°•.🧡🌱:)
کلامشھید:
دلتونروگرفتاراینپیچوخمدنیانکنید.
اینپیچوخمدنیاانسانروبہباتلاق
میبردوگرفتارمیکنید؛
ازشنجاتهمنمیشهپیداکرد(:💔
#حواسمون_باشه..
#شھیداحمدکاظمی
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲┊ #استورے
امام زمانت رو نشناسی بمیࢪۍ
#بهخودمونبیایم
#پیشنهادویژهدانلود
ازدستش ندین
برای دیگران هم بفرستین😔
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
گناهانتکهحالترابدکرد . . .
ازخودتکهخستهشدی🚶♂
اگرقصدتوبهداری..
ترجمهآیات۶۹_۷۰_۷۱
سورهفرقانرابخوان
حآلتخوبمیشود(:♥
مکتب سردار سلیمانی
مدافعان حرم
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
صبح ها در حوزه شهر نجف درس
می خواند و بعد از غذا خوردن با
دوچرخه منزل خانواده های مستضعفی
که آب لوله کشی نداشتند می رفت و خانه آنها را لوله_کشی می کرد...
یاد عزیزش با صلوات
🎤 امام خمینی(ࢪه) :
شماهائی که در دانشگاه هستید و دانشمند هستید و متفکر هستید، این جوان های ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند، نگویند که ما باید جور غرب باشیم، شرقی باشند، اگر از غرب هم صنعتی می آید، یاد بگیرند، اما غربی نشوند، یاد گرفتن مسأله، یک چیزی است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن، مسأله دیگر است. ما با تمدن مخالف نیستیم با تمدن صادراتی مخالفیم تمدن صادراتی ما را به این روز نشانده است.
📚صحیفه نور؛جلد 11؛صفحه 197
📚صحیفه امام؛ جلد 12؛ صفحه 7
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
╔❁•°•♡•°•❁╗
@komeil3
╚❁•°•♡•°•❁╝
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
پیرمرد دو دستش را گرفته بود بالای سرش، تا زیر زانو توی آب ایستاده بود. آبی که کل زندگی اش را شسته بود و برده بود.
مدام میگفت: هیچ چیزی نمی خواهم اما عکس امام نباید خیس بشه.
هر کار میکردند از خانه اش بیرون برود بیرون نمی رفت. آب داشت پیشروی میکرد.
میگفتند: از خونت بیا بیرون آب داره میرسه خونت می ریزه روی سرت!
دست می کشید روی عکس امام.
می گفت: زمان جنگ دیدم تیرها میخورند کنار پاهامون ولی بهم نمیخورن همش از برکت این سید بود. تند عکس امام را میبوسید. حاجی تا زیر زانو رفت توی آب پیشش. دستش را گرفت و بوسید و گفت: قسمت می دهم به همین سید از این خونه بیا بیرون تا سیل بهت آسیبی نزده.
پیرمرد حاجی را بغل کرد، حاجی از آن مهلکه آوردش بیرون.
کل زندگی پیرمرد بین دستهایش بود.
بی خود خیال میکردیم زندگی اش را آب برده است.
📚:سلیمانی عزیز
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
سردار شهید مصطفی ردانی پور🌷
سرهنگ بود. سرهنگ زمان شاه خدمت کرده بود . اهل نماز و دعا نبود. مصطفی راکه می دید؛ سلام نظامی می داد. هر دو فرمانده بودند . مصطفی که دعا می خواند ، می آمد یک گوشه می نشست. روضه خواندنش را دوست داشت. چراغ ها که خاموش می شد، کسی کسی رانمی دید . قنوت گرفته بود . سرش را انداخته بود پایین، گریه می کرد. یادش رفته بود فرمانده است. بلند بلند گریه می کرد. می گفت « همه ی این ها را از مصطفی دارم.
📚 یادگاران
یاد عزیزش با صلوات