7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پست ویژه
💔 «آواره طرد شده»
👤 استاد شجاعی
🔸امام زمان خیلی میسوزه بخاطر ما
همه ائمه رفتن و یه امام زمان تنها مونده
#امام_زمان #فاطمیه #ایام_فاطمیه
#علمدار_ڪمیل
@komail31
1_1647762785.mp3
7.65M
📚"شرح و بررسی کتاب:
°#آنسوی_مرگ°
#قسمت_اول🎧
••|استاد امینی خواه|••
━━━━━◈❖✿❖◈━━━━
#علمدار_ڪمیل
@komail31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#علمدار_ڪمیل
@komail31
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
ازپنجره قلبت
گاهےنگاه به آسمان بینداز
و عشق راازتہ قلبت
بہ زندگیت دعوت کن
مادراین دنیامهمانیم
وخداوندمیزبان
پس نگران فردایت نباش
اوست که مهمان نوازےمیکند
بہ اواعتمادکن
شبتون خدائی وامام زمانی
💝 سلام امام زمانم 💝
اَلسَلام اِی نورِ فَـوق ڪُلً نـور
وارثِ زهرایـیِ قلبِ صبـور
بی حضورٺ عاشقـی درمانده گفت:
"رَبّنا عَجـّلْ لَنا يَومَ الظهـور"
اَللهُم عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج
#علمدار_ڪمیل
@komail31
#گـمـنامـ❤️
درشهرِ ڪوچڪـِـ خود گمنام بود...
حالا دنیــــ🌏ـــــا او را میشناسد
آری شهـادت با آدمی چنین میکند
هرچـه #گمنامتر؛ مشهورتــ❤️ــر
#شـهـیدابـراهیـمهـادے♥️
#علمدار_ڪمیل
@komail31
صلواتخاصهحضرت زهرا(س)۩حسینحقیقی.mp3
1.82M
📿 صلوات خاصه حضرت زهرا (سلام الله علیها)🏴
☀️بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم☀️
🥀 اللَّهُمَّصَلِّعَلَىالصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
🕊 حبِيبَةِحَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
🥀 و أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصفِيَائِكَ
🕊 الَّتِي انتَجَبتَهَا وَ فَضَّلتَهَا
🥀 و اختَرتَهَا عَلَى نِسَاءِ العَالَمِينَ
🕊 اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّن ظَلَمَهَا
🥀 و استَخَفَّ بِحَقِّهَا
🕊 و كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَولاَدِهَا
🥀 اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الهُدَى
🕊 و حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
🥀 و الكَرِيمَةَ عِندَ المَلَإِ الأَعلَى
🕊 فصَلِّ عَلَيهَا وَ عَلَى أُمِّهَا
🥀 صلاَةً تُكرِمُ بِهَا وَجهَ أَبِيهَا
🕊 محَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ
و تُقِرُّ بِهَا أَعيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
🥀 و أَبلِغهُم عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ
🕊 أفضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ
🥀➖🥀➖🥀➖🥀
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
#علمدار_ڪمیل
@komail31
#فاطمیه
1_1649856444.mp3
7.5M
📚"شرح و بررسی کتاب:
°#آنسوی_مرگ°
#قسمت_دوم 🎧
••|استاد امینی خواه|••
━━━━━◈❖✿❖◈━━━━
#علمدار_ڪمیل
@komail31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 توسل شهدا به حضرت زهرا سلام الله علیها
🔹 این بار روضه حضرت مادر رو از زبان یک مداح شهید بشنوید؛
◇ به روایت حاج محمد بذری و صدای هنوز زندهی شهید تورجیزاده🌷
#توسلبهحضرتمادر
#یافاطمهالزهراس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#علمدار_ڪمیل
@komail31
#خاطره
#سیره_شهدا
یک تکه کلامی حاج رمضان عامل داشت هر کسی را می دید ید که عصبانی شده است می گفت : صلوات بفرستید . حتی یک روز موضوعی برای خود من پیش آمده بود که خیلی ناراحت و عصبانی بودم . وقتی ایشان این حالت مرا دید گفت: صلوات بفرستید قضیه حل می شود .
#شهید رمضان علی عاملگوشهنشین
💠همرزمم محمود عباسی فرد بسیار با منطق و خوش صحبت بود و به مشکلات مردم رسیدگی می کرد یک روز که بین روستای حاجی آباد و روستای هم جوارش در سر مسئله ی آب با هم درگیر شده بودند و هر کسی که پادرمیانی می کرد نمی توانست مسئله ی آنها را حل کند. ایشان به من گفت: من می روم و مشکل آنها را حل می کنم. وقتی همراه ایشان به روستای حاجی آباد رفتیم ایشان با ریش سفیدان و بزرگان آنها با ملایمت و مهربانی صحبت کرد و با منطقی که در سخن گفتن داشت آنها را راضی کرد که دیگر با هم درگیر نشوند و هر دو روستا را با هم آشتی داد و مسئله ی آنها را حل کرد.
#شهید محمود عباسینوکر
@komail31
سنگین ترین جمله ای که دیروز از لسان همسر محترم شهید شنیدم :
" نبودن هایش را پذیرفتم"
عاشق باشی
و نبودن های عشقت را بپذیری ...
به چه قیمتی !
به قیمت لبخند رضایت ولایت ...
تازه میفهمم چرا دیروز روی کارت پستال
این نوشته به ذهنم اومد ..
