eitaa logo
کوچه شهدا✔️
82.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈🏻۱۴ تفاوت مبنایی بین دکتر جلیلی و دکتر پزشکیان 📣اگر هنوز مردد هستید به چه کسی رأی دهید، حتماً این ۲ دقیقه را ببینید.👆🏻 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯ ‎‎‌‌‎‎‎
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی علملیات بی برگشت #قسمت_پنجاه_نهم 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ بالاس
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی علملیات بی برگشت 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ سکوت و هم انگیزی سنگینی اش را انداخته بود تو تمام منطقه، ما باید به چند طرف شلیک می کردیم. اشاره کردم بچه ها موضع بگیرند کار هر کدامشان را قبلاً گفته بودم شروع کردند به جا گرفتن صدای نفس کسی بلند نمی شد. یک بار دیگر دور و بر را پاییدم وقت وقتش بود که عرض اندام کنیم و خودی نشان بدهیم. می دانستم تک تک بچه ها منتظر شنیدن صدای من هستند تو دلم گفتم «خدایا توکل بر خودت.» یکهو صدام را بلند کردم و از ته دل نعره زدم: «الله اکبر» سکوت منطقه شکست پشت بندش و صدای شلیک اسلحه ها بلند شد تو آن واحد به چند طرف آتش می ریختیم. سر دشمن گیج شده بود اما خیلی زود به خودش مسلط شد تو فاصله ی چند دقیقه از زمین و آسمان گرفتنمان زیر آتش، از چند طرف می زدند؛ با کلاش، تیربارهای جورواجور، خمپاره ،توپ، کاتیوشا ... هر چه که داشتند. کمی بعد یک جهنم به تمام معنا درست شد.کاری که باید می کردیم کردیم، حالا حفظ جان بچه ها از همه چیز مهم تر بود یکدفعه داد زدم:« دراز بکشین، دیگه کسی شلیک نکنه»...... هر کس جان پناهی گرفت من هم گوشه ای دراز کشیدم حالا اسلحه ها دیگر کار نمی کرد. فقط زبانمان توی دهان می چرخید با تمام وجود مشغول گفتن ذکر ،بودم، مثل بقیه ی بچه ها،حجم آتش دشمن هر لحظه شدیدترمی شد وجب به وجب جایی را که مستقر بودیم ،می زدند. پیش خودم فکر می کردم بیشتر بچه ها شهید شده باشند باید منتظر دستور قرار گاه می ماندم مدتی بعد، بالاخره سر وصدای بیسیم بلند شد. یکی از فرماندهان عملیات بود فکر نمی کرد حتی من زنده باشم گفت:« ایثار شما الحمدلله کار خودش رو کرد اگر زنده موندین برگردین.» نیروها از محورهای دیگر دژ دشمن را شکسته بودند گیجی شدیدش باعث شده بود ما را فراموش کند. سریع بلند شدم بچه ها هم، چند دقیقه ی بعد راه افتادیم طرف عقب، 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷شهید عباس جوشقانی‌حسین‌آبادی:  «خوب دقت کنید به چه کسی رأی می‌دهید که اگر خطا کنید روز قیامت جوابگوی خون شهیدان خواهید بود.» 🌷شهید رضا جوادی: «آگاهانه انتخاب کنید و نگذارید هوس‌های شیطانی در شما راه پیدا کند.» 🌷شهید صفر جبار زارع: «در همه انتخابات شرکت کنید و رأی خود را بدهید.» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعلام حمایت مادر طلبه شهید مدافع حرم محمد کیهانی از دکتر ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
💔داشتیم برمی گشتیم. کار تمام شده بود كه خوردیم به کمین عراقی. هم ما اونارو ديديم و هم اونا مارو. تاریکی شب، مجال فکر كردن رو از آدم می گرفت. علی آقا هم توی آموزش اینجوری بهمون یاد داده بود كه تو كار شناسايى نبايد با عراقيها درگير بشى، مبادا اسیر شين عملیات لو بره! ❤️‍🔥اما این دفعه خودش هم باهامون بود. گفت: می ریم تو ميدان مین! جدى گفتم: شوخی می کنی؟! خنديد و افتاد جلو. پاک قاطی کرده بودیم. توی فکر بودم که پاهام گرفت به یه سیم تله. گفتم: علی آقا گير كردم، پامو بردارم مین منفجر مى شه! بازم خندید و گفت: چیزی نیست، سریع بیا به سمت من. ده متر دور نشده بودم که دو تا مین منور روشن شد و يه مین گوشت کوبی هم منفجر. هنوز نفهميدم از كجا می دونست که مین ها بلافاصله عمل نمی کنن! عراقی ها هم اصلاً آفتابی نشدند. 