین آورده شده است:
🖊«...و اذا کثرت ذنوب العباد و أرادالله ان یستعتبهم بآیه من آیاته امر الملک الموکّل ....»
ترجمه:«و هنگامی که گناه بندگان زیاد شود و خداوند بخواهد که آنان را با نشانه ای از نشانه هایش عتاب و سرزنش کند به ملک موکل امر میکند تا....»
و در ادامه توضیحاتی به غایت متفاوت از توضیح علمی (چه جدید و چه قدیم) در مورد نحوه ی پیدایش این دو نشانه داده شده است که از بحث امروز خارج است.
اما در فراز آخر، راوی روایت کرده است که امام سپس (پس از درنگی) می فرمایند:
🖊« أما إنّه لا یفزع لهما و لا یرهب بهاتین الآیتن إلّا من کان من شیعتنا، فاذا کان ذلک فافزعوا إلی الله عزّ و جلّ ثم ارجعوا الیه »
ترجمه: «آگاه باشید که هیچ کس از این دو نمی هراسد و از این دو نشانه بیم ناک نمی شود جز شیعیان ما و هنگامی که چنین شود پس به خدای عزوجل پناه ببرید و به سوی او بازگردید»
تفسیر علی بن ابراهیم (تفسیر قمی): 379
روضة الکافی: 83
📍اشاره ی بس عجیب و تأمل برانگیز امام که همهی مردمان آن را امری عادی و ساده تلقی می کنند و فقط شیعیان خاص ما از آن دو بیمناک می شوند و سپس امر امام در فزع و رجوع به خداوند، شاید امروزه بهتر درک شود.
... در روزگار رفت و آمد سریع نظریه ها و فروریختن و جایگزینی پی در پی نظام های علمی...
... در روزگاری که به روشنی مشخص شده است که حتی پیش بینی دقیق و کارایی عملی هر نظریه نمی تواند هیچ دلالتی بر درستی مفروضات آن داشته باشد و نمونه های نقض فراوانی از تاریخ علم و نظریات منسوخ شده برای این مدعا می توان آورد...
... در روزگارِ کارکردگرایی افراطیِ ابزارانگاران به مقوله ی علم، که روزی قرار بود حقیقت را منکشف کند و امروز سر به زیر و خجل و البته منفعت طلبانه و حریص، فقط به دنبال کارایی است و معترف به کوتاهی دستش بر چیدن خرمای حقیقت بر نخیل!
🔹اما دوست دارم به بهانه ی خسوف یعنی این سایه بازی ساده و ای بسا سخیف! که با دقت زیاد، دقیقه و ثانیه ی اوج و شروع و پایانش را از دویست سال پیش هم می دانستیم و در مورد همه ی سیارات و قمرهایشان به وفور رخ داده و می دهد و هیچ ابعاد مخفی و قابل تأملی نیز ندارد، کمی ادای شیعیان واقعی اهل بیت(ع) را در بیاوریم و به خود و اعمالمان فکر کنیم....
📜 پست بعدی که دل نوشته ای است تأمل برانگیز در مورد وقایع این روزهای غزه از همین باب ارسال می شود.
لطفاً پی نوشت های این مطلب را نیز ببینید...
#علم_تبار_و_جغرافیا_دارد
#گوهر_متروک
@kojahastim
▪️پی نوشت 1: شاید بتوان گناه عباد را به فجایع این روزهای غزه تعبیر کرد اما هر چه که باشد اسرائیل مملؤ از شیعیان نیست، امام از شیعیانی که با خسوف بیم ناک می شوند خواستند تا توبه کنند و به سوی خدا پناه برند، دل نوشته را با نیت قصورهای خودمان بخوانیم نه ظلم صهیونیست های کذایی یا کم کاری و مصلحت سنجی مسئولین.
▪️پی نوشت 2: علامه مجلسی در ذیل توضیحات این روایت مطلب جالبی از گفتگویی بین یک منجم مسلمان و یک برهمای هندی نقل می کنند و سپس توضیحات خودشان را نیز ضمیمه می کنند که جای تأمل بسیار دارد و به زودی در پست بعد از دل نوشته ی غزه، تقدیم می شود.
