eitaa logo
کوچه شهدا✔️
88.5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
📌هدیه ی روز مادر؛خاطره ای از شهید آرمان علی وردی 🔸روز مادر بود، میدانستم آرمان یادش نمیرود... آمد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟ 🔹گفت: حالا شما ببند. چشم هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم. گفتم: مادر نکن. دست هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق رو توی دستانم گذاشت. ▪️گفت: مبارکه. بعدم رفت پایین که پاهام رو ببوسه... اجازه نمی‌دادم؛ میگفت: مگه نمیگن بهشت زیر پای مادرانه!نمیخوای من بهشت برم؟ میلاد_حضرت_زهرا(س) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار حاج قاسم سلیمانی: بر محفوظ بودن دختر خودمون حریص باشیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_چهل_ششم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا وارد آسایشگاه شدیم رئیس آسایشگاه اومد استقبا
چشمام گرم شد انگار وارد یه دشت سرسبز شدم نزدیکم حاج ابراهیم همت و یه آقای که کنارش رو ویلچر بود نشسته یهو ماشین از روی یه دست انداز پرید و من سرم خورد به شیشه ماشین 😐😐😐 بعداز چند ثانیه که هوشیار شد‌م به طرف سمیه برگشتم و گفتم :سمیه کاغذو خودکار پیشت هست سمیه :آره کاغذ و خودکار از سمیه گرفتم و خوابمو نوشتم دادم به پاسداری که همراهمون بود و گفتم بده به اقارضا همون جانباز سوم که قطع نخاع از کمر بود تو نامه ازشون خواسته بودم بامن تماس بگیرن روزها از پس هم میگذشت روزها به هفته ها و هفته ها به ماه تبدیل شدن منم درگیر درس حوزه،بسیج و....بودم اما همچنان منتظر زنگ آقارضا بودم شش ماه شد و الان دو هفته مونده سال ۹۰جاشو به سال ۹۱بده منم مثل هرسال امسال هم میرم جنوب اما همه فکرم درگیر اون جانباز بود و همچنان منتظر زنگش فردا باید بریم جنوب داستان زندگیمو شهدا نوشته بودن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
خانم زهرا(س) گفت: با بچه من چه كار داري؟ 📌من يكي وقتي سر چند شماره از مجله سوره نامه تندي به سيد نوشتم كه يعني من رفتم، و راهي خانه شدم. 🔸حالم خيلي خراب بود. حسابي شاكي بودم. پلك كه روي هم گذاشتم «بي بي فاطمه» (صلوات الله عليها) را به خواب ديدم و شروع كردم به عرض حال و ناليدن از مجله، كه «بي بي» فرمود با بچه‌ من چه كار داري؟ 🔹من باز از دست حوزه و سيد ناليدم، باز «بي بي» فرمود: با بچه من چه كار داري؟براي بار سوم كه اين جمله را از زبان مبارك «بي بي» شنيدم، از خواب پريدم. ▪️وحشت سراپاي وجودم را فرا گرفته بود و اصلا به خود نبودم تا اينكه نامه اي از سيد دريافت كردم. ▫️سيد نوشته بود: «يوسف جان ! دوستت دارم. هر جا مي خواهي بروي، برو! هر كاري كه مي خواهي بكني، بكن! ولي بدان براي من پارتي بازي شده و اجدادم هوايم را دارند» 🔻ديگر طاقت نياوردم و راه افتادم به سمت حوزه و عرض كردم سيد پيش از رسيدن نامه ات خبر پارتي ات را داشتم و گفتم آنچه را آن شب در خواب ديده بودم.   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 شرح ماجرای عاشورایی زنده به گور شدن غواصان دست بسته گردان یاسین از زبان تنها شاهد عینی ماجرا از نیروهای ایرانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
روایت مرد عاشقی که به معشوق رسید... 🔹️بسیـجی مجـروح بـا ناراحـتی و با چشمـانی پُـراز اشــک و صدایـی کـه هــرلحـظـه ضعیـف و ضعیف تر می شـد گفـت: «چـرا سرم را بلند کردید؟! چرا نگذاشتید سرم همانجا باشد؟! سرم روی پای عزیز فاطمه(س) بود؛ سـرم روی پـای آقـام سیدالـشهدا(ع) بود. چـرا نگذاشتید همانجـا بمـانم؟» 🔹اشک در چشـم بچـه ها حلقـه زده بود و همه بی اختیار گریه میکردند و آقـا را صدا می زدند؛ هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت. 🔹️بسیجی این را گـفت و در حالی که زبان خـود را برای سـلام بر حضـرت به زحمت حـرکت می داد به لقاء الله پیوست. چشمـانش نیمـه بـاز و برلبـان خونینش تبسمی شیرین نقش بسته بـود. ‎‎‌‌‎‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
