eitaa logo
کلبه آرامش
17.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
2 فایل
اینجا کانالی سرشاراز حس خوب و آرامش است.😍 🤗باماهمراه باشید🤗 ‼️پستهای تبلیغاتی از نظرما ن رد و ن تایید میشوند‼️ ارتباط باما👇 @Fate77mehh ثبت تبلیغات👇 @ya_zeynabe_kobra0
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 بله عمه خیلی جالبه که نمیدونی چت شده؟ متعجب نگاش کردم یعنی چی مگه چمه من فقط کمی استرس دارم دخترم آخرین باری که عادت شدی کی بود؟ لباموجمع کردم به ذهنم فشارآوردم والانمیدونم این چندماه اخیر اینقدردرگیربودم یادم نمیاد ولی فکرکنم سه ماهی هست عمه لبخندی زدوچایی شوسرکشید:آیداجان فکرکنم داری مادرمیشی چشمام گشاد دهنم بازشدلقمه ازدستم افتادنه امکان نداره بادست زدم توسرم:وای حالاچکارکنم؟نه باورم نمیشه بایدآزمایش بدم بلندشدم رفتم مانتوموپوشیدم عمه هم زودآماده شد چندساعت بعدبرگه ی آزمایش تودستم بودحدس عمه درست بود من سه ماهه بارداربودم عمه حالاچکارکنم؟ نگران نباش دخترم اون بچه هدیه خداست لبخندکمرنگی زدم:یادگاری ازآیدین عزیزم [[**آیدین**]] تارسیدم هتل گوشیم زنگ خورد ازخونه بود:بله بفرمایید سلام آقا صدای نگران معصومه خانم توگوشم پیچیدزدم توسرم وای خدا ایدا چی شده آیداخوبه؟ باگریه گفت:آقا...آقا آیداخانوم نیست رفته فریادکشیدم بامشت رفتم تودیوارمگه نگفتم تنهاش نزار به خداآقامن وبه زورکردبیرون گفت میخوادتنهاباشه ولی نیم ساعت بعدبرگشتم دیدم نیست روی تخت واررفتم به موهام چنگ زدم: وای به حالتون نابودتون میکنم اقابه خدامن تقصیری نداشتم ی نامه تواتاقتون گذاشته باشه الان برمیگردم بااولین پرواز برگشتم آقااحمدومعصومه خانوم سربه زیرجلواستاده بودن دست به کمرفریاد کشیدم: چراتنهاش گذاشتید؟مگه نگفتم حالش خوب نیست بدون اینکه منتظرجوابشون بشم ازپله هادویدم بالا توچهارچوب درخشکم زد دستم از رودستگیره افتاد بادیدن موهای قیچی شده ای آیدا بنددلم پاره شدخیره به موهاش دستمو روقلبم گذاشتم........ ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز به کسی حسادت نکن بخاطر نعمتی که خدا به او داده است... زیرا تو نمیدانی خداوند چه چیزی را از او گرفته است ... و غمگین مباش وقتی خداوند چیزی را از تو گرفت ... زیرا تو نمی دانی خداوند چه چیزی را عوض آن به تو خواهد داد .... همیشه شاکر باش و بگو ... شکر ...🤲🌺 🛖@kolbehAramsh🌱
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیا به شایستگی‌هایت پاسخ می‌دهد نه به آرزوهایت، پس شایسته‌ی آرزوهایت باش..! چه بسیار انسان‌ها دیدم تنشان لباس نبود! و چه بسیار لباس‌ها دیدم که درونشان انسانی نبود...! هر فردی بهترین هم که باشد اگر زمانی که باید باشد، نباشد "همان بهتر که نباشد..!" « هرگز منتظر فردای خیالی نباش، سهمت را از شادی های زندگی، همین امروز بگیر..!» زندگی پانتومیم است، به هر کس نیکی کنی او را ساخته ای، و به هرکس بدی کنی به او باخته ای، پس بیا بسازیم و نبازیم...! 🛖@kolbehAramsh🌱
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا امشب آرامشی از جنس فـرشتـه هـایـت  نصیب همه دلها و شبـی بـی دغدغـه آرام وبی نظیر قسمت عزیزانم بگردان بــه امـید فردایی عـالـی شبتون پر از آرامـش 🌠🌙      🛖@kolbehAramsh🌱
🌱↶حـــس‌آرامـــش‌نـــــابــــــ ↷🌱 🌸☁️🌱 خـدایا هر روز صبح بخیر تو یعنی امروز هم نفس بکش 🌸☁️🌱 خـوب مـن می‌دانم تو مرا فراموش نخواهی کرد پس اجازه بده من هم هر لحظه از امروزم را به ياد تو باشم 🌸☁️🌱 الهـی می‌ترسم کودک درونم پیر شود و بدون عشق و اشتياق بیدار شوم آن وقت صبح دیگر آغاز نیست پایان است، پایان زنده نفس کشیدن هایم 🌸☁️🌱 خـدایا مرا با عشق خود هر روز صبح بيدار كن تا تو را عاشقانه سپاس گویم صبحتون بخیر رفقا😍☘ 🛖@kolbehAramsh🌱