▪️پی نوشت 3: برای پدیده های خسوف و کسوف در روایات اصیل شیعه توضیحاتی آورده شده است که در هیچ کدام اثری از وقوع سایه یا توضیحات مبتنی بر سه جسم، وجود ندارد و به دلایل تفصیلی می توان نشان داد که با هیچ تأویلی (حتی با قدرت فراوان تفسیر به رای های مسلمانان علم زده) قابل جمع با توضیح اخترفیزیکی موجود نیست. انشاء الله در فرصت های بعدی مفصلاً به این موضوع پرداخته خواهد شد.
▪️پی نوشت 4: مساله ی پیش بینی پذیری دقیق این پدیده ها، نافیِ علت اصلی و معنوی ذکر شده در روایت یعنی کثرت ذنوب بندگان و اراده ی الهی بر ترس و رجوع آنان نیست و این مسأله نیز به خوبی قابل توضیح هست که البته باز هم میماند برای بعد... هرچند، هم از تاریخ اصیل که همان تاریخ روایی معتبر است و هم از اخباری که شرح وقایع آینده را میکند، موارد نقض این پیش بینی ها و به هم ریختن محاسباتِ منجمان، هم گزارش و هم پیش بینی شده است.
▪️پی نوشت 5: امروزه دلایل علمی و تجربی خوبی وجود دارد که نشان می دهد توضیحاتِ رایج از این پدیده ها می تواند دچار چالش هایی جدی باشند، به عنوان مثال می توان به پژوهش هایی که احتمال ذاتی بودنِ نور ماه و در نتیجه بی اعتبار شدن مفهوم وقوع سایه بر ماه را تقویت کرده اند اشاره کرد. این مورد هم به لیست بدهکاری های ما بیافزایید.
@kojahastim
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر
قسم به امروز
امروز که عیسی را در غزه به صلیب می کشند، امروز که از آسمان به کودکان تشنه بمب می زنند، امروز که انسانیت به پایان می رسد...
ان الانسان لفی خسر
انسان دارد رو به پایان می رود. انسان دارد بد ضرری می کند، انسان دارد ابدیت خودش را به درک می فرستد
صحبت از کسانی که بمب بر سر بیمارستانها و تشنه ها می ریزند نیست، وقتی صحبت از انسان است
صحبت از حامیانشان هم نیست
دیر شد
صحبت در این عصر که انسان را به غروب می رساند، از من است!
من که تاب دیدن تصاویر را ندارم. من که کشورم قدر قدرت ترین حامی غزه است. من که وزیر امورخارجه ام الان آمریکاست، من که توی بیانیه ی تهدید آمیز بایدن هم حتی خیلی شیک و مجلسی اسمم قلم گرفته شده است،
ای امام حسین ما را در این روزگار تنها گذاشتی و رفتی... داشتیم؟
ما که برای سفر اربعینت چه ها کردیم.... (چه ها کردیم ؟؟؟)
ما که همراه خودت توی عرفه دست به آسمان گرفتیم و هم نفست گفتیم
اعننی علی بوائق الدهور و صروف الیالی و الایام
ما که با اشک تو از چشم یمن و غزه و تهران چکیدیم
ما را در این قتلگاه تاریخی تنها گذاشتی رفتی....
ای قهرمانی که با رگهای خودت، تیغ را بریدی، ای دلاوری که به خاک و خون کشیدی شمشیر را
این رسم امیری نبود! ای امیری ای حسین!
ای علی تو بگو ما با این جان چه کار کنیم؟
تو بگو ای پدر انسان، تو بگو چطور توی چشمهای کودک ترسیده ی در حال احتضاری نگاه کنیم که با حیرت می پرسد :" مامان بابایم را نمی خواهم فقط بگویید چرا دارید ما را می کشید"
و روحمان به این زندگی نجس پایبند بماند؟
بگو دیگر...تو که آن روز می خواستی از غیرتی که روی یکی از اتباعت داشتی جان بدهی
آن روز را می گوویم که غارتی های معاویه خلخال از پای یک زن یهودی کنده بودند آن هم جایی که به زور جزو حوزه ی مسئولیت تو بود....