33.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️یه رفیق شهید پیدا کنید باهاش شروع کنید رفیق شدن ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
بفرماید کربلا حرم آقا امام حسین علیه السلام 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2268135645C644a425b1b عزیزان رفتید زیارت مارو هم دعا‌ کنید😭 پیشنهاد مدیر کانال 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌خاطره باورنکردنی از شهیدی که بعداز ۱۸ سال اسارت به کشور باز گشت . 🔹آخرین شهیدی که به ایران بازگشت . ♦️شهیدبزرگواری که بهش میگن سیدالاسرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🔘نخستین پایه شهید بودن، هجرت از خود است ... که تا رخ ندهد، هجرت از وطن، مال، مقام و مابقی اتصالات دنیوی اتفاق نمی‌افتد! 🌴شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
ماجرای شهیدی که چشمش را بعد از شهادت باز کرد طبق وصیتنامه پسرم از من خواسته بود خودم او را داخل خاک بگذارم. چادرم را به گردنم بستم و با کمک دیگران دستم را زیر سر عباس گذاشتم و او را داخل قبر گذاشتم. بوسیدمش و خدا را شکر کردم فرزندی به من داد که در طول این مدت ۲۵ سال یک لحظه هم گناه نکرد. مادر شهید عباس زرگری می‌گوید: «در بهشت معصومه با دیدن پیکر پسرم عباس با او درددل کردم و گفتم اگر حرف‌های من را متوجه می‌شوی، چشم‌هایت را باز کن و به من نگاه کن. دیدم عباس چشم راستش را باز کرد.» شهید عباس زرگری متولد ششم بهمن‌ماه 1340 در شهر قم بود که در 24 دی ماه 1365 در شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او از طلاب حوزه علمیه قم بود که تحصیل در دانشگاه جبهه را ترجیح داد و داوطلبانه عازم شد. روحش شاد یادش گرامی🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت مقام معظم رهبری و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از صوت تاریخی مکالمه بی‌سیم بین شهید مهدی باکری و شهید حاج احمد کاظمی... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
• مادر شهید بهشتی می‌گفتند: من در طول مدت بارداریِ سید محمد، نُه مرتبه قرآن را ختم کردم. برای شیر دادن به سید محمد، وضو می‌گرفتم، رو به قبله می‌نشستم و هنگام شیر دادن قرآن می‌خواندم؛ اگر تلاوتم قطع می‌شد شیر نمی‌خورد. |شهیدسیدمحمدبهشتی| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️بشنوید از شهادت شهید محمودرضا بیضائی ▫️شهیدی که میگفت اگر دعوت کننده زینب(سلام‌الله‌علیها) باشد ، پس سلام بر شهادت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_چهل_هفتم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا چشمام گرم شد انگار وارد یه دشت سرسبز شدم نز
عاشق شلمچه و طلائیه بودم ورودی شلمچه کفشامو درآوردم و تا خود یادمان شهدا پیاده با کاروان رفتیم صدای مداحی هم با دلم بازی میکرد و اشکام جاری میشد راوی شروع کرد روایتگری بچه ها این شلمچه باید بشناسید چندسال پیش یه کاروان از شهر .... اومدن جنوب تو این کاروان یه دختر خانمی بود که اصلا به شهدا معتقد نبود تو همین شلمچه شروع کرد ب مسخره کردن شهدا اما شب که از شلمچه رفت نصف شب گریه و زاری که منو ببرید شلمچه راوی ها میگن اون خانم توسط حاج ابراهیم همت برگشت و الان یه خانم محجبه است و عاشق و دلداده ی شهدا شده -داستان من بود 😐😐😐😐😭😭😭 یکی از دخترای پشت سرمون: وای خوشبحالش المیرا فکرشو کن این دختره واقعا نظرکرده شهداست بچه ها حتی زینب و لیلا نمیدونست چقدر من میترسم ک پام بلرزه یا اینکه شهدا یه لحظه ولم کنن به حال خودم اگه حاج ابراهیم همت تنهام بذاره اگه بشم همون ترلان مست و غرق گناه چی زینب: حنان کجایی؟ پاشو بریم یه دور اطراف بزنیم نیم ساعت دیگه میخایم بریم طلائیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_چهل_هشتم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا عاشق شلمچه و طلائیه بودم ورودی شلمچه کفشا
