نمیدانم چرا وقتی ماه را میبینم
خاطرات در ذهنم تداعی میشود ..
یاد یک داستانی به اسم خوشه ی ماه
یاد یک پهلوون مردی چون حسام الدین
یاد یک دختر ارسی زن چون هیوا خانم عاشق
و حتی یک زن غرغرو به اسم فرنگیس خانم
و حتی یک نام و نشون گمشده ای چون بهروز ..
خلاصه که ذهنمان با دیدن ماه زیاد به سفر خاطرات میرود ...
ولی از همه بیشتر یاد ان لحظه ای دلم را به هیجان می اندازد که دو عاشق در کنار هم لب حوض عمارت به تماشای ماه درخشان
می نشستند ..
خلاصه
صد یاد به تمام ان شب های به یاد ماندنی
که در ذهنمان حک شد ...
#ن_تبسم
#به_یاد_خوشه_ماه_درزیر_نور_ماه