یادت هست رفتی روی منبر و گفتی اگر مردی از این غم جان بدهد نباید سرزنشش کرد؟
بیا ما را سرزنش کن که چطور هنوز جان نداده ایم ...بیا جان حسینت بیا
بگو چطور تماشا کنیم و زنده بمانیم؟
بگو دست مزد یک عمر دوست داشتن تو همین بود؟ همین که بچسبیم به جیفه ی منافع بلند مدت کشورمان و هیچ ....
والعصر ان الانسان لفی خسر
الا الذین آمنوا
نه امیرالمونین همه، نه پدر آدم نه این سزاوار نیست...
خواهش می کنم تجدید نظر بفرمائید
و عملو الصالحات و تواصوا با لحق و تواصوا بالصبر
لطفا لطفا به داد ما برس!
غزه و اسرائیل را رها کن
به داد جمهوری اسلامی ایران برس
در جهان رازی است که جز با خون کودکان فاش نمی شود...
و خون کودکان غزه دارد بد رازی را فاش می کند
راز اینکه تو و پسرت دیگر ما ایرانی ها را دوست ندارید!
لطفا یک کاری کن که من همه حرفهایم را پس بگیرم
کاری کن که در این آوردگاه تاریخ، از جهان بیرون بروم، که باقی ماندن در جهانی که انسانیت را در آن ذبح کرده باشند جدا خیلی نامردی است.
@kojahastim
دیشب (بامداد دوشنبه) در آسمان بیشتر مناطق کشور حدودا بین ساعات 23:30 تا 2:30 پدیده ی paraselene یا ماه کاذب یا moondog به شکل هاله ای حدود 20 درجه ای رؤیت شد.
فعلاً قصد ما تحلیلِ توضیحِ آکادمیک از این پدیده ی به اصطلاح جوّی است. در واقع می خواهیم ببینیم آیا این توضیحات می تواند درست باشد یا اساساً این پدیده نمی تواند جوّی باشد.
1 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
طبق توضیحِ علمیِ موجود، این پدیده یا پدیده ی کاملاً مشابه آن یعنی sundog یا هالوسان که در مورد خورشید هست، زمانی اتفاق می افتد که خورشید نزدیک افق بوده و کریستال های یخی موجود در ابرهای پرارتفاعِ سیروس به شکل استوانه های شش ضلعی عمودی قرار بگیرند تا با عبور پرتوی نور افقی از این منشورهای کوچکِ طبیعی و با دو بار شکستی که درون این کریستال ها برایشان اتفاق می افتد، پرتوی نور به ناظر برسد. پرتوی نوری که علی القاعده و بدون وجود این کریستال ها به چشم ما نمی رسید و بنابراین برای ناظر این خطای دیداری پیش می آید که دو خورشید غیر از خورشید اصلی در دو طرف آن وجود دارند.
با هم این ادعا را بررسی می کنیم....
2 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
نکته ی اول: در این توضیح به طور ساده لوحانه یا زیرکانه ای بخش بزرگ و مهمی از صورت مساله پاک می شود. گویی فقط مسأله مربوط به دو نقطه ی نورانی افقی در دو طرف ماه یا خورشید است که تنها با فرض افقی بودن پرتوی نور و عمودی واقع شدن کریستال ها، این پاسخ قابل قبول باشد.
مسأله ی اصلی وجود هاله ای دوّار به فاصله ی زاویه ای مشخصی از خورشید یا ماه هست. آن هم نه فقط برای خورشید یا ماهِ افقی، بلکه مثل پدیده ی دیشب که هاله ی موسوم به 22 درجه ای دیده شد، ماه در ارتفاع بالای رصدی واقع شده بود و این یعنی از بین هزاران و بلکه میلیاردها حالتی که کریستال های فراوان و نامنظم واقع در ابرها دور تا دور ماه دارند، دقیقاً باید همگی برای موقعیت خاص قرارگیری ناظر محلی طوری واقع شوند که همه ی نور ها پس از شکست، دقیقاً و فقط یک دایره ی منظم دور ماه تشکیل دهند. یعنی باید کریستال ها با انحنای مشخص و در فاصله ی زاویه ای مشخصی از ماه و به صورت عمود بر دید ناظر، به صورت ردیفی و دایره ای چیده شده باشند که طبیعتاً امکان چنین چیزی در مورد ابرها با حالت کاتوره ای که دارند محتمل نیست. علاوه بر آن باید در هیچ حالت دیگری هم این چینش رخ نداده باشد. زیرا وجود هر حالت دیگر باعث می شود هاله ها یا خطوط دیگری به شکل های مختلف در جهات دیگر آسمان یا به فاصله ی زاویه ای بیشتری تشکیل شوند که چنین اتفاقی نمی افتد.
