eitaa logo
کوچه دکتر کوثری
149 دنبال‌کننده
306 عکس
139 ویدیو
2 فایل
خاطرات دوران کودکی .نوجوانی و جوانی من
مشاهده در ایتا
دانلود
😊طنز جبهه😊 💠دعای ماه رجب 🔹ایام ماه رجب بود و هر روز دعای «یا مَن اَرجوه لِکُلِّ خَیر» را می‌خواندیم. روحانی گردان قبل از مراسم، برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند، توضیح می داد که وقتی به عبارت “یا ذوالجلال و الاکرام “رسیدید، که در ادامه آن جمله “حَرِّم شَیبَتی عَلَی النّار ” می آید، با دست چپ، محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست حرکت دهید. 🔸هنوز حرف حاجی تمام نشده، یکی از بچه های تُخس بسیجی، از انتهای مجلس بلند شد و گفت: حاج آقا! اگر کسی محاسن نداشت، چه کار کنه؟ ▪️برادر روحانی هم کم نیاورد و در جواب گفت: محاسن بغل دستی‌اش را بگیره! چاره‌ای نیست، فعلاً دوتایی استفاده کنند تا بعد! ... و بچه ‌ها زدند زیر خنده 😂 🌴 دوران ‌‌‍‌‎‌
9.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🌱خوش خبری بِدِن 🌸🌱تبریک عرض می کنیم احراز و کسب مقام دوم جایزه ادبی جلال آل احمد به نویسنده و رمان نویس پرتوان کشور اسلامی و همشهری عزیزمان جناب جواد آقای افهمی برای رمان «دختران قبیله جنگ » مبرووووک ‌👏🌷👏🌺👏🪴👏💐👏🌺🌷🌷 https://eitaa.com/koochecosari
چرا تو صف نونوایی ها دیگه بچه نیست ؟! بازم همون دهه چهل و پنجاه و شصتیا رو میبینی 😂😂😂
دختران قبیله جنگ»، نوشته جواد افهمی یکی از رمان‌های مرتبط با موضوع مقاومت در سوریه است که به جنگ داخلی سوریه و ماجرای سلاح به دستان در سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳ در سوریه می‌پردازد. در واقع نویسنده بر دوره تاریخی قبل از حضور داعش و ابتدای شروع ناآرامی‌ها و شلوغی‌های سوریه متمرکز است. این اثر در حقیقت برشی است از یک دوران طلایی و سخت که بر مردم فوعه گذشته است، زمانی که زنان شهر توسط مسلحین گروگان گرفته شده بودند.  به گفته نویسنده، این رمان برگرفته از یک رخداد واقعی است که برای روستاییانی در حوالی فوعه اتفاق افتاده و روایت گروگانگیری زنان یک روستای شیعه‌نشین است که در یک اتوبوس در حال حرکت به نقطه‌ای دیگر هستند.  «دختران قبیله جنگ»، روایت عشق حورا و رئوف است که یکی فوعانی است و دیگری بنشی. 🌹 https://eitaa.com/koochecosari
🌷نامه ای که دقایقی دیر رسید🌷 🌱 در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت. 🌱صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین؛ 🌱با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد. 🌱ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری،فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود، نوشته بود : رستمعلی جان، امروز پدر شدی، وای ببخشید من هول شدم، سلام عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟از جهاد اومده بودن دنبالت، می خوان اخراجت کنن، خندم گرفته بود.‏ مگه بهشون نگفتی که جبهه ای ؟ گفتن بخاطر غیبت اخراج شدی، مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگیمون نمیده، همون بهتر که اخراجت کنن. عزیزم زود برگرد، دلم واست تنگ شده.. 🪴شادی روح شهدا صلوات 🪴 *‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌�‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/koochecosari
🌱🌸به بهانه واقعه ششم بهمن در آمل (شهر هزار سنگر)🌸🌱 🌱 در بهمن ماه 1360 نیروهای کمونیست و چپ‌گرا طی برنامه‌ریزی‌هایی که از قبل انجام داده بودند با تصور همراهی مردم آمل با آن‌ها به این شهر حمله و آن را تصرف کردند. 🌱مردم آمل در روز ششم بهمن با حضور در خیابان‌ها و سنگربندی مقابل منازل در برابر نیروهای کمونیست ایستادگی و آن‌ها را از شهر بیرون کردند. 🌱با آغاز صبح ششم بهمن، حماسه‌ مردم آمل شکل گرفت و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به مقر سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابله سربداران جنگل رفتند. 🌱سنگربندی‌ها آغاز شد. از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب «هزار سنگر» گرفت. 🌱 رفته رفته به تعداد نیروهای ضد شورش که از روستاهای اطراف می‌آمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامی بودند، افزوده می‌شد. 🌱 البته در شب حادثه هم، از مردم آمل هر کس که خود را به‌خاطر صدای تیراندازی به سپاه و بسیج رسانده بود، دستگیر، اسیر و یا شهید شده بود.  با ذکر صلوات و فاتحه برای شهدای این روز آمل؛ یاد آنها را گرامی می داریم . https://eitaa.com/koochecosari
🌸خاطرات کوچه دکتر کوثری 🌸🪴یاد ایام دهه چهل شمسی در تربت جام ❄️شبهای چله❄️(10) «برف انداز» 🌱چند روز بعد بساط کرسی پهن شد و لحاف کرسی بزرگ را مادرم به کمک برادر بزرگم از زیر رختخوابها بیرون کشید. 🌱 با استقرار کرسی به این باور می رسیدیم که در حال پشت سر گذاشتن پاییز هستیم. تا اینکه یک شب که برای قضای حاجت به سمت دستشویی در انتهای حیاطمان گام بر می داشتم چراغ روی داربست بالای حوض را که روشن کردم پوره های برف را در شعاع نور چراغ مشاهده کردم. 🌱 ننه سرما داشت موهای سپیدش را شانه می زد و این پوره ها از لابلای موهایش بر زمین می ریخت. 🌱صبح روز بعد صدای فِرت فِرت پارو و کِرپ کِرپ گامهایی بر روی برف مرا از خوابی خوش بیدار کرد. 🌱 از زیر لحاف کرسی بیرون جهیده به سمت پنجره رفتم، پشت دری کتانی پنجره را کنار زدم. گویا صفحه سفید دفتر نقاشی ام را در مقابل می دیدم.☃️ 🌱هیچ چیز سیاه یا رنگی دیده نمی شد. هر چه بود سفیدی بود. رادیو ایران داشت تبلیغات پخش می کرد." «به سپیدی برف / با پودرِ برف. » 🌱خودم را گرم گیری کردم و از خانه زدم بیرون. پدرم و برادر بزرگم به سختی توانسته بودند مسیر باریکی را از این ور حیاط تا آن سوی حیاط که به مستراح ختم می شد باز کنند. 🌱 آنها صبح زود از نردبام بالا رفته و در حد ایمن سازی برفها را به داخل نَقَلها روبیده بودند. 🌱صداهای آدمها ؛ خفه اما از فاصله دور قابل شنیدن بود. یکی دونفر توی خیابان فریاد می زدند برف انداااااازِ برف اندااااز . 🌱 پدر و برادر بزرگم برای رفع خستگی به داخل رفتند من و زقیه برادرها پارو ها را گرفته و برای همسایه ها و مستاجرین از جلوی درِ خانه ها تا جلوی حوض راه باز کردیم و سپس آن راه را به راهی که پدرم به مسیر مستراح باز کرده بود ارتباط دادیم. 🌱 گمانم 25 تا۳۰ سانتی متر برف باریده بود. دو روز دیگر شب یلدا شروع می شد. 🌱خسته شده بودیم برای استراحت به درون خانه خزیدیم. پدر داشت با موج رادیو ور می رفت. پس از یک قیچ و ویچ آزار دهنده موج به لهجه کابلی رسید. موج رادیو کابل افغانستان بود. 