💔آب که از آسیاب افتاد، گفتم: مگه تو آموزش نمی گفتی نباید جاى ما لو بره؟ گفت: چرا، اما اینجا، جاى ما براى اونا لو رفته بود، اونا مارو ديده بودند! من می خواستم اونا بدونند كه ما هم اونارو ديديم. هیچ راهی نداشت، الا روشن شدن منور 🥀به یاد نابغه‌ی جنگ شهید معزز على چیت‌سازیان 📚 کتاب دلیل ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🎙 شهید حاج قاسم سلیمانی: عُمر ما می‌گذرد... تَموم می‌شه... به سرعت هم تموم میشه. چه اینجا باشیم، چه تو خونه باشیم، هر کجا باشیم، بهترین جا را داشته باشیم توی(اصلا) بهترین هتل زندگی کنیم. همه می‌میریم. رئیس جمهور عالم باشیم, می‌میریم... امّا انتخاب راه درست خیلی مهم است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 ....! 🌷شهید قلیزاده یکی از شهدایی بود که در عملیات کربلای یک، افتخار همرزمی با ایشان را داشتم. در شب دوم عملیات بود وقتی رفتم برای شکار تانک، در همه یک احساس ترسی بود ولی شهید اصلاً ترس را احساس نمی‌کرد. وقتی من به او گفتم باید بروی تانک‌ها را منفجر کنی با شجاعت رفت جلو آن‌ها را منفجر کرد. شب سوم عملیات شد یک جایی پدافند کرده بودیم و.... 🌷و من داشتم به نیروها سر می‌زدم ببینم چیزی کم ندارند، رسیدم به شهید قلیزاده؛ داشتیم صحبت می‌کردیم یک‌دفعه گلوله بر سر شهید اصابت کرد و گفت: من گلوله خوردم. کلاهش را برداشت داد دست من وقتی کلاهش را دیدم جای گلوله روی کلاهش بود بعد به او گفتم برگرد گفت: نه، تا آخرین نفس می‌مانم شاید بچه‌ها به من نیاز پیدا کنند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
ما برای مقابله با ابرقدرت‌ها، هیچ نیازی به ناوگان نداریم، هیچ نیازی به هواپیما نداریم و... وسیله و سلاح اصلی که امروز باید در دست ما باشد، پایداری، استقامت و صبر دراز مدت است. اگر لحظه‌ای درنگ کنیم، اگر لحظه‌ای ابهام و تردید و شک در این رابطه به خودمان راه بدهیم، قطعاً دچار تزلزل خواهیم شد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدا 🌷از ما حاجت بخواهید ما دستمون بازه... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی علملیات بی برگشت #قسمت_شصت 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ سکوت و هم ان
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی عنایت ام ابیها(سلام الله علیها) 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ پیروزی چشمگیری نصیب بچه ها شده بود وقتی ما رسیدیم عقب بعضی انگشت به دهان شدند! خودمان هم باورمان نمی شد همه به عشق شهادت رفته بودیم که برنگردیم از قدرت خدا و لطف ائمه ولی تنها یکی دو شهید داده بودیم و یکی، دو تا هم مجروح! حجت الاسلام محمد رضا رضایی (این خاطره نقل است از شهید برونسی) هنوز عملیات درست و حسابی شروع نشده بود، کارگره خورد، گردان ما زمینگیر شد و حال و هوای بچه ها حال و هوای دیگری، تا حالا این طور وضعی برام سابقه نداشت نمی دانم چه شان شده.بود که حرف شنوی نداشتند همان بچه هایی که می گفتی برو تو آتش با جان و دل می رفتند به چهره ی بعضی ها دقیق نگاه می کردم جور خاصی شده بودند نه می شد بگویی ضعف دارند نه می شد بگویی ترسیدند، هیچ حدسی نمی شدبزنی هر چه براشان صحبت کردم فایده نداشت اصلا انگار چسبیده بودند به زمین و نمی خواستند جدا شوند هر کار کردم راضی شان کنم راه بیفتند نشد. اگر ما تو گود نمی رفتیم احتمال شکست محورهای دیگر هم زیادبود آن هم با کلی شهید،پاک درمانده شدم ناامیدی تو تمام وجودم ریشه دوانده بود با خودم گفتم:« چکار کنم؟» سرم را بلند کردم رو به آسمان و تو دلم نالیدم :«خدایا خودت کمک کن.» 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