3 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
نکته ی دوم: برای جوّی بودن یک پدیده که مربوط به شکل خاصی از ابرها و در حالت خاصی است، باید آن پدیده کاملاً محلّی باشد. با یک جستجوی ساده در سایتهای مرجع علمی می توانید ارتفاعِ ابرها را ببینید. ابرهای سیروسی بین 6 تا نهایتاً 18کیلومتر ارتفاع دارند. شما میتوانید برای توجیه پذیری بیشتر، ارتفاع آنها را تا 50 کیلومتر هم در نظر بگیرید. اما دیده شدن این هاله دیشب در مشهد، ایلام، فارس، اصفهان، تهران و بوشهر با فواصلی تا قریب به 2000 کیلومتری و در شرایط جوی مختلف از آسمان کاملاً صاف گرفته تا نیمه ابری خود گویای خیلی چیزهاست.
در یک شب، ناگهان بیشتر مناطق کشور بزرگی مثل ایران درگیر یک پدیده ی دیداری جوّی می شوند که عاملش نهایتا 50 کیلومتر ارتفاع دارد. ولو خود مناطق1000 کیلومتر با هم فاصله دارند و هر کدام شرایط آب و هوایی کاملاً متفاوتی دارند! جالب تر اینکه در شب های دیگر وقوع موردی و محلی نداشتیم (دفعات گذشته نیز از استان های مختلف گزارش شده) اما در همین یک شب ناگهان کل پهنه ی ایران درگیر یک پدیده ی جوی محلی شده اند.
دقت شود که تمامی کسانی که عکس ها را تهیه کرده اند خودشان به طور واضح این پدیده را با چشم دیده اند ولی متاسفانه به علت مبتدی بودنشان در تهیه عکس، نور ماه را که مزاحمت فراوان برای دیده شدن هاله در عکس ایجاد می کند با جسم کدری مسدود نکرده اند تا وضوحی که با چشم دیده میشود در عکس ها نیز مشخص شود.
این تصاویر مربوط به استانهای فارس، بوشهر و ایلام می باشد. از شهرهای دیگر نیز گزارش داشتیم اما متاسفانه تصاویر خوبی نداریم.
4 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@kojahastim
نکته ی سوم: طبق شواهد میدانی این پدیده در بیشتر شهر ها حدود 2 ساعت و حتی بیشتر به طول انجامید. در این مدت هم خود ماه نسبت به ناظر تغییر مکان می دهد و هم مهم تر از آن، خود ابرها و به تبع کریستال های ادعایی جابجا می شوند. در بعضی شهرها مثل اصفهان به وضوح طی چند دقیقه ابرها از این طرف هاله به سمت ماه و بعد به سمت طرف دیگر هاله در حرکت بودند. این در حالی است که هیچ موقع هاله به هم نمی ریزد و تغییر شکل نمی دهد در حالی که طبق نکته ی اول باید چینش خاص دایره ای و عمود بر ناظر همه ی کریستال ها برای هر ناظر همواره حفظ شود تا هاله باقی بماند.
اساساً خیلی طبیعی است که طی مدت چند ساعته و حتی چند دقیقه ای ابرها حرکت می کنند (چه ابرهای واقعی در هوای مه آلود و ابری و چه ابرهای ادعایی برای هوای صاف) و حتی اگر بگوییم در آسمان صاف و هوای نه چندان سرد دیشب باز هم کریستال های کمی وجود دارد که این پدیده را رقم بزند، قاعدتاً نمی توانند همگی دقیقاً برای هر ناظر زمینی در کل این مدت به صورت هوشمند و لحظه ای دقیقاً به اندازه ی آن هاله، مدام تغییر وضعیت بدهند.