🌱 یادم نمی رود ساعت 6 صبح قبل از اخبار پدرم زده بود روی موج رادیو کابل. اما معلوم نبود چه کسی این موج را تغییر داده بود! 🌱رادیو؛ پیامهای بازرگانی و تبلیغاتی افغانستان را پخش می کرد و باز هم صدای قیژژَس ژَیان پدیدَه ای از سِتروئَن ایران و باز هم تبلیغ کفش پَلَنگ نشان. 🌱آن روزها مناسبات ایران و افغانستان خیلی خوب بود و بین ظاهرشاه و محمد رضا شاه پهلوی روابط حسنه توام با برتری ایران حکم فرما بود. 🌱قرار بود یک خط آهن از ایران به افغانستان کشیده شود. ادامه دارد‌ ع. ذ ـ زمستان ۹۹ https://eitaa.com/koochecosari
🌸خاطرات کوچه دکتر کوثری🌸 «الله بارون» 🌧🌧 🌱کاهش ۴۴ درصدی بارش نزولات آسمانی نسبت به سال قبل(۴۰۲) در خراسان رضوی نگرانی های در پیش داشتن یک خشکسالی دیگر را افزایش داده است. 🌱شوربختانه هنوز هم بسیاری از هموطنان مان کمبود آب را جدی نمی گیرند و کماکان از آب به عنوان جارو استفاده می کنند.😳 🌱این در حالی است که در قاره سبز و پر باران اروپا صرفه جویی بسیار بیشتر از ما که در اقلیم خشک و کم بارش قرار داریم رعایت می شود. 🌱البته خشکسالی در گذشته و گذشته های دور هم بوده، اما مردمان قدیم آب را هدر نمی دادند. آب را گِل نمی کردند و وِل نمی کردند. 🌱با رشد جمعیت کره زمین میزان مصرف آب؛ روز به روز افزایش می یابد. 🌱پیشینیان برای کمبود آب و بارش نزولات آسمانی معمولا دست به دعا برداشته و رسومی را بر پای می داشتند. 🌱یکی از این مراسم ریختن آب روی کودک نابالغ بود ؛ چون معتقد بودند افراد نابالغ گناهی مرتکب نشده اند. 🌱در واقع این یک پیام به خداوند دادار بود که اگر ماگنه کاریم! این اطفال که گناهی مرتکب نشده اند! لطفا و خواهشا به خاطر اینها به ما رحم کن و بارانت را بفرست. 🌱 به همین بهانه یادی می کنیم از رسم و رسوم قدیم جنوب و شرق خراسان به ویژه منطقه جام و تایباد که مردم با دلی صاف و آکنده از هرگونه نفرت و کینه مراسم دعای باران را اینگونه با خواندن و سرودن اشعاری انجام می دادند. 🌱اشعار فرهنگ عامه(فولکلور) منطقه جام را که از سوی همشهری عزیزمان جناب حیدر کفاش به کوچه دکتر کوثری رسیده را با هم زمزمه می کنیم بلکه بتوانیم در این روز با برکت و مقدس مبعث رسول اکرم صل الله علیه و آله لطف و عنایت خداوند منان را به سوی خود جلب کنیم. 🌱الله بده توباران ازحرمت مزاران 🍅آهوعلف ندیده/ خار وخاشه چریده/ بم کام او خلیده/ الله بده توباران ازحرمت مزاران. 🍇به دیم و کشت وکاران /.به دشت و باغ گلدان/الله بده تو باران به حرمت مزاران ☔️ازتشنگی هلاکه/آن گل سرخ لاله/ بم زیرخاک مناله / الله بده توباران ازحرمت مزاران 🍊ابرسیاه پرپر/ خود را کشیده یک بَر/بارون ببارجرجر/ الله بده توبارا ن از حرمت مزاران 🍋ابرسیاه هندو/ خود را کشیده یکسو/ بارون ببارهوهو/ الله بده توباران از حرمت مزاران. 🍊گُندم که سینه چاکه / یک گز به زیرخاکَه/ ازتوشنگی هلاکه / الله بده توباران.از حرمت مزاران. 🍐هم بُز و هم میشان/ از توشنگی پریشان/حکم خدای ایشان/ الله بده توباران ازحرمت مزاران /به حرمت غریبان🍋🍊🍐 🤲انشالله که این دعا و نیایش خوانده شودتوسط دوستان و درهای رحمت الهی بسوی همگان بازشود.آمین یارب العالمین. ❤️ https://eitaa.com/koochecosari