🥀 باقدمهای بلندخودموبه آینه رسوندم نامه ی کنارآینه روبرداشتم نفسم حبس شده بود روی نامه نوشته بود《برسدبه دست آیدین》انگاربی حس شدم بادست لرزان نامه روبازکردم آیدین عزیزتراز جانم سلام حالا که این نامه رومیخونی من ازت خیلی دورم خیلی باخودم فکرکردم تااین تصمیمو گرفتم فکرمیکنم برای هردومون بهتره میخوام اعتراف کنم که دیگه بریدم دیگه تحمل اینوندارم هرروزتو رو ببینم وتوبه من توجه نداشته باشی خیلی سخته عاشق کسی باشی هرروزبااون غذابخوری توهوای اون نفس بکشی درست مثل تشنه ای بودم که لب چشمه است ودست وپاشوبستن لبام ازتشنگی ترک خورده بودنمیدونی دردورنجی که عشق توبه من داد منوازپادرآورد من هرروزعاشقتر شدم ولی تومنودرک نکردی نمیخوام منکرزحمات وحمایتهات بشم تومنو از دست زن عموم نجات دادی کمک کردی درسموبخونم ورفتاربچه گانموکناربزارم توهمیشه حامی من بودی دیگه تحمل ندارم هرروز منتظرتوباشم تاازدربیای تامن فقط سلامت کنم آیدین عزیزم تک تک سلولهای من توروفریادمی زنه من میرم یعنی بایدبرم تا توبتونی عشق زندگیتوپیداکنی چندروزپیش رفتم دفترثبت ویلاو ماشینوبه نامت زدم ی تعهدم دادم که تومی تونی ازدواج کنی فقط ازت خواهش میکنم منوطلاق نده بزارهمچنان زیرسایت باشم تنهاچیزی که داشتم موهام بودمیدونم عاشقش بودی قول می دم روپای خودم بایستمو ازغروروناموس توحفاظت کنم من تاآخرعمربهت وفادارم خواهش میکنم عمومو اخراج نکن دنبالم اونجانرومعصومه خانومم کاری نداشته باش به زور ردش کردم درپایان ازیاسیومحسن که درحقم برادری کردخداحافظی کن من میرم کسی و پیداکن ک بهش عشق داشته باشی از خانوادتم ممنونم ک این مدت منو پذیرفتن بگوبهشون خیلی دوسشون دارم...ممنونم این مدت منو تحمل کردی اینو بدن عاشقتم ...میدونم روم تعصب داری پس قول میدم از شرف و نجابتم نگه داری کنم برای کاری ک اون شب کردی ناراحت نیستم ولی نمیتونم بمونم میرم تاموقعیت کاری و اعتبارتو از دست ندی...باتمام وجودم دوستت دارم خدافظ....<<ایدایی ک هیچ وقت ندیدیش>> نامه رو تو دستم فشردم ....... ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اهنگ شاد وزیبای 🍃🌺گذشته هایت را ببخش 🌺🍃زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات نه تنها برایت کوچکند 🍃🌺بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز می دارند … ! 🛖@kolbehAramsh🌱
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیا عقد موقت در دوران آشنایی جایز است؟ 📌عقد موقت برای آشنایی صلاح است تا پسر و دختر یکدیگر را بشناسند. 🛖@kolbehAramsh🌱
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی ده - یازده سالم که بود تو بازی با بچه های فامیل پام گیر کرد به پای یکیشون و افتادم. ساق پای راستم خورد به لبه ی آجر و زخم شد..بدجور زخم شد. خیلی طول کشید تا کم کم جای اون زخم یکم بهتر شد و کمتر اذیتم کرد. اون روزا فقط یه دوست صمیمی داشتم دوستی که مثل خانوادم بود. دوستی که بهش اعتماد داشتم. تو مدرسه فقط اون می دونست ساق پای راستم زخم شده...اون تنها کسی بود که جای زخمم رو بلد بود. چند روز بعد از این اتفاق با دوستم بحثمون شد. یادم نمیاد سر چی. یادم نمیاد کی مقصر بود. فقط یادمه زنگ ورزش بود و داشتیم فوتبال بازی می کردیم. وسط فوتبال وقتی داشتم شوت می زدم با کف پا اومد ساق پای راستم رو زد. کاری به توپ نداشت. اومد که  زخمم رو بزنه. زخمم دوباره تازه شد! دوباره درد و درد و درد... چند روز بعدش دوباره با هم رفیق شدیم.