فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اطلاع_رسانی
مستند شهید سید رضی موسوی
امشب ساعت ۲۳:۳٠
شبکهٔ سوم سیما
#شهید_سید_رضی
#اولین_سالروز_شهادت
@koocheyeshahid
🌷 #شهید_شناسی (42)
🔺لیلا ابوعلی سوم دی 1316، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش ممل، کشاورزی میکرد و مادرش سمل نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. خانهدار بود. بیست و پنجم بهمن 1362، در حملات موشکی بهبهان به شهادت رسید. پیکرش را در همان شهرستان به خاک سپردند. فرزندانش سهیلا و سیروس فتحیبنهصفری نیز شهید شدهاند.
📿 شادی روح امام و شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/koocheyeshahid
19.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | مصاحبه با پاسدار شهید نورالله مزارعمؤقر (20 ساله)
▪️پ.ن: این فیلم در چادر دسته والعادیات، گروهان حضرت ابوالفضل، گردان فجر شهرستان بهبهان، در تاریخ 28 آبان 1365، در پلاژ اندیمشک ضبط شده است.
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/koocheyeshahid
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊دیگر تا شهادت قاسم ساعتی بیشتر نمانده است...
🎙وقتی آوینی شهادت حاج قاسم را روایت میکند...
📺 کلیپ اختصاصی و دیدنی به مناسبت سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی
📲دانلود فایل باکیفیت از طریق
https://aparat.com/v/1bKYB
🌹اینجا کوچه شهید است👇
@koocheyeshahid
51.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | نیروهای گروهان حضرت علیاکبر در حال آموزش شلیک با آرپیجی
▪️پ.ن: اردوی سه روزه گردان فجر شهرستان بهبهان از لشکر 7 ولیعصر، قبل از عملیات کربلای پنج در تاریخ 17 آذر 1365، در پلاژ اندیمشک. برخی از افرادی که در فیلم مشاهده میکنید، به شهادت رسیدهاند.
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/koocheyeshahid
📚 #کتاب_حبیب_خدا
خاطـرات شهیـد حبیبالله جوانمـردی
{{شهید ۱۶ سالهی انقلاب اسلامی}}
🌷شهید شاخص استان خـوزستان🌷
➰➰➰ در سال ۱۴۰۳ ➰➰➰
🔰 زردآلو (یکی از دوستان شهید)
📖 صفحه 42 و 43
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🔸به همراه تعدادی از بچههای محل برای گردش و تفریح رفته بودیم روستای منصوریه؛ یکی از روستاهای آن موقعِ بهبهان.
🔸آنجا سرسبز بود و باغهای میوهیِ بسیاری داشت. دو طرف جاده که آدم میرفت، درختها سر از باغ بیرون آورده بودند و میوههایش حسابی چشمک میزدند.
🔸آدم دلش میخواست تا ده ساعت هم که شده، زیر یکی از آن درختها بایستد و با سنگ میوههایش را بزند و تا میتواند بخورد.
🔸همینجور با دوچرخه، رکابزنان داشتیم توی جاده میرفتیم که سرِ راهِمان دیدیم مقداری زردآلو که بیاختیار دهانِ آدم را آب میانداخت، از درخت افتاده روی زمین.
🔸همهی بچهها با عجله از دوچرخهها پایین آمدند و شروع کردند به جمع کردن و پشتِ سرِ هم لُمباندن.
🔸من و حبیبالله هم چون دیدیم زردآلوها همینطور روی زمین ریخته و کسی کاری به آنها ندارد، پیاده شدیم و مقداری از آنها را جمع کردیم.
🔸در همین حین و بین که هر کی داشت میوه جمع میکرد و میریخت توی شکمش، یکدفعه از دور، باغبانِ سن و سال بالایی شروع کرد به داد و بیداد کردن سرمان و دویدن به سمتِ ما.
🔸فهمیدیم صاحبِ باغ است و حسابی شاکی شده! بچههایی که همراهمان بودند، تا باغبانِ خشمگین را دیدند فیالفور نشستند سرِ دوچرخههایشان و در طولِ یک چشم به هم زدن جیمفنگ شدند و زدند به چاک.
🔸من هم که دیدم آنها رفتند و خودم و حبیبالله تنها ماندهایم بیش از پیش هول شدم. گفتم: حبیبالله. سریع فرار کنیم که اگه این باغبون اومد، تیکّه بزرگمون گوشمونه.
🔸خواستم برم که حبیبالله دستم را گرفت و نگهام داشت. گفت: بذار بیاد. و بعد میوهها را که سرِ سوزنیاش هم به زبانمان نخورده بود گذاشت گوشهای.
🔸باغبان آمد و دوباره شروع کرد به داد و بیداد کردن که چرا دست به میوهها زدید و خوردید و بردید؟
🔸واقعاً آنطور هم که بچهها میوه خوردند و به هیچ چیز رحم نکردند، باغبان حق داشت اینقدر عصبانی باشد.
🔸حبیبالله به آرامی به باغبان گفت: پدر جان. من فکر میکردم این میوهها همینطور اینجا ریخته و کسی هم کاری بهشون نداره و همهاش هم از بین میره. گفتم اسراف میشه که برداشتم. حالا که ماجرا رو فهمیدیم، دستنخورده گذاشتیمش کنار.
🔸باغبان یک لحظه شرمنده شد. متوجه شد انگار جنس حبیبالله با آنهایی که فرار کردند تفاوت میکند. دیگر چیزی نگفت.
🔸بعد حبیبالله گفت: اما پدرجان. من در هر صورت اشتباه کردم و به خاطر اینکه بدون اجازه دست به میوههای شما زدم، صد تا صلوات برای پدرِ خدا بیامرزت میفرستم و یک روز رو هم براش روزهیِ مستحبّی میگیرم.
🔸باغبان همینطور هاج و واج مانده بود! گفت: نه پسر جان. همهیِ میوهها رو بردار. من راضیام. اما حبیبالله دست به میوهها نزد. سرِ دوچرخه را برگرداند و از باغبان خداحافظی کرد و آمدیم شهر.
🔸صد صلوات و یک روز روزه را هم برای پدرِ آن باغبان به جا آورد. نه در قبالِ خوردنِ حتّی یک دانه زردآلو. فقط به خاطر اینکه بیاجازه دستش به میوههای آن باغبان خورده بود!
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#ادامه_دارد
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/koocheyeshahid
59.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | نوحهخوانی حاج صادق آهنگران در جمع خانوادههای معظم شهدای عملیات کربلای پنج بهبهان
▪️پ.ن:
اینفیلم بیست سال پیش در تاریخ 18 دی 1383، در جاده شهید صفوی (محل بمباران شیمیایی گردان فجر بهبهان) ضبط شده است. 🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇 https://eitaa.com/koocheyeshahid
🌷 #شهید_شناسی (43)
🔺مجید ابوعلی پانزدهم تیر 1345، در شهرستان آبادان به دنیا آمد. پدرش طوفانی و مادرش زهرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم بهمن 1364، در عملیات والفجر هشت، در فاو عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهرستان بهبهان واقع است.
📿 شادی روح امام و شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/koocheyeshahid
💠 #این_وصیت_نامه_ها
🌷 فرازهایی از وصیتنامه
پاسدار شهید مجید ابوعلی
📝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
📝ای خداوند بزرگِ مهربان! از تو سپاسگزارم که این بنده کوچک و ضعیف را به درجه والا و پرارزش شهادت رساندی و من را در ردیف دیگر شهدای رزمنده قرار دادی.
📝خدایا! کسانی را که میخواهند این انقلاب اسلامی را از بین ببرند، از صحنه روزگار بردار.
📝خدایا! این رهبر ارزنده را که در همه حال یار و یاور امتهای مظلوم دنیا است، سالم و سلامت نگهدار.
📝به امید پیروزی نهایی اسلام بر کفر .
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔸 ... این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند، مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. "امام خمینی"
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/koocheyeshahid