【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
وسعتغدهوریشہاۍڪہدواندهبود،بدخیمے واقدامدیر،حرفےبراۍگفتننگذاشتہبود. دڪترناامید،پرستارهانا
سرطان...بدخیم...گسترده...ڪارۍ
ازدستمابرنمۍآید...
تمامدنیابااینحرفبراۍمادرشدیڪ
قطرهوریختازدستشودرڪویر
گمشد!حالوروزۍسراسرجانش
راگرفتڪہفقطتوانستزانوبزند
ودستبرسربگذارد.
سعیدشسنےنداشت،تازهدوازده
سالششدهبودوصدایشداشت
ڪلفتمےشد.
یادگرفتہبودمردانگےخرجڪند
ونگذاردمادروسایلسنگینجا
بہجاڪند.هواۍبقیہۍاهل
خانہراداشت.صداۍخندههایش
چہ...واۍیعنےخانہۍبےصداۍ
خندهۍسعید،بےحرفهاۍسعید...
مادرعادتڪردهبودگاهےنجواۍ
قرآنخواندنشدرخانہبپیچد.
میخواستملابشود.ملایے
ڪہدرسیستانوبلوچستانبہ
بچہهادرسدینیادبدهد.
آخرسعیدبہتازگےمیرفتمسجد
قباۍزاهدانوپیشمولوۍدرس
مےخواند.
□
امّاحالادڪترآبپاڪےراریختہ
بودروۍدستمادر...
حالامادرماندهبودمستأصل.مقابل
پاۍدڪترخمشد.سرشراگذاشت
روۍزمینوالتماسڪنانازاونجات
سعیدرامےخواست.
دڪرامّادیدهبودحالوروزسعیدراو
مےدانستغدهۍوحشۍهرلحظہ
بزرگترمیشود.
چندروزازعملگذشت.غدههاۍریزو
درشتتاسینہوگردنرسید.ڪارۍهم
ازدستڪسےساختہنبود...
دڪترمےدیدڪارۍازدستشبرنمے
آید،مےدیدڪہچقدرحیفاست،میدید
ڪہمادرشداغدارمےشود،فقطچشم
بستہبودونالیدهبود:
_مادربلندشو!اینجاڪہمسجدنیست.
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
سرطان...بدخیم...گسترده...ڪارۍ ازدستمابرنمۍآید... تمامدنیابااینحرفبراۍمادرشدیڪ قطرهوریختازدس
بیمارستان،مسجدنبود.دڪترهم
هرچہبلدبودانجامدادهبود؛امّاتنبیمار
سعیدپرشدهبودازریشہهاۍسرطانے.
چندروزگذشتوسعیددیگرحتےنمیتوانست
باعصاراهبرود.روزهاۍبعدحتےنمیتوانست
غذابخوردوچندروزبعد...
□
همہمےآمدندومےرفتند.نہخانواده،نہ
اقوام،نہهمسایہها...نہهیچڪس،براۍ
سعیدڪہداشتذرهذرهآبمےشد،
نمیتوانستڪارۍڪند...
□
مادردردلش،اعتقادداشتبہخانوادهۍ
پیامبر؛بہاهـلبیـت؏.والاڪہتوسلو
نذردرمیانآنهاڪہاهلسنتبودندچندان
مهمنبود.امّامادردرسالهاۍپیشهمبراۍ
حالتبداردخترشمتوسلشدهبودبہ
حضرتاباالفضل؏...
حتےبعضےمسیحےهاهمیڪدل
دارندڪہباحـسـینوابالفضل؏مصفا
میشود.ویڪپنجرهفولادڪہخیلےها
دخیلبستنبہآنراگشایشدرڪارشان
مےدانند.
□
همانشبڪہناامیدۍهمہجاسرڪ
مےڪشید،دلمادرمداممےرفتڪنار
امامرضـا؏.مشهدالرضا.پسرپیامبر...
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
بیمارستان،مسجدنبود.دڪترهم هرچہبلدبودانجامدادهبود؛امّاتنبیمار سعیدپرشدهبودازریشہهاۍسرطانے. چند
دائمباخودشمےگفتبایداینجسمنیمہجان
رابرسانمبہامامرضا؏.مےگویندمردهزنده
مےڪند.همانشبڪہتصمیمگرفت،همان
شبڪہازڪناربدنبےتوانسعیدبلندشد،
همانشبڪہتمامفڪرودلشجلوترپنجہ
درپنجرهفولادانداختہبود،باچشمپراشڪ
ازڪناربسترسعیدرفتتاچندلحظہبخوابد.
□
باحالزارچنددقیقہاۍچشمبرهمگذاشت
ڪہدیدخودشاستوخودش،وڪسےڪہ
داردبہسمتاومےآید.جلالوجبروتےداشت.
بزرگےازسرورویشمےبارید.بالباسےعربے
برتن،آهستہآمدڪنارش.مادرساڪتنگاهش
ڪرد.آنقدرمبهوتحضورشبودڪہنمیتوانست
لببازڪند.آنبزرگبانوایےآرامولهجہبلوچے
گفت:
_سعیدراببرپیشپسرمدرقم!
□
همینراگفتورفت،ومادرتاانتهاۍحضورش
رادنبالڪرد.چشمشراڪہبازڪرد،در
دلشغوغایےراهافتادهبودودرذهنش
زمزمہاۍروشن؛پیشپسرم...قم...
سعیدراببر!
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
دائمباخودشمےگفتبایداینجسمنیمہجان رابرسانمبہامامرضا؏.مےگویندمردهزنده مےڪند.همانشبڪہ
اویسشدهبود؛دنبالپیامبرڪہنہ،امّادر
پےذریہۍپیامبرمےگشت.آنهمدورازشهر
ودیارخودش.گفتہبودندبروونمیدانستڪہ
پیشچہڪسےبایدبرود.درمذهبآنهااینگونہ
تعلیمدادهنشدهبود.امّامادربہخوابشونوایے
ڪہشنیدهوآنچہڪہدیدهبود،ایمانداشت.
□
ازهمہمےپرسید؛ازفامیل،ازدوستان،
ازاهالےشهر:
_پسرپیامبررا،درقممےشناسید؟
ڪسےنمیشناخت.فقطمےدانستند
حضرتمعصومہدرقماست.امّاآنبزرگ
گفتہبود:
_پسرم...
□
سعیدبیمار،مادرمضطر...
سعیدبسترۍومحتضر...
وپسرِپیغمبرۍڪہدرشهرسعیدناشناس
وغریببود.دراندیشہهانبود.
درزبانهاگمنامبود.
امّااگرخواهانباشےبہآنمیرسے.
اگرجویندهباشے،خدادستگیرۍمیڪند
تابیابے!
□
دربیمارستان،پرستارۍشیعہبود.
حالوقالمادرومظلومیتسعید،مدام
مجبورشمےڪردتاسربزندبہآنهاوحرفے
راڪہدلشمےگفتبرزبانبیاورد.
ڪمےتردیدداشت،
امّاسعیدداشتجانمیدادروۍتختبیمارستان
ومادرهمزارتماشمےڪرد:
_امّاشایداهلسنتقبولنداشتہباشندامام
زمانحاضروزندهرا...امّا. . .
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
اویسشدهبود؛دنبالپیامبرڪہنہ،امّادر پےذریہۍپیامبرمےگشت.آنهمدورازشهر ودیارخودش.گفتہبودندبر
پرستاردلبہدریازدوگفت:
_سعیدراببرجمڪران. . .
مادرسرشرابالآوردوزلزددرچشمانپرستار.
مهربانےچشمانشراباورڪرد،نامِجمڪران،
مثلآبخنڪےبودبرایش.چہبودڪہتاحالا
ندهدهونچشیدهبود؟!
دستگرفتبہزانوانشوبلندشد،ایستاد
مقابلاووگفت:
_اینجمڪرانچیست؟شربتیاقرصاست.
هرچہهستمنهمینرابراۍسعیدممیخواهم!
دلشفریادمیزدڪہامیدداشتہباش،دواۍدرد
سعیدهمیناست.پرستارگفتنہقرصاستو
نہشربت،مسجدۍاستبہنامامامِزمان.عج.
محلامنواماناست.شفاۍقلباستودرمان
درداست.
□
مادروسعیدوآمبولانسےڪہبہسمتقم
راافتادهبودند،یعنےحرڪتےڪہآغازۍ
داشتوامیدۍبراۍادامہ.
نگاهشبہگنبدطلاۍفاطمہۍمعصومہ
ڪہافتادزمزمہڪرد:
_مےرومشفاۍپسرمرابگیرم.
ساڪنجمڪرانشد.اینآخرینراهمادرِ
بلوچنبود.اولینروزنہۍنورانےبودڪہ
دلهاۍبسیارۍراروشنمےڪرد.
اتاقےدرمسجد،شدمحلاستراحتسعیدۍ
ڪہنہحرفے،نہغذایے،نہدارویے،نہ...
رختخوابےپهنبودوبدنےپردردونحیف...
فقطافتادهبودومیدیدومےشنید.
وجمڪرانباآنصحنبزرگش،باگنبد
فیروزهاۍاش،بازنومردۍڪہهرروز
مےآمدندومےرفتند.
وجمڪرانبابیماراختصاصےاش،بامادردل
شڪستہاش...باروضہهاۍفاطمیہاش...
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
پرستاردلبہدریازدوگفت: _سعیدراببرجمڪران. . . مادرسرشرابالآوردوزلزددرچشمانپرستار. مهربانےچشمانش
روزهاےمهمانےسعیددرجمڪران،روزهاۍ
دردناڪفاطمیہبود.سیاهپوشےهاو
سخنرانےهاوروضہهایےڪہمادر،نہتابہ
حالدیدهبود،نہشنیدهبود.
□
شبهاوروزهاۍتلخوامید
توسلوپرستارےبیناتاقبیمارومسجد
بینمحرابوبسترسعید
بینخوراڪواشڪ...
وقرآنےڪہبرسرودستبالامےرفتونگاهے
ڪہبہامیدازآسمانمےآمدتاگنبدفیروزهاۍ!
□
نشستہبودبالاسرپسرش.سعیدبیحسوحال
خوابیدهبود.نہحرڪتےمیڪردونہچیزۍ
میگفت.
مادردراتاقتنهایےهایش،میانصداۍ
آهستہاۍڪہازنواۍصحنبہگوشمیرسید
ودلرامےلرزاند،میانآنهمہچشمانتظارۍو
امید،حسڪردصداۍآهستہاۍازسعید
میشنود.نگاهشروےلبهاۍسعیدماتماندو
دستشموهاےاورانوازشڪرد.چہمیڪشید
دردانہاش؟خدایا...
بعدازچنددقیقہ،سعیدنیمخیزشدتابلندشود...
مادرهولزدهخمشدودستسعیدراگرفتو
زمزمہوارڪنارگوششسخنگفتوخواباندش.
امّاسعیددرخوابمیدیدڪہیڪبانوےجلیلالقدر
ویڪمردڪہبہادبمقابلبانوزانوزده،آمدهاند
ڪنارش.بہعربےصحبتمیڪردندوسعیدهم
بااینڪہعربےبلدنبود،هممتوجہمےشدچہ
مےگویند،همجوابسؤالهایشانراداد.
آندوڪہبرخواستند،سعیدهمنیمخیزشدهبود.
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
روزهاےمهمانےسعیددرجمڪران،روزهاۍ دردناڪفاطمیہبود.سیاهپوشےهاو سخنرانےهاوروضہهایےڪہمادر،نہتا
مادردیدهبودوشنیدهبود،امّاچونعربےبودو
آهستہ،فڪرڪردهبودڪہسعیدداردهذیان
مےگوید...مادرمتوجہنشدتافرداشب.
فردا،شبشهادتبود.شبِعزاۍمادرعالم،
دخترپیامبر،فاطمہۍزهرا.س.
ازاتاقدلڪندوازبالاےسرسعیدبلندشد.
دلبےقراربود.چہشبےبوددرجمڪران،
چہحالےداشت.نہمیتوانستسعیدرابگذارد
وبرود،نہمےتوانستبماندونرود.
پاڪہبہصحنمسجدگذاشت،حالوهواۍ
همہرامتفاوتدید؛تمامفضاپرشدهبوداز
صداےروضہاےڪہبہدلحزنمےنشاند.
جوانانسیاهپوشوگریان،اشڪهاےروان
شلوغےمسجد،دستهایےڪہبرسینہها
ڪوبیدهمیشدوزمزمہهاےسوزناڪِ
"واےمادرم. . ."
□
اشڪریزاننشستبینجمعیت.دلش
مےخواستگمبشودمیانڪسانےڪہبا
نیتےمتفاوتازاو،بانگاهےعمیقترازاندیشہ
ۍاوآمدهبودند.
رفتبیننردمےڪہبابودنشانامیدمےدادند؛
جاۍدرستےآمدهاست.صاحباینمسجدباید
ڪسےباشدنہمثلهمہ،ڪہاینهمہمشتاقو
دلدادهدارد،عزیزۍڪہپناهاستواینهمہ
پناهخواهسمتشآمدهاند.ڪریمےڪہبا
دستخالےدرخانہاشآمدهاندوخجالتےهم
ندارندڪہنشاندهنددستخالےشانرابہ
آقایشان.
حسڪرد،فهمید،باورڪردڪہاوخودش
دستهاراپرمےڪند...هرڪہمیخواهد
باشد؛اورسممیزبانےبہجامےآورد...
ڪریماست. . .:)
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
مادردیدهبودوشنیدهبود،امّاچونعربےبودو آهستہ،فڪرڪردهبودڪہسعیدداردهذیان مےگوید...مادرمتوجہنشد
چشمگردانددورتادورمسجدرا،میانجمعیت
را،فڪرڪردبااینڪہسنےاست،بااینڪہ
اینجابےهمزباناست،امّاانگارغریبنیست،
تنهانیست...
دلشیڪآنآرامگرفتوچشمشدیدبعضےها
حرفهایشانراروۍڪاغذمینویسند...
انگارنامہمےنوشتند.جلورفتوپرسیدو
شنیدروایترا:
_حرفترابراےامامتبنویسودرآبروان
بینداز.
امامش؟امامزمان؟امامشیعیان؟
پسررسولخدا...
□
بنویسدبراےآقا؟چہبنویسد؟همہچہ
مےنویسند؟اصلااوسوادنوشتننداشت،
امّا،امّازبانگفتن،دلسوختن،چشماشڪ
ریختن.اینهاراداشت.
لببازڪردوباهمانزبانبلوچےبراےآقایے
ڪہوصفڪمےازاوشنیدهبود،گفت.
اشڪریختوگفت...نالہزدوگفت.
گفتنبراۍاو
گریستنمقابلاو
امیدبستنبہاو
ڪریمخواندناو
وجودشراپسازعمرےچنانآرامڪردڪہ
تابہحالچنینآرامشےرانچشیدهبود...
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
چشمگردانددورتادورمسجدرا،میانجمعیت را،فڪرڪردبااینڪہسنےاست،بااینڪہ اینجابےهمزباناست،امّاانگ
دلشمیخواستبرگرددڪنارسعید،ڪسے
انگارصدایشڪرد.
همانزمانڪہمادربالهجہبلوچےاشدمگرفتہ
بود،همانلحظہهاڪہسعیددراتاقشتنهاداشت
بامرگدستوپنجہنرممیڪرد،درهماندنیاے
خوابوبیدارۍ...سعیدنورےرادیدڪہدر
مقابلشقرارگرفت.نورۍڪہچشمانش
راروشنڪرد.نورےڪہانگاربرتنش
گذشت...
آقایےمحبوبڪہسعید،باصدایشچشم
بازڪرد:
_بلندشو.
□
نمیتوانستچشمبرداردازاو.
اویےڪہدلشرانوازشڪرد،جانش
راآرامڪرد،
روحشراصفاداد.
نہدیدهبوداوراتابہحال،
نہشنیدهبودصدایےاینچنین.
باناتوانےلبجنباند:
_نمیتوانم.
فرمود:
_نہدیگر!حالامیتوانے. . .
□
وسعیدبرخاست.روےپاهایشایستادو
چندقدمڪہرفتسربلندڪردتاچیز
بیشترےبشنود.
امّا...
عطرشبودوخودش...
اشڪدرچشمانسعیدحلقہزد،سرگرداند
درپےاو،خواستصدایشڪند،
بایددرآغوششمےرفت،
بایدتشڪرمےڪرد،
امّا...
دیگردردنداشت،امّاقلبشازنبوداوآزرده
بود.تڪیہدادبہدیوارنشستروےزمین.
حالابایدچہمےڪرد؟
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
دلشمیخواستبرگرددڪنارسعید،ڪسے انگارصدایشڪرد. همانزمانڪہمادربالهجہبلوچےاشدمگرفتہ بود،همانل
بہخودشڪہآمد،صدایےمحزونےازبیرون
شنیدڪہسعیدرابہسمتخودشڪشید.
دررابازڪردوایستاد.چشمچرخاندبہامید
دیدناووشنیدنصدایشدرمیانآننواے
محزون...
همہرامےدید،جزآنڪہمےخواست.
_خواببودمیابیدار...نمیدانم.
ماندڪناردروگوشسپردبہروضہ...
مادرازراهرسید.فراموشنڪردهبودڪہ
سعیدنمیتوانستراهبرود؛حتےباعصا.
متعجبوهولڪردهگفت:
_عصاتڪو؟
سعیدنگاهےپرمحبتودلتنگبہصورتش
ڪرد.لبانشمےلرزیدوتصویرشدرچشمان
دریایےمادرموجبرمےداشت.آرامدستبہ
درگرفتوگفت:
_دیگرعصالازمندارم...
□
مادر،تازهفهمیدڪجاایستاده،چہ
مےبیندوچہمیشنود.چرخیدبہسمتمسجدو
سربالاگرفتسمتگنبد.دوبارهروبرگرداند
سمتسعید.جلوآمدودستڪشیدبرسرو
صورتش،برقدوبالایش،برچشمانخودش
ڪہآیادرستمےبیندنوجوانروبہمرگش
روےپاایستادهوغرقنوراست!
گریہوآغوش،اشڪوفریاد،نالہوخدا...
وسجدهۍشڪر...گریہوتنهایےونوروامید...
□
خادمهاآمدهبودند،مردمجمعشدهبودند...
صداےصلواتمےآمدو...نذرےڪہمادر
ڪردهبود:
_آقا!سعیدماگرخوبشود،منوخانوادهام
پیروشمامےشویم...
مدارڪپزشڪےبود.سعیدبود.بیمارےرا
دیدهبودند،سعیدنورانےراهمدیدهبودند.
ولولہافتادهبوددرجمڪران.
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
بہخودشڪہآمد،صدایےمحزونےازبیرون شنیدڪہسعیدرابہسمتخودشڪشید. دررابازڪردوایستاد.چشمچرخاندبہا
غوغایےشددرزاهدان.مےآمدندومےرفتند.
دیدهبودندوحالاهممےدیدند.خودشانرابراۍ
تشییآمادهڪردهبودندوحالابایدتبرڪ
مےجستندوشفامےخواستند.
اهلسنتبودندوحقیقتےبودازامامشیعہ
بینشانجلوهڪردهبود.اهلخانہۍسعید
بہحقرسیدهبودندوڪمڪمداشتندشیعہ
میشدند.معجزهدرشهر،درخانہهاداشت
مےپیچید.سعیددرڪوچہپسڪوچہها
راهمےرفتومےدیدند...
مردهاےزندهشدهبودڪہدستمےداد
وسلاممےڪرد.بہروششیعہزندگے
مےڪردودلهارامتوجہومتحولمےڪرد...
□
واینبراےآنهایےڪہنمیخواستندحقیقت
روشنشود،خطرناڪبود.دلهاےحقجو
داشتندمسیرراپیدامےڪردند.بایداین
نورراخاموشمےڪردند.بایدمقابل
گسترشحقرامےگرفتند.
توطئہهاشڪلگرفت.یڪبارسعیدرابا
تیرزدند...امّاچیزےنشد.باردیگر،مردے
آمدبادوازدهمیلیونپولواشڪروان.
_بہمنپولدادهاندتاسعیدرابدزدمو
درمرزتحویلدهم.
□
سعیدشدهبودیڪآینہےتمامقدازحضور
ووجودصـاحـبالـزمـان.ع.ودشمنانبیڪار
نمےنشستند.حانسعیددراماننبود.راهے
مشهدشد.بایددورمےماندازخطر.گاهے
امّادلتنگ،بہخانوادهسرےمےزدو...
یڪباردرهمینرفتوآمدهادورهاش
ڪردند؛غریبوتنها...وبدنشرامجروح
وزخمےرهاڪردند...
ادامہدارد. . .
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
غوغایےشددرزاهدان.مےآمدندومےرفتند. دیدهبودندوحالاهممےدیدند.خودشانرابراۍ تشییآمادهڪردهبودندو
رنگوروےسعید،حالزخم،ڪارشرابہ
بیمارستانڪشیدوآزمایشهاو...
نتیجہےآزمایش:سمشدیددرخونش...
سعیدچندانےڪہبہمعجزهۍشفاے
سرطانودرجمڪرانشیعہشدهبود.
سعیدچندانےڪہبہعنایتفرزندرسولخدا،
تنازمرگرهانیدهومبلّغراهصحیحمسلمانے
درمیاناقواموشهروروستاشدهبود،حالا
مثلخارےبوددرچشموهابےها...
اذیتهایشانبراهلخانہواو،طعنہها،
آزارها،ڪمنبود.
سعیدبایدڪشتہمےشد،نبایدمےماند.
□
سحرگاهجمعہ،روزشهادتامیرالمؤمنان،
سال۱۳۷۵دیگربدنسعیدطاقتمبارزه
باسمےراڪہدربدنشجولانمیدادنداشت
سمڪمڪماورادربسترانداخت.وخدا
خواستسعیددرهمانپانزدهسالگے
همچنانآینہمعصومیتومظلومیتبماند.
خودشبہدوستےازخادمانجمڪران
گفتہبود:
_منزیادعمرنمیڪنم.امامعلےبن
موسےرضاخودشفرمودڪہجاے
توپیشماست.
گفتہبودڪہاوراازپامےاندازند...
شهادتاگرنبودزندگےزیبایےاش
راازدستمےداد!
سعید،چنداندردنیازندگےنڪرد!
چندانهمبہدنیادلنبست،بعدازاینڪہ
امامشراشناختبود،دیگردنیاچندان
برایشمعنانداشت؛جزعبادتواطاعتخدا!
سعیدچندانے،پسردوازدهسالہذاهدانے،
شروعشباامامزمان.عج.وپایانشبا
امیرالمؤمنان.
□
راهدنیابراےهمہیڪآغازاستویڪ
پایانے!
شروراهسعیدازجمڪرانبودوهمراهامام
زمانش.عج.وپایانجاودانشباامیرالمؤمنان
ودرآغوشامامرضایش!
مشهدڪہمشرفشدید،پابوسعلےبن
موسےرضا.ع.درگوشہۍصحنجمهورے،
ورودےِبهشتثامن،بلوڪ۹۳مزاراواست.
بہدیدارشبروید.
چندلحظہاےڪنارسعیدچندانےبمانید.
وازاوبخواهیدبرایتاندعاڪند
تاشماهممبلّغدینمبینشیعہباشید...
#دلهاےامیدوار✨
#کپی🚫