5 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
نکته ی چهارم: این نکته تمام کننده ترین ایراد به توضیح مصطلح برای جوّی بودن این پدیده است که پیشتر در مبحث شهابواره ها نیز به آن اشاره شد. برای کسانی که با نجوم آکادمیک آشنایی دارند اختلاف منظر مبحث بسیار آشنایی است. هر گاه دو پدیده با هم زاویه ای بسازند و یکی بسیار نزدیک تر از دیگری باشد با جابجایی ناظر سریعاً نسبت ظاهری دو پدیده تغییر می کند و زاویه به هم میریزد.
اگر هالهی 22 درجهای ناشی از وقوع کریستالهای یخ در ارتفاع معینی باشد، خصوصاً با توجه به ارتفاع بسیار پایین ابرهای سیروسی، وقتی شخصی در نقطهای در حال دیدن این پدیده به شکل هالهای مدوّر با مرکزیت ماه هست، یعنی وضعیت کریستالها دقیقاً برای این ناظر به درستی تنظیم شدهاست و برای ناظری با جابجایی حتی کمتر از ده کیلومتر دیگر نباید این پدیده رؤیت شود، زیرا قسمتی از ابرها که بین این ناظر و ناظر قبلی تلاقی دارند نمیتوانند همزمان برای هر دو ناظر تنظیم شوند. این در حالی است که این پدیده توسط شاهدان عینی از مناطق مختلف یک شهر تا بیشتر به صورت همزمان رصد شده است.
در این تصویر وضعیت ابرها از نظر ناظران با فاصلهی کم به گونه ای هست که غیر از دایرهی اصلی نارنجی که مربوط به ناظر اصلی است، دیگر ناظران نیز می توانند ماه را با کریستالهای موجود در قسمت های دایرهای سبز رنگ، از منظرهای دیگر به طوری ببینند که برای هر کدام ماه در مرکز دایره باشد.
حال تکلیف کریستال های نقاط تلاقی چیست؟ بالاخره برای کدام ناظر باید تنظیم شوند و نسبت به کدام جهت عمود باشند؟
منتظر پاسخ دوستان اهل فن هستیم.
6 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@kojahastim
البته ایرادات دیگری نیز وجود دارد که فعلاً از بیان آن ها صرف نظر می کنیم... به نظر می رسد همین اشکالات برای فردی با ذهن پرسشگر کافی است تا بفهمد گویا خیلی از اوقات داستان نسبت دادن خیلی از پدیده های آسمانی به جوّ زمین (مثل شهابواره ها و هاله های پیراماهی یا پیراخورشیدی و...) از سنخ بهانه های طبیب نمای دروغگویی است که اصرار داشت ناخوش خَر خورده است تا طبابتش زیر سوال نرود.
@kojahastim
هدایت شده از موسسۀ تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی - متا
به نام خدا
اراده جمهوری اسلامی در جنگ غزه كجاست؟
✍یادداشت مهم سیدمحمدصدرا متولی امامی
🔹در علوم اجتماعی، دو نگاه كلان به مقوله جامعه و تمدن وجود دارد. نگرش فرهنگي و نگرش سياسی. تفاوت ظريفی كه در اين دو نگرش وجود دارد، نوع مواجهه دولتمردان با پديدههای اجتماعی را مشخص می كند.
۱. نگرش فرهنگی، تمدن را امری زايشی میداند و نه ساختنی؛ تمدن را امری غيرسياسی تلقی میكند و ظهور يك تمدن را تنها به اراده مردم و ظرفيتهای فرهنگی تقليل میدهد. در واقع تمدنها، هنگامی ظهور میكنند كه مردم، بهصورت خودبه خودی و تاريخی، به درك خاصی از عالم و انسان رسيده باشند و در يك نظم مشخص، روابط و نظامات جديدی ايجاد نمايند.
۲. نگرش سياسی، تمدن را ساختنی میداند. هرچند در نگرش سياسي، تمدن ريشه در فرهنگ دارد و در نهايت، اين مردم هستند كه تمدنها را ايجاد ميكنند، اما اين فرهنگ ميتواند به دست حاكمان ريلگذاری شود. هرچند تمدنها با ارادههای اجتماعی، بهصورت خودبه خودی و متناسب با اقتضائات زمانه صورتبندی ميشوند، اما در اين ماجرا، سياستگذاری صحيح و حكمرانی كارآمد، میتواند در شكوفايی فرهنگ، اثر بزرگی داشته باشد.