ولی دیگه هیچوقت نذاشتم بفهمه دردم چیه. از این اتفاق سال ها می گذره ولی هروقت کسی رو می بینم که درد داره،  زخم داره،  بهش میگم هیچوقت هیچوقت هیچوقت نذار کسی بفهمه جای زخمت کجاست. نذار بفهمه چی نابودت می کنه..شاید یه روز زخم شد رو زخمت ! دردت رو واسه خودت نگه دار. میگم مراقب اونایی که جای زخمت رو بلدن باش...اونا می تونن با یه حرف... با یه کنایه... با یه خاطره کاری کنن که دوباره زخمت سر باز کنه... دوباره تو میمونی و درد و درد و درد. 🛖@kolbehAramsh🌱
🥀 نامه روتومشتم فشردم اشکام نامه روخیس کرده بود نعره زدم زارزدم به موهام چنگ زدم خدایا آیدارفته کجارو بگردم موهای خوش رنگشو ومثل ی عتیقه بغل کردم بوکردم بوی آیدارومیده رو زانو افتادم کجادنبالش بگردم اون تاحالا بدون من جایی نرفته محسن میگفت بااین کارام آخرش فراریش میدم ولی من گوش ندادم کمرم خم شده بودازجام بلندشدم شماره ی محسن وگرفتم الوسلام سلام محسن آیدین چی شده چراصدات گرفته؟ محسن آیدانیست آیدارفته چی میگی تو؟چراگریه میکنی آیدا کجارفته؟ نمیدونم یه نامه گذاشته ورفته فریادکشید دلعنتی اینقدرعذابش دادی آخرش رفت صبرکن بیام برم دنبالش بگردیم حق باتوعه باشه فقط زودبیا باشه اومدم اولین جایی که رفتیم خونه ی عمو آیدا بود درزدم علی دروبازکرد:سلام عمو سلام بابات خونس؟ بله هستن بفرمایید نه ممنون بگوبابات بیاد چشم علی رفت وعموی آیدا اومد دم در سلام آقاخوش آمدید..... ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱
❣راه‌های کاهش استرس؛ ۱- موسیقی ملایم و ترجیحا بی‌کلام گوش کنید. ۲- دمنوش های آرامبخش بنوشید ( ترجیحا چای سبز یا گل گاو زبان). ۳- پیاده روی کنید. ۴- بنویسید(با نوشتن احساسات خود را برروی کاغذ جاری کنید). ۵- یک رایحه را بو کنید( زیبایی و بوی گل های تازه آرامبخش هستند، در محیط کار یا منزل داشته باشید). ۶- بخندید( خنده نشانه شادی درونی است و با استرس تعارض دارد). ۷- نفس عمیق بکشید ( در کاهش استرس و بهبود شرایط روانی شگفت انگیز است ). ۸- به کسی که دوستش دارید زنگ بزنید. 🛖@kolbehAramsh🌱
🥀 باصدای گرفته گفتم:آیدا اینجانیومده؟ نه به خداآقا اینجانیست چیزی شده؟ بغض راه گلوموبسته بودمحسن بازومو گرفت گفت:سلام باهم حرفشون شده آیدا ازخونه زده بیرون وای خاک برسرم به خدااینجانیست باورنمی کنیدبیادداخل ونگاه کنید آهی کشیدم باکدام فامیلتون بیشتردرارتباط بود؟ والا آقامن بابای آیداتنهافرزندان خانواده بودیم با کسیم زیاددر ارتباط نیستیم خودتون میدونیدتاشب سرکاریم بعدشم حالی برای رفت وآمدنمیمونه آیداهم بجزماکسی رونداره دستی به صورتم کشیدم کلافه چرخی زدم وای خدایعنی کجارفته؟ عموی آیداکمی به فکرفرورفت شایدرفته خونه ی ساغر برق امیدی تودلم روشن شدهمراه عموی آیدارفتیم خونه ی ساغرمی دونستم باهم درارتباطن ومدام همو می بینن همسرساغرکه جوان خوش قیافه وبرازنده ای بود دروبازکرد باهم سلام واحوال پرسی کردیم بفرماییدداخل عموگفت:نه پسرم کارداریم ی دقیقه بگوساغربیاددم درهمسرساغرنگران شد چیزی شده بابا جان اگه خبربدی داریداول به من بگیدمیدونیدساغربارداره نبایدنگران بشه وقتی فهمیدم ساغربارداره گفتم:نه آقانگران نباشید شمام می تونیدبه ماجواب بدید چه جوابی؟ راستش باآیداحرفم شداونم ازخونه رفته خواستم ببینم اینجانیومده؟ بااخم کمی فکرکرد:نه فکرنمی کنم اینجاامده باشه بزاریدساغرصداکنم شایدخبری ازش داشته باشه دستشوبه طرف خونه درازکرد:بفرماییدداخل ن راستش عجله داریم...... ادامه دارد..... 🛖@kolbehAramsh🌱