☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام سید داود موسوی دو فرشته بنام سیدعلی‌اکبر و عذرا خانم به مورخ دوازدهم فروردین ماه ۱۳۴۵ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام سید داود شدند. که در لباس مقدس سبز #پاسداران جان برکف به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ یکم آذر ماه ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی والفجر چهار از پنجوین به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت وصیتنامه: و ازشما عاجزانه تقاضامندم که در #شهادت من گریه نکنید چون هر قطره اشکی که از شما به زمین می چکد مثل تیر دشمن است که به طرف امت ما پرتاب می شود پس خواهشمندم برایم اشک نریزید و اگر گریه کردید برای #ائمه(ع) گریه کنید و از #خواهرانم تقاضامندم که در زندگی شخصی و در جامعه طوری رفتار نمایند که در جامعه #اسوه و #نمونه و #الگو برای سایرین باشند و با خانواده های #شهدا زیاد رفت و آمد داشته باشید. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅───── #شــــــــادی‌ارواح‌طيبــــــــہ‌شهداصـَـــــلوات #شهید_سیدداودموسوی طراح عکس #استاد نجفلو

خاطره: در #سرپل‌ذهاب بودیم، چادر زده بودیم که #فرمانده گروهان ( #شهیدمحمود‌بیات ) وارد چادر شد، یک جوان با لباس #بسیجی و چهره نورانی و بشاشی همراهش بود، همه به آن پسر نگاه می‌کردیم، #فرمانده با معرفی پسر جوان به ما، از چادر بیرون رفت. کم کم خود را برای #عملیات آماده می کردیم و همگی انتظار عملیات را بی‌صبرانه می کشیدیم، در #چادر نشسته بودیم و #شهدای آینده عملیات را حدس می‌زدیم و از بچه ها راجب #شهدای‌عملیات می پرسیدیم، همه اسم داود را در وهله اول می گفتند. یکی از بچه ها گفت بهتره که با #تسبیح استخاره کنیم و تسبیح را به دست گرفته و گفت اول از #سیدداود شروع کنیم: اسیر، شهید، مجروح، سالم. که یک دفعه بر روی #شهید ایستاد و همه به داود #تبریک گفته و کمی سر به سرش گذاشتن، همه میگفتن داود #شهید خواهد شد و من هم به یقین رسیده بودم که #شهید خواهد شد. راوی: سید محسن نجفیان ( #همرزم‌شهید ) ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅───── #شــــــــادی‌ارواح‌طيبــــــــہ‌شهداصـَـــــلوات #شهید_سیدداودموسوی بمناسبت عملیات والفجر ۴