پدرم به روضه اهل بیت(علیه السلام) خیلی اهمیت می داد می گفت درک اهل بیت با احساسات نیست باید خودت را در واقعه تجسم کنی و گریه کنی، گاهی پدرم از غم و غصه اهل بیت (ع) آنقدر گریه می کرد که راهی بیمارستان شده و بستری می شد.‼️ ایشان چه طلبه بودند و چه نبودند به نماز خیلی اهمیت می دادند حتی در شرایط حاد و غیر ممکن نمازش ترک نمیشد و در مواقعی که در مورد رهبری یا ولایت فقیه شبهه ای ایرادی می شد با تمامی دلایل قانع کننده و صبوری جواب می داد و اگر طرف مقابل نمی پذیرفت به نشانه اعتراض حتی اگه جلسه مهمی می بود و به نفع ایشان اما جلسه را ترک می کرد. نقل از فرزند شهید. شهید مدافع حرم🕊🌹 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 پیام حاج مهدی رسولی به هموطنان ترک عزیز به زبان ترکی ♦️به خدا گذشت اون دورانی که بگیم این هم‌قبیله‌ای ماست، این همشهری ماست... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی عنایت ام ابیها(سلام الله علیها) #قسمت_شصت_و_یک 🌕🌑🌕
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی عنایت ام ابیها( سلام الله علیها) 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ از بچه ها فاصله گرفتم اسم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) را از ته دل صدا زدم و متوسل شدم به وجود شریفش، زمزمه کردم خانم خودتون کمک کنید، منوراهنمایی کنید تا بتونم این بچه ها رو حرکت بدم وضع ما رو خودتون بهتر می دونین چند لحظه ای راز و نیاز کردم و آمدم پیش نیروها یقین داشتم حضرت تنهام نمی گذارند، اصلاً منتظر عنایت بودم؛ تو آن تاریکی شب و تو آن بیچارگی محض، یکدفعه فکری توی ذهنم افتاد رو کردم به بچه ها محکم و قاطع گفتم:« دیگه به شما احتیاجی ندارم هیچ کدومتون رو نمی خوام فقط یک آر پی چی زن از تو شما بلند شه با من بیاد،دیگه هیچی نمی خوام» زل زدم به شان لحظه شماری می کردم یکی بلند شود شد. یکی از بچه های آر پی چی زن بود. بلند گفت: «من می آم.» نگاهش مصمم بود و جدی به چند لحظه نکشید یکی دیگر مصمم تر از او بلند شد. «منم می آم.» و پشت بندش یکی دیگر تا به خودم آمدم همه ی گردان بلند شده بودند سریع راه افتادم، بقیه هم پشت سرم. پیروزی مان تو آن عملیات، چشم همه را خیره کرد. اگر با همان وضع قبل می خواستیم برویم، کارمان این جور گل نمی کرد. عنایت ام ابیها (سلام الله علیها) باز هم به دادمان رسیده بود. حجت الاسلام محمد رضارضایی توجبهه ها توفیق نداشتم کنار او باشم من از قم اعزام می شدم او از مشهد مقدس فقط دو سه بار قسمت شد که تو خط مقدم و پشت خط ببینمش 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
✍هر کس مدیر این کشور می‌شود باید مدیریت اداره‌ی این کشور را در ابعاد مختلف اقتصادی فرهنگی و امنیتی بر پایه‌ی اصل استقلال این کشور دارا باشد هر کس را حائز این آراء دیدید به او رای بدهید. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢کاری کنیم که در قیامت شرمنده رئیس جمهور شهیدمون نشویم ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
حاج احمد آرام دستش را بالا آورد و به انتهای افق اشاره کرد و گفت: بسیجی! آنجا انتهای افق است... من و تو باید پرچم خود را در آنجا در انتهای افق برافرازیم. هر وقت پرچم را آنجا زدی زمین، آن وقت بگیر و راحت بخواب، ولی تا آن وقت نه! 📆 سالگرد ربوده شدن سردار حاج احمد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🎙 شهید حاج قاسم سلیمانی: کل جمهوری اسلامی حرم است. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 !! 🌷پس از پايان عمليات جاده بانه ـ سردشت ، ناصر كاظمی مرا به عنوان مسئول عمليات بوكان معرفی كرد. در ابتدای كار بودم كه دستور انجام عمليات در جاده بوكان ـ مهاباد به من واگذار شد. در ابتدای عمليات، دلهره زيادی داشتم. اولين كار فرماندهی من بود و می‌ترسيدم اشتباه كنم و بچه‌ها شهيد شوند. 