eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737073T14939236(Web)-mc.mp3
3.13M
🐫مردی شتربان شتری بارکش داشت و با آن بارهای مردم را با شتر برایشان می برد. 🐇یک روز شتر در صحرا خرگوشی آشنا را دید. خروش به او گفت: خوب شد من از شهر فرار کردم و به صحرا آمدم. ای کاش تو هم می آمدی. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737284T14077280(Web)-mc.mp3
748.5K
🍉باز شب یلدا اومد بلندترین شب سال باز شبِ یلدا اومد 🌃بلندترین شب سال منتظرش می شینیم 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736593T14418328(Web)-mc.mp3
4.74M
👨🏻در روزگاران قدیم، مردی زندگی می کرد که بسیار بسیار خسیس بود و خانواده اش در سختی زندگی می کردند. 💰او هر روز کار می کرد و سکه روی سکه می گذاشت و شب ها هم از ترس دزد نمی توانست بخوابد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736591T16166004(Web)-mc.mp3
3.75M
🕊️در کشتزاری روی یک درخت و سرسبز و بلند یک جفت کبوتر نر و ماده زندگی می کردند. 🌳یک روز کبوتر ماده گفت که لانه شان خیلی مرطوب است و باید لانه را عوض کنند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی ساده یلدا🍉🍉 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736564T13525553(Web)-mc.mp3
1.5M
👳🏻‍♂یکی از راجه های هندوستان دو طوطی خوش آواز و شیرین سخن داشت که گفت و گوی آنها را دوست داشت. 🦜طوطی ها حرف های تازه ای که آموخته بودند را تکرار می کردند. روزی هر دو طوطی را در یک قفس جا داد 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736558T15018606(Web)-mc.mp3
5.57M
🧔🏻‍♂زمان قدیم مردی شکارچی بود که برای گذران زندگی اش شکار می کرد و گاهی هم ماهی صید می کرد. 🐟روزی مرد شکارچی تورش را پهن کرده و در کمین نشسته بود. 🕊او منتظر شد تا سه کبوتر به دام نزدیک شدند. شکارچی در این لحظه صدای بلند دو نفر را شنید. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737270T13926996(Web)-mc (۱).mp3
2.75M
🌳زاغی بر روی درختی لانه درست کرده بود. 🥩 زاغ گاهی در صحرا گردش می کرد و گوشت باقی مانده ی شکار حیوانات دیگر را پای درختش می آورد و می خورد. 😋زاغ از این که آن دور و برها جانور دیگری رفت و آمد نمی کند بسیار خوشحال بود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
D1736675T14871667(Web)-mc.mp3
13.26M
🧔🏻‍♂پیرمرد هیزم شکنی با سه دخترش در نزدیکی جنگلی زندگی می کرد. 🏞یک روز که مرد برای جمع کردن هیزم به جنگل رفته بود صدای عجیبی شنید. 🐍با تعجب به سوی صدای رفت. دید که مار سیاهی مار سفیدی را آزار می داد. چوبی برداشت و مار سیاه را دور کرد. هر دو مار از آنجا دور شدند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736594T15984728(Web)-mc.mp3
9.67M
🧔🏻تاجر مهربان و درستکاری در شهری زندگی می کرد. مردم چیزهای با ارزش شان را برای امانت به او می دادند تا نگهداری کند. 🔥روزی به او خبر دادند که خانه و زندگی اش آتش گرفته و سوخته است. تمام امانت های مردم هم سوخت و دود شد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736675T14006102(Web)-mc.mp3
5.12M
🐟علی ماهیگیری بود که در یکی از شهرهای ساحلی زندگی می کرد. 🐢علی ماهیگیر فقیری بود. روزی علی لاکپشت بزرگی را شکار کرد که پشتش پنج خال سفید داشت. 😔لاکپشت آنقدر غمگین بود که علی تصمیم گرفت آن را آزاد کند. لاکپشت راهش را گرفت و رفت. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی با شونه تخم مرغ و درب بطری 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736467T13990106(Web)-mc.mp3
5.61M
🧑🏻‍🦱حسن، پسر بسیار ترسویی بود. از بس می ترسید، چشمش را هم می بست تا جای را نبیند. 👀روزی مادر حسن او را به دستشویی برد و گفت اینجا لب آب است و بعد به خانه رفت و در راپشت سرش بست. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا