eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.7هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736893T16656026(Web)-mc (۱).mp3
4.91M
🤴🏻در دوران قدیم پادشاهی زندگی می کرد که رابطه ی خوبی با مردم نداشت. 😄روزی پادشاه روی تختش تکیه داده بود و با اطرافیانش بلند بلند می خندید. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش کاردستی تابلوی درخت خوشگل رنگی رنگی 😍 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736894T14530115(Web)-mc.mp3
6.14M
🐴نصرالدین به یک خر خوب و کاری نیاز داشت. 🥷برای همین سوار خر پیرش شد و به بازار رفت دزدی که خر شده بود 🙂یک روز «نصرالدین» به بازار می رود تا یک خر جوان و سرحال بخرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737104T15142659(Web)-mc-mc.mp3
2.75M
☎️آقا تلفن روی یک میز در یک اتاق زندگی می کرد و هی زنگ می زد. 😡در خانه، تلفن قدیمی وجود داشت که صدای آن همه اعضاء خانه را آزار می داد 👩🏻‍🦳به جز یک نفر، آن هم مادربزرگ بود که نه تنها از زنگ تلفن بدش نمی آمد بلکه آن را دوست هم داشت. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736895T14393307(Web)-mc.mp3
9.02M
🤴🏻پادشاه به جنگ رفت و پسرش را جانشین خود کرد. 🤷‍♂اما پادشاه به پسرش سفارشی کرد. او به پسرش گفت: تا وقتی من برنگشته ام نباید ازدواج کنی. 🧕🏻مسافرت پادشاه ده سال طول کشید و شاهزاده جوان تصمیم گرفت به دنبال همسر آینده اش به سفر برود 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737185T13833121(Web)-mc.mp3
4.17M
👨🏻مسافر جوان در ده گردش می کرد و با همه ی مردم حرف می زد اما مردم چیزی از او نمی دانستند. 🧑‍🌾کشاورز در بیرون از ده مزرعه ای داشت و تا غروب در آنجا کار می کرد. یک روز مسافری از راه رسید که دنبال جایی برای ماندن می گشت. 🏞مسافر با او به مزرعه رفت و منتظر شد تا غروب شود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda