eitaa logo
علمدارکمیل
343 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت شهید چمران از صیاد دلها " سپهبد علی صیاد شیرازی" عند_ربهم_یرزقون @komail31
حرفی که دارم با شما گفتن ندارد  این حرف‌های بی‌صدا گفتن ندارد +++  این دردها درمان ندارد غیر وصلت این غصه بی‌انتها گفتن ندارد +++  چشم گنه‌کار من و دیدار رویت  دردی که باشد بی‌دوا گفتن ندارد +++  هر بار توبه کردم و هر بار … بگذر  این ماجرای توبه‌ها گفتن ندارد +++  آقا اگر کاری برایت کرده باشم  باشم اگر بی‌ادعا، گفتن ندارد +++  هر صبح و شب گریان غم‌هایت نبودیم  حال دل این بی‌وفا گفتن ندارد +++  آقا خودت یک کربلا روزی من کن  اصلاً فراق کربلا گفتن ندارد 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 ختم بیست و پنجم هدیه به روح بلندمرتبه اهل بیت پیامبر ص به نیابت از شهدای محیط بان، جنگل بان رسانه، مستندساز و خیرنگار شهدای گمنام روح الله مهرابی سید مرتضی آوینی علی یزدان پرست علی صیاد شیرازی . ... @komail31
🌸💖🌸💖🌸💖 غیرِ رویَت هَرچه بینَم نُورِ چشمم کم شَوَد... 🌱 💚 🌼☘• ─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
20.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ترسیم صحنه شهادت «صیاد دل‌ها»🔹هدیه هنرمندانه خانم فاطمه عبادی به روح بزرگ شهید سپهبد صیاد شیرازی @komail31
پوستر های مکتب حاج قاسم فقط برای خدا تهیه شده در بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) @komail31
🍃🌹🍃 💚 همه ی زندگی‌ام بیمه ی حرز حسن است من دعا گیرِ حسن، زنده‌‌ ی ناد حسنم با تمام کرَمش،در حرمش،خاک،پُر است هرکجایی که حرم هست، بیاد حسنم 💚 ❤️ @komail31
پایان شعبان رسیده مرا پاڪ ڪن حسین این دل براے ماه خدا روبراه نیسٺ 🌙 @komail31
🏝 اگر هلال رمضان🌙 از اهل زمین رو می‌گیرد، اگر هر سال این روزها، در پستوهای آسمان قایم می‌شود، همه‌اش به‌خاطرِ خجالت کشیدن از روی ماه توست. خجالت می‌کشد از اینکه مردمِ سر به هوا، ماه آسمان را جستجو می‌کنند و از ماه روی تو سراغی نمی‌گیرند! آرزو می‌کند کاش قبل از او، روی ماه تو از پس ابر غیبت، سر بلند کند. این روزها رمضان، دلواپس‌ترین منتظر توست. ✨ @komail31 🍃🍃🌸🍃🍃
✨دشمنان فاطمه، در اینجا بسیار نیرومندترند از دشمنانی که در مکه با آنان مبارزه می‌کرد. پدرش - که در مکه، یک تنه با یک شهر پیکار می‌کرد، در حالی که جز دختر خردسالش کسی همراه و پشتیبان نداشت- در مسجد‌الحرام کانون قدرت دشمن رویاروی دارالندوه - سنای قریش- سیصد و سی و ‌اند شفیع و معبود قریش را و تمام عرب را سنگ‌های گنگ و بی‌شعور می‌خواند ✨و بی‌اندکی تردید یا ضعف فریاد می‌زد که همه را به یاری خدا خواهم شکست و پدرانشان را به بلاهت نسبت می‌داد و مقدساتشان را به خرافه؛ آری، پدرش که سرچشمه الهام و قدرت و قاطعیت بود و می‌گفت و راست می‌گفت که: هر گاه ما بر سر قومی فرود آییم بدا به حال آن قوم، دیدیم که در اوج قدرت خویش و در آخرین روزهای زندگی‌اش که از همه وقت محبوب‌تر، مقتدر‌تر و پرنفوذتر بود، نتوانست سپاه اسامه را حرکت دهد؛ با آن همه فرمان‌های صریح و تاکید و تکرار، دعا و نفرین و تلاش‌های رقت‌آور، در تب و بیماری مرگ سپاهی که اعزام کرده بود، در پایگاه جزف - حومه مدینه - ایستاد و یک گام بر نداشت. ✨چه می‌گویم؟ حتی در خانه خویش، در میان نزدیک‌ترین یاران خویش، نامه‌ای نتوانست بنویسد، وصیتش را نتوانست بر زبان آرد و آنچه گفت نتوانست از تحریف و توجیه محفوظ نگاه دارد. 💐 بریده ای از فاطمه فاطمه است. 💐 نوشته دکتر علی شریعتی @komail31 🍃🍃🌸🍃🍃
علمدارکمیل
✨همسرش، علی، قهرمان نامی زمان، کسی که در خندق که در آن همه قبائل دشمن، همچون تنی واحد، بر مدینه کوچک هجوم آورده بودند و احزاب کفر و دین، شرک و توحید، یعنی عرب و یهود، در یک صف آمده بودند تا نهضت اسلام جوان را ریشه‌کن کنند و پایگاه «انقلاب محمد» را بر سر مجاهدانش ویران کنند و - چنانکه بی‌تردید می‌گفتند - خاکش را در توبره اسب‌هایشان ببرند، (در حالی که) جوانی بیست و چند ساله [بود]، تنها با یک ضربه، سرنوشت جنگ را عوض کرد؛ ✨ کسی که در احد، در لحظات مرگباری که قریش بر دره چیره بود و مسلمانان، پراکنده و فراری و اصحاب بزرگ پنهان و نومید و پیغمبر، در پایگاهش تنها و مجروح و بی‌مدافع، همچون گردبادی از جان و تن خویش بر گرد پیغمبر چرخ می‌زد و همچون تندبادی بی‌درنگ به صحنه باز می‌گشت و جبهه فشرده دشمن را که بر اجساد شهیدان، به سوی پیغمبر پیش می‌تاختند متلاشی می‌ساخت و باز به سراغ محمد باز می‌گشت و گردش چرخ می‌زد و باز به صحنه پیکار باز می‌گشت و در همین حال سر راه بر فراریان می‌گرفت، ✨و بر نشستگان نهیب می‌زد و سپاه پراکنده را گرد می‌آورد تا جبهه تازه‌ای فراهم آورد و فراهم آورد و از شکست‌خوردگان و نومیدان و فراریان سد مقاومتی تشکیل داد و قریش پیروز را که از شنیدن خبر مرگ پیغمبر و دیدن انبوه شهیدان و شکست مجاهدان و آشامیدن خون حمزه مست شده بودند به دست شستن از پیکار و ترک صحنه ناچار کرد؛ کسی که شکست رقت ‌بار حنین را جبران کرد و پیروزی خیبر را تضمین؛ کسی که در صحنه‌های پیکار، شمشیرش همچون داسی که در مزرعه گندم‌های رسیده افتد، کشتزار‌های مرگ و خون را درو می‌کرد و انبوه سپاه خصم، در پیش مرکبش به روی هم می‌خفت، ✨اکنون اینچنین خاموش و غمگین در گوشه خانه نشسته است و سایه هراسی - که هرگز در سیمای علی کسی سراغ نداشت - بر سرش خیمه زده است و اندیشه او را به افق‌های سیاه و سرزمین‌های پر از بیم و هول می‌کشاند. چه شده است که شمشیر پر آوازه همسرش که هر گاه از جهاد باز می‌گشت، از خون سیراب بود و چون به خانه می‌آمد، در کنار شمشیر خونین رسول خدا، علی آن را به او می‌داد و با آهنگی سرشار از حماسه و فخر می‌گفت: ✨«فاطمه، شمشیر را بشوی»، اکنون این چنین بی‌جان شده است و پس از ده سال، به بسترش خزیده است؟ حتی می‌بینید که به خانه علی هجوم می‌آورند و او از عزلت خاموشش گامی بیرون نمی‌نهد،... در این مبارزه تازه‌ای که آغاز شده است، مبارزه‌ای که در آن پیغمبر، ناتوان ماند و علی، پرچمدار پیروزمندش - که به صحنه پیکار شکوه می‌داد و حماسه و دلاوری را جان می‌بخشید - شکست خورد، فاطمه تنها چه می‌تواند کرد؟ 💐 بریده ای از فاطمه فاطمه است. 💐 نوشته دکتر علی شریعتی @komail31 🍃🍃🌸🍃🍃