🌷برنامه ما در عمليات مذكور، انهدام ضدانقلاب و برگشتن به پايگاه بود. َدر اثنای عمليات، ديدم كاظمی از سنندج آمده و در عمليات شركت دارد. خدا می‌داند كه چه قدر شجاعت داشت. با اين‌كه فرمانده ناحيه كردستان بود، ولی در كوچكترين عمليات هم شركت می‌كرد، در تمام جلسات، با سلاح ژـ۳ و حمايل بند پُر از خشاب بود. روزی آمد پيش من و گفت: «ناراحت نباش، من در كنارت هستم.» 🌷در تمام مراحل عمليات با من بود و پس از انهدام ضدانقلاب، به نيروها اعلام كرديم كه به عقب بيايند. از كاظمی خواستم كه به بوكان برود و من بچه‌ها را عقب بكشم. قبول نكرد و با اصرار گفت: «بايد كاليبر ۵۰ آتش كنيم، تا بچه‌ها راحت عقب بيايند و تا همه بچه‌ها عقب نيايند، من اين‌جا می‌مانم.» هر چه گفتم امكان دارد اسير ضدانقلاب شوی، قبول نكرد و تا آخر ماند. آن روز درس بزرگی از اين بزرگوار ياد گرفتم و آن «فدا شدن فرمانده برای نيروها» بود. 🌹خاطره ای به یاد شهید ناصر کاظمی فرماندار پاوه و مسئول سپاه پاسداران کردستان منبع: سایت نوید شاهد ❤️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
⚪️فرازی از وصیتنامه شهید:  خواهران عزیزم شما می‌توانید با حجابتان که به تحقیق کوبنده‌تر از خون برادرتان است دین خود را به اسلام و قرآن ادا نمایید و با انجام واجبات و ترک محرمات الهی گامی‌ در جهت تقوی و خودسازی خود برداشته و خود را از هر جهت برای لقای خداوند متعال آماده سازید که سفر آخرت برای مؤمنین سفر راحتی و آسایش و برای بدکاران سفر رنج و زحمت و عذاب است. 🕊🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🇮🇷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳دعوت حاج قاسم و شهید رئیسی از مردم برای شرکت در انتخابات ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی عنایت ام ابیها( سلام الله علیها) #قسمت_شصت_و_دو 🌕
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی صف غذا 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ یک بارش تو یکی از پادگان ها بود سر ظهر نماز را که خواندیم از مسجد آمدم بیرون راه افتادم طرف آسایشگاه بین راه چشمم افتاد به یک تویوتا داشتند غذا می دادند. چند بسیجی هم تو صف ایستاده بودند. ما بین آنها، یکدفعه چشمم افتاد به او، یک آن خیال کردم اشتباه دیدم دقیق تر نگاه کردم. «آقای برونسی!... صف غذا...» با خودم گفتم :«شاید من اشتباه شنیدم که فرمانده ی گردان شده!» رفتم جلو احوالش را پرسیدم و گفتم:«شما چرا ایستادی صف غذا؟! مگر فرمانده گردان....» بقیه ی حرفم را نتوانستم بگویم خنده از لب هاش رفت با ناراحتی گفت:« مگه فرماندهی گردان با بسیجی های دیگه فرق می کنه که غذا بدون صف بگیره.....» یاد حدیثی افتادم «مَن تَواضَعَ للّه ِ رَفَعَهُ اللّه»1 پیش خودم گفتم: «بیخود نیست آقای برونسی این قدر تو جبهه ها پر آوازه شده.» بعداً فهمیدم بسیجی ها خیلی مانع این کارش شده بودند ولی از پس او بر نیامده بودند. پاورقی ۱- هر کس به خاطر خدا تواضع ،کند خداوند او را رفعت می دهد 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
✍ سعید در گوشه ای از خاطراتش نوشته : عهد کرده ام با (سلام الله علیها) که ببینم ایشان چه کشیده اند… و همان بود که در عملیات بدر که با رمزِ یازهرا (سلام الله علیها) شروع شده بود، تیری به پهلو و شکم او اصابت می کند و مانند مادر غریبش مظلومانه به شهادت رسید و 14 سال هم میهمان حضرت مادر بود و بعد به آغوش خانواده بازگشت . شهید ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷_ صحبت‌های شهید ۲۴ ساله، ، یک ماه قبل از شهادتش...💔 ❤️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