🔸نگرش فرهنگی ميگويد برای داشتن جامعهای خوب، بايد كار فرهنگی كرد و بايد به مردم بفهمانيم كه راه صحيح كدام است؛ اما نگرش سياسی ميگويد: سهم بزرگی از افكار و انديشههای جامعه را ساختارهای سياسی و اقتصادی ميسازند. بنابراين اصلاح نظامات اجتماعی و انسانی تر كردن سياست و اقتصاد، مهمترين شرط داشتن جامعه مطلوب است.
(البته نگرش سياسی، را نبايد با سياستبازی و سياستزدگی آميخت. سياستبازان، به شكلی غيرحرفهای، خود را فعال مايشاء ميدانند و ميخواهند همه چيز را با ميل و اراده خويش در جهان تغيير دهند)
🔹تفاوت نگرش فرهنگي و سياسي، در همه حوزهها، منجر به تفاوت رفتار در مديريت اجتماعی ميشود. نگرش فرهنگی ميگويد: علم دينی، بدون وجود ريشههای فرهنگی اش به وجود نميآيد، پس علم دينی در زمانه امروز محال است؛ اما نگرش سياسی ميگويد: علم دينی، را نميتوان ساخت، اما می توان بسترهای شكوفايی آنرا به اقتضای زمانه ايجاد كرد.
- نگرش فرهنگی ميگويد: جامعه ايرانی از مقولهای مانند حجاب عبور كرده و ديگر نمی توان با ابزار سياسی و نظامی، جلوی گسترش بی حجابی را گرفت؛ اما نگرش سياسی ميگويد: بايد هنوز از مرزهای حجاب و حريم خانواده مراقبت كرد. هرچند حجاب امری فرهنگی است، اما سياستگذاری صحيح و اصلاح نظامهای اجتماعی از جمله اصلاح نظام معيشت، آزادسازی زمين و ... ميتواند رغبت اجتماعی به بدحجابی، بدن نمايی و همجنس گرایی را كاهش دهد.
- نگرش فرهنگی ميگويد: نظام پول اعتباری و صنعت بانكداری، امری جهانی شده و عبور از چنين نظام پولی، غيرممكن است؛ چرا كه زمينههای فرهنگی ظهور نظام پولی ديگری وجود ندارد؛ اما نگرش سياسی ميگويد با وجود سيطره بلامنازع صنعت بانكداری در جهان، ميتوان با استفاده از تكنولوژی روز، به پولهای ديگری به صورت موازی، از جمله پولطلا فكر كرد و با سياستگذاری صحيح، نظام توليد، انتشار و چرخش پول را در ميدانی بيرون از ميدان بانكداری دنبال كرد.
- نگرش فرهنگی ميگويد: مردم غزه بايد بهصورت طبيعی، به اين بلوغ برسند كه كشور خود را نجات دهند و بايد اسرائيل به صورت خود به خودی، از بين برود. اسرائيل بايد در كوران نفرت مردم جهان ذوب شود؛ اما نگرش سياسی ميگويد اين انديشههای فانتزی، لزوماً تحقق پيدا نميكند. هرچند نفرت از اسرائيل روزافزون شده، اما توسعه انقلاب اسلامی و گفتمان عدالتخواهی و آزادی خواهی، نيازمند اراده سياسی و جبهه سازی است. اگر حماس، بدون حمايتهای مستقيم ايران و جبهه مقاومت، از بين برود و اسرائيل بر خاك غزه مسلط شود، تمامی هستههای مقاومت در سراسر جهان از جمله يمن، عراق، سوريه، لبنان و... سرخورده خواهند شد و تبعاً نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی نيز ضعيف خواهد شد.
ادامه در پست بعدی 👇
هدایت شده از موسسۀ تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی - متا
ادامه از پست قبلی 👆
🔹امروزه فلسطينی ها اراده بزرگی در نابودی اسرائيل پيدا كردهاند و نفرت از صهيونيسم، در جهان بی سابقه است. ورود نظامی جمهوری اسلامی در چنين شرايطی، زمينه فرهنگی مناسبی پيدا كرده و می تواند ايران را به يك ابرقدرت منطقهای و جهانی تبديل كند. تصميمگيری صحيح در اين مقطع تاريخی، تأثير بزرگی در جايگاه ايران، در نقشه سياسی آينده جهان دارد. جنگ غزه، مقطعی تاريخی برای ماست و ميتواند بيانيه گام دوم انقلاب اسلامی را از قالب يك بيانيه، به يك واقعيت بيرونی، سياسی و تمدنی تبديل كند و شعارهای فطری انقلاب اسلامی را سوار بر موج شعارهای ضداسرائيلی مردم جهان نمايد.
🔸غيرسياسی عمل كردن مسئولان جمهوری اسلامی و نفوذ نگرشهای فرهنگی به دولتمردان، وضعيت ايران را سختتر و غيرمسئولانه كرده است. انقلابی كه با نگرش سياسی ايجاد شده را نميتوان صرفا با نگرشهای فرهنگی توسعه داد. امام خمينی، هستههای مقاومت را با نگرش سياسی به جامعه جهانی ايجاد كرد و امروزه قتل عام كودكان و زنان فلسطينی، در سايه نگرش فرهنگی حاكم بر جمهوری اسلامی رقم ميخورد. همچنان كه در چهل سال گذشته، تسلط ساختارهای غربی بر ايران، در سايه نگرش مذكور بوده است.
🔹وقتی دولت امريكا، به راحتی بالاترين مقام نظامی جمهوری اسلامی، حاج قاسم سليمانی را ترور ميكند و ايران، واكنش درخوري نشان نميدهد، نشان از سيطره نگرش فرهنگی بر سياستمداران ايرانی است. بی عملی ايران در جنگ غزه، عامل تضعيف ايران و جبهه مقاومت است و نه تنها اقتدار جمهوری اسلامی را كاهش ميدهد، بلكه اسلاميت آنرا نيز خدشه دار میكند؛ چراكه پيامبر خاتم فرمود: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»
🔖کانال موسسه متا
چهل روز هم گذشت.
ما ایرانیها رسم داریم تا چهل روز سنگ مزار مرده را نصب نمی کنیم. چون از روی احادیث گفته اند که...
مرده تا چهل روز امیدوار است به زندگی برگردد.
دیروز چهل روز غزه تمام شد و سوخت و برق و اینترنت و موبایل هم.
دیگر آسوده بخوابیم که تصاویر و فیلمها قرار نیست آزارمان بدهند.
اما دیروز که سنگ قبر را گذاشتند؛
روی تن ما گذاشتند.
تازه معلوم شد : کسی که مرده، ما بوده ایم.
غزه تنها وارث جهان اسلام است. خودش تنهایی باید ترحیم بگیرد، طلب مغفرت کند، در مسجد بایستد، گریه کند، تسلیت بگوید و خیرات بدهد!
روضه و مداح و سینه زن و منبری و گریه کن هم خودش است؛ غزه....
همان غزه ی زنده و قتیل و مظلوم.
شاید روی سنگ قبر بزند:
جنایت آل سکوت منجر به مرگ میلیارد و نیم مسلمان شد....
نشسته ام با دختر پانزده ساله ام به تماشا
تصاویری که نه می شود دید و نه می شود ندید.
وقتی می دانی خبری هست؛ حقیقتی داغ؛ اگر چشم رویش ببندی: کور وارد زندگی بعدی می شوی.
"کاش کور بودم و نمی دیدم" هم دیگر کار نمی کند . قدیمی شده است.
می پرسد چه خبر است؟ می پرسم من هم.
برادرم با چشم تر سر بر می آورد :
کار غزه دارد خیلی بالا می گیرد. دارد کار خدائی می کند غزه .
ببین این پیج یک جوان اروپایی است. رفته است قرآن خریده تا ببیند
"حسبنا الله و نعم الوکیل " که مردم غزه بعد از بمب و آوار و کشتار می خوانند چیست.
جمله را پیدا کرده معنی اش را هم دیده ...