بهتر بگم
چرا شهید طهرانی مقدم این نوشته را در دلم انداخت ...
*تقدیم به همسری که در راه ظهور
از عشقش گذشت*
ما برای ظهور از چی گذشتیم !!!!
✅ برگرفته از سایت هیئت زمینه ساران ظهور
علمدارکمیل
سنگین ترین جمله ای که دیروز از لسان همسر محترم شهید شنیدم : " نبودن هایش را پذیرفتم" عاشق باشی و نب
به نام خدا
روایت هایی از همسر محترم شهید حاچ حسن تهرانی مقدم...
ما برای چی دیدار خانواده شهدا میریم ؟
ما نیاز داریم بفهمیم این شهدا چکار کردن! چی رو دیدن! کجاها رفتن! چه جوری خودشونو بزرگ کردن! چه بویی رو حس کردن !
چرا ما کوچکترین رنجی در زندگی میبینیم نمیتونیم تحمل کنیم !
دیدارخانواده شهدا میریم تا رموز این شهدا را کشف کنیم و واقعا همه مون به این رموز نیاز داریم....
❣❣
حاج حسن برا مادرش
فقط فرزند نبود ...
هم پدربود
هم مادر
هم خواهر
و هم برادر ...
نمیدونید چقدر به مادرش میرسید....
مادرش را می بویید...
❣❣
ما خیلی احترام همدیگرو داشتیم ...بچه های من هیچ وقت ندیدند که ما به همدیگر بی ادبی کنیم.وقتی پشت تلفن با هم صحبت میکردیم، انگارداریم با یه نامحرم صحبت میکنیم، اینقدر احترام همدیگرو داشتیم.اگر حرف و صحبتی بود هیچ وقت پیش بچه ها نبود ...
❣❣
در نظرها همیشه میگفتم هرچی بابا بگه ...زیر سایه باباشون بودم.
حرف و نظر خودمو میگفتم ولی تهش میگفتم ،هرچی بابا بگه ...
بچه ها گاهی غر میزدند که چرا همه چی رو میگی بابا !!!
میگفتم شما باباتونو نمیشناسید
نمیدونید چه آدم بزرگیه ...
واقعا همیشه بهترین نظرها رو داشت ...
❣❣
حاجی وقتی از جبهه برمیگشت
دیگه بچه ها نمیشناختنش ...
غریبی میکردند ...
گریه میکردند ...
ازبس مدتهای طولانی در جبهه بود ...
و من تنها بودم...
وقتی برمیگشت برامون صدتا نان میگرفت
تا وقتی نیست من مدتهای طولانی در صف نانوایی نایستم ...چون بچه کوچیک داشتم و واقعا سخت بود ...
این نان ها را در یخچال میزاشتم(فریزر نداشتیم) چون مدت طولانی میموند،بعد یه مدت کپک میزد ... کپک ها رو میکندم و بقیه اش را به بچه ها میدادم ...
جنگ که تموم شد ،گفتم اخهیش راحت شدم .. دیگه حاجی میاد خونه ...ولی بدتر شد... این بار مأموریت میرفت ... مأموریتهای طولانی مدت ...
نبودن هایش را پذیرفته بودم...
موقع خواستگاری بهم گفته بود که من پاسدارم و خیلی اوقات نیستم ...
پذیرفتم چون دوس داشتم با یه پاسدار ازدواج کنم ...
زمان هایی که نبودن هاش بهم فشار می اورد ، به خودم میگفتم همون آقایی هست که میخواستیش ... پس صبوری کن ...و برای اینکه خودمو خالی کنم
شبها ، موقعی که بچه ها خواب بودن، با خودم دردودل میکردم و روی برگه این دردودل ها رو مینوشتم ...
❣❣
حاجی روی تمام پول هایی که کنار گذاشته بود ، مینوشت که هر پولی در چه راهی صرف بشه ـ... مثلا این مقدار پول برای صدقه هست ...این مقدار برای محرومین و ....
❣❣
در سختترین شرایط جنگی ،رفتن سراغ ساخت موشک...یه سری جوون کم سن و سال با همدیگر، هم عهد شدند و در جنگ ساخت موشک را از صدتا زیر صفر شروع کردند ...
❣❣
یکی از دوستان حاجی تعریف میکرد
سال ۸۷ یا ۸۸ بود که قران رو برای اولین بار اتش زده بودند ...
تو دفتر حاجی کار داشتمو یه چیزی میخواستم بردارم ... چون تاریک بود فکر میکردم حاجی نیست برای همین با شتاب در رو باز کردم ...
که دیدم حاجی هنوز تو دفترشون هستند ..
عذرخواهی کردم که سریع در اتاق رو باز کردم...
گفت نه بیا بشین ...
دیدم تو فکره ...
گفت فلانی میدونی به چی دارم فکر میکنم!!
راجع به این فکر میکردم که تا کی این قرآن سوختن ها ادامه داره ! و ما فقط تو خیابونا راهپیمایی کنیم ! !
و دشمن هم کارشو تکرار کنه...!
باید یه کاری کرد ...
همون موقع حاج حسن به فلان موشک فکر کرد و بعدش هم با تمام سختیها ساختش ...
❣❣
در دهه هفتادبهم میگفت ما طوری کار میکنیم که حتی رییس جمهور هم نمیفهمدکه ما داریم چنین کارایی میکنیم ...
کارهاشون در این حد محرمانه بود.
@komail31
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠#علمدار_ڪمیل
@komail31💠
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
و امام حسن(علیه السلام)