بعداز شلمچه راهی طلای ناب جبهه های ایران طلائیه شدیم طلائیه واقعا طلاست😔 از کاروان جدا شدم رفتم سه راهی شهادت چندسال پیش من اینجا اشکای یه پسرنوجوون ۱۵-۱۶ رو مسخره کردم حالا تموم زندگیم شده بودن شهدا تا زمانی که ازشون دوری حجاب و ریش و دوست داشتن شهید و اینکه پاتوقت مزارشهدا باشه مسخره میکنی اما زمانی ک خودت وارد این وادی بشی میفهمی چه جوریه این آدما نجات گرن میخای بدونی چرا جوانی ک ۳۰سال نیست تو دنیا نجات میده چون اون آدم نفسشو زیر پاش له کرده اون جوان فقط فقط بنده خدا بوده کاش همه جوونای کشورم دلداده شهدا بشن اون ۵روز به سرعت گذشت ازشون خاستم حاج رضا زنگ بزنه یکی دو روزی هست از جنوب برگشتیم امتحان های میان ترم حوزه شروع شده بود منو لیلا هم سخت درس میخوندیم تازه از حوزه خارج شده بودیم که گوشیم زنگ خورد الو بفرمایید صدا: الو سلام خانم معروفی؟ -بله بفرمایید ببخشید شما؟ صدا: رضا بخشی هستم -إه حاج رضا شمایید خیلی وقته منتظرتونم حاج رضا: نامه شما چندروز پیش دستم رسیده منم تماس گرفتم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
شهید قاسم تیموری: اگر پایم سالم بود جای امنی برای داعش نمی‌گذاشتم 📌همرزم شهید نقل می کند:در سوریه بودیم که برای کاشت تله انفجاری و مین‌های ضد تانک مامور شدیم. آقا قاسم با اینکه سنشان از همه ما بیشتر بود و مجروحیت هم داشت، بیشتر از ما مین کاشت. 🔸مین‌های ۵۰ کیلویی را به راحتی جابجا می‌کرد و حدودا دو برابر ما مین کاشت، وقتی برای استراحت کنار هم نشستیم پای مصنوعی‌اش را درآورد. 🔹با فشاری که روی پایش آمده بود درد زیادی را تحمل می‌کرد، ولی به روی خودش نمی‌آورد، یکی از دوستانی که با ما بود با تعجب به پا‌های شهید نگاه می‌کرد ▪️ باورش نمی‌شد با یک پا اینقدر کار کرده باشد و با حالتی از تعجب سوال کرد حاجی با این وضع سختت نیست؟ ▫️در آن حال شهید تیموری حرفی زد که تا به حال از او نشنیده بودیم، تا به آن روز از نقص عضوش حرفی نزده بود، اما آنجا چندبار روی پای مصنوعیش زد و گفت: «ای پا اگر سالم بودی جای امنی را برای داعشی‌ها نمی‌گذاشتم.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرز رفتار شهید ِعزیز با مادر محترمه . بچه‌ها احترام به مادر از نون شب واجب تره ؛ مقام معنوی میخواید ؟ به مادراتون احترام بذارید . شهید سید رضی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌧 هرموقع که به منزل جدیدی می‌رفت، آسمان برایش برف شادی می‌پاشید ❄️ جملیه حسنارودی، مادر شهید صیادی در کاشان بیان می‌کند: ابراهیم که به دنیا آمد برف می‌بارید، به‌قدری که جاده‌ها بسته شد و من نتوانستم تا یک هفته از منزل بیرون برم. 📖 در دوره نوزادی نام ابراهیم را از میان قرآن انتخاب کردیم، آن‌ زمان بوسه‌های ماما را به‌صورت ابراهیم از یاد نمی‌برم که مدام صورت گرد او را می‌بوسید و می‌گفت: ماشاءالله چقدر خوشگل است". 👶 ابراهیم همیشه بیشتر از سنش متوجه می‌شد به‌طوری که در ۴ سالگی انگار بچه ۷ بود، او زود رشد می‌کرد، احساس مرد بودن داشت و مثل یک مرد کارهایش را انجام می‌داد. 🤲 مادر شهید، ابراهیم کمک‌حال من در کارهای منزل و خانواده بود ، از سیزده‌سالگی هم نمازش را می‌خواند و هم روزه می‌گرفت. دست ابراهیم پربرکت بود ، همیشه سعی می‌کرد همه خرابی‌ها را خودش درست کند، از سفیدکاری گرفته تا بنایی، حتی اگر کفش پاره‌ای داشت خودش می‌دوخت. 📝 ابراهیم از ۱۷ سالگی سال خمس‌اش را مشخص کرده بود، ریزودرشت دارایی‌هایش را نوشته بود و طبق آن مالش را می‌پرداخت. 🚙 گاهی که از روستایمان، نشلج به کاشان می‌رفتیم، در پیچ محله می‌ایستاد تا اگر مسافری باشد سوار کند، کرایه هم نمی‌گرفت و می‌گفت:"صلوات بفرستید که این ماشین برای من خیروبرکت داشته باشد". 💍 روز عروسی ابراهیم هم مانند روز تولدش برف سنگینی می‌بارید و حتی روز تشییع پیکرش نیز بارش برف زیاد بود، انگار وقتی ابراهیم به خانه جدیدی می‌رفت آسمان برایش برف شادی می‌پاشید.❄️🌨❄️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از خیریه جهادی حضرت زینب سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادری مریض همراه با دو تا فرزند یتیم داخل این خونه زندگی میکنن 👆😔 بخاری ندارن 😔 پسر کوچیکش باید باید بستری بشه،بخاطر بیماری ریوی😔 تلویزیون ندارن😔 صاحب خونه جوابشون کرده چون چند ماه اجاره خونه ندادن،پول آب و برق و گاز هم ندادن😔 خود مادر مشکل اعصاب داره😔 ان شالله میخواهیم به لطف خدا و کمک شما عزیزان مشکل این خانواده رو برطرف کنیم 🌹 شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
6273817010138661
بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110 09130125204 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش مادر شهید رضا پریمی بعد از دیدن لبخند فرزندش با کمک هوش مصنوعی...😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
📌 سالروز شهادت سید رضی موسوی 🔹سید رضا موسوی (معروف به سید رضی) در سال ۱۳۴۲ در چاشم، از توابع مهدیشهر سمنان در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. او در سنین جوانی به عضویت سپاه زنجان درآمد و در جنگ ایران و عراق حاضر شد. 🔹وی یکی از سرداران برجسته نیروی قدس سپاه پاسداران بود که به مدت بیش از سه دهه در «پشتیبانی از جبهه مقاومت» نقش‌آفرینی کرد. او در سوریه به‌عنوان یکی از مستشاران نظامی فعالیت داشت و از نیروهای نزدیک به شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید محمد حجازی بود. مسئولیت‌های او شامل برنامه‌ریزی و پشتیبانی عملیاتی در منطقه بود که نقش مهمی در مقاومت منطقه‌ای داشت. 🔸سردار سید رضی موسوی در تاریخ چهارم دی ماه ۱۴۰۲ در حمله موشکی رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه دمشق به شهادت رسید. او در روز حادثه ابتدا در سفارت ایران در دمشق حضور داشت و سپس به محل اقامت خود بازگشت که هدف سه موشک قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎬محاصره شدن مدافعان حرم و جمله ای به یاد ماندنی ....💔 🔷شهید مدافع حرم محمدرضا سنجرانی: به قول وقتی شیپور جنگ نواخته شود، شناختن مرد از نامرد آسان می‌شود. ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
#بسم_رب_الشهدا #قسمت_چهل_نهم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا بعداز شلمچه راهی طلای ناب جبهه های ایران طل
-خب اما من شش ماهیه منتظر تماستونم حاج رضا: شرمنده اگه قصوری بوده بنده تقصیری نداشتم -😐😐😐😐😐 حاج رضا: چی شد خانم معروفی؟ -هیچی حاج آقا میشه فردا با یه سری از دوستانم بیایم دیدنتون حاج رضا:بله بفرمایید فردا با لیلا و همسرش و زینب و داداشش رفتیم دیدن حاج رضا من یه دسته گل رز قرمز برای حاج رضا گرفتم 🙈🙈🙈 پسرا چه ذوقی میکردن که برده بودیمشون دیدن حاج رضا حاج رضا برامون از خودش گفت متولد ۴۷ بود تو ۱۷سالگی از کمر جانباز شده بود اونروز موقعه برگشت از حاج رضا خاستم بازم باهمدیگه درتماس باشیم باورم نمیشد حاجی قبول کنه😊 از اونروز به بعد ما چندین بار در هفته تماس داشتیم یا من میرفتم دیدن حاجی تا اینکه شش ماه گذشت و ...... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای است که علی روشن کرده  بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده  بود که مبادا من از خواب بیدار شوم . علی خیلی به من احترام می گذاشت.                 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احتیاط کن تو خیابون راه میری همش تو ذهنتون باشه راه میری بگو یکی داره منو میبینه یه اقایی داره منو میبینه منو میپاد ، دست از پا خطا نکنم مهدی فاطمه خجالت بکشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