فهمیده است که خبری هست ... توی حسبنا الله خبری هست...راه افتاده در به در که بفهمد کدام خبر
این طور دستگیرش شده که جهانی که تا حالا آراسته بودند برایش، رویای آمریکایی ،دنیای شادی و لذت ، رشد و پیشرفت....
زیر آوار بمبها مانده است و چیزی که دارد زنده تر و زورمند تر بیرون می آید از جنس دیگری است.
کاش برای ایران من هم این اتفاق بیافتد. کاش یادش بیافتد که زندگی فقط پیشرفتن و احداث کردن نیست. کاش قدر بمبها را بداند.
کاش در خیزی که برای قدرتمندتر شدن برداشته است آرمانهایش را جا نگذارد
کاش امروز ببیند راهی که برای مسلط شدن و برتری گرفتن بر دشمن در پیش خود ترسیم کرده به چه دره هایی ممکن است برسد.
برادرم می گوید اگر ما ایرانیها وارد این آوردگاه شده بودیم
تماشاگران بین المللی، تصور می کردند دعوای قدیمی ایران و آمریکا به صورت نیابتی در غزه جان گرفته است.
هنوز نمی فهمم چرا باید به تماشاچی بیشتر از معرکه اهمیت داد!
اما می فهمم که ما آن "آنی" را نداشتیم که غزه دارد. ما مجهز به سیستم "حسبنا الله و نعم الوکیل " نبودیم و قدرت هم گروه شدن با این فوق بشر شده ها را نداشتیم. شاید هم لیاقتش را نداشتیم...
حالا باید به این پرداخت که آنچه ما داریم
همه اش از دستاوردهای
های تک
در نانو و آی تی و هوافضا و هسته ای و هوش مصنوعی...
تا سرمایه های اجتماعی و مدنی و فرهنگی و فکری...
خواهند توانست به وقتش
سامانه ضد بمب و فوق اسرار آمیز و غیرقابل هضم
"حسبنا الله و نعم الوکیل"
را در ما ایجاد کنند؟
@kojahastim
با عرض سلام خدمت مخاطبان محترم
به زودی مطالب مرتبط با کانال از سر گرفته می شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برسد به دست آقای رایفی پور....
سلام برادر
✨ به عنوان کسی که معمولا وقتی به افکار شما و فعالیت هایتان در جمع های دوستانه حمله های دور از انصاف می شد، از شما دفاع می کردم؛
✨ به عنوان کسی که علی رغم انتقاد به برخی رویکردهای جناب عالی وجود شما و امثال شما را خصوصا برای جذب قشر جوان و همراه کردن آن ها با اهداف و آرمان های انقلاب بسیار مفید می دانم؛
✨ و نه به عنوان یک باورمند به مسطح بودن زمین؛ بلکه به عنوان کسی که بعد از مدت ها پژوهش، به این باور رسیده است که چنین ایده های تحول گرایی بسیار پر اهمیت و جدی اند و امروزه با روشن شدن نقص های توجیه ناپذیر از نجوم جدید باید پژوهش های ویژه ای درباره صحت و سقم ادعاهای این گروه ها انجام شود (و خودمان نیز برای این کار آستین بالا زده ایم) این حرف ها را از برادر کوچکتان بشنوید...
💫 از سده های اولیه ی اسلام؛ وقتی ظواهر آیات قرآن و روایات با علم تجربی پذیرفته شده ی هر زمان سازگار به نظر نمی رسید همواره تحمیل تفسیری از متن دینی که قابلیت جمع با علم ِ مسلم انگاشته شده ی آن زمانه را داشته باشد، یکی از پر طرفدارترین و البته ساده ترین رویکردها بوده است.
‼️ همان رویکردی که جناب عالی در کل این سخنرانی به شدیدترین و افراطی ترین شکل ممکن درپیش گرفتید و آیات قرآن را در آن به نفع علم نجوم جدید تفسیر کردید. علمی که به اذعان تمامی اندیشمندان در بنیادهای این علم در خود ِ غرب، کاملا نظریه محور و صرفا بر اساس بهترین تبیین از پدیده ها و با اهداف کارکردگرایانه ارایه شده و ابدا نمی تواند مطلق گرا و حقیقت یاب توصیف شود.
ادامه مطلب در پست بعدی 👇
@kojahastim