👨🏻حکیمی نزد پادشاه رفت و اسب آبنوسی را برای او هدیه برد. 🤴🏻 او به پادشاه گفت خاصیت این اسب این است که در یک چشم به هم زدن، با او به هرکجای جهان که بخواهید، می‌توانید سفر کنید. 🐎 پسر پادشاه سوار بر اسب شد و به شهری رفت، در آنجا... 🔎موضوعات قصه #اسب #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🧔🏻‍♂در زمان های دور پینه دوزی با همسرش زندگی می کردند. این پینه دوز فرزندی نداشت. 🏠روزی وقتی پینه دوز و همسرش در خانه با هم نشسته بودند، صدای درویشی را شنیدند که شعر می خواند و رد می شد. 🔎موضوعات قصه #پینه_دوز #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👨🏻‍🦳یک آسیاب سنگی با دو تا سنگ بزرگ کنار جاده ای افتاده بود. در این آسیاب، پیر مرد و پیرزن فقیری زندگی می کردند. 🐦پیرمرد پرنده ها را با تور شکار می کرد و به بازار می برد تا بفروشد و مردم آنها را در قفس نگهداری کنند. 🔎موضوعات قصه #پرنده #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🎥نماهنگ قاف الف سین میم #مقاومت تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

🐟در زمانهای قدیم ماهی ها دوست داشتند با همدیگر صحبت کنند. 🐡 در میان ماهی ها، ماهی خار دار دهان بزرگ، حرف زدن را بیشتر از بقیه دوست داشت. 😳 ماهی دهان بزرگ فضول و پر حرف بود ... 🔎موضوعات قصه #ماهی #صحبت #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

⛲جوی آب همیشه پاک و شفاف بود اما دیگر خشک شده بود. 🌳در کوچه ای زیبا کنار درخت های سیب و هلو، درختی بود پر از شکوفه های زیبای زرد آلو. 🔎موضوعات قصه #آب #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐦گنجشکی در لانه اش نشسته بود و آسمان را تماشا می کرد. 🏞روزی از روزها گنجشکی توی لانه اش نشسته بود و داشت آسمان را تماشا می کرد. 🔎موضوعات قصه #گنجشک #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🧔🏻‍♂در روزگاران گذشته آسیابانی زندگی می‌‌کرد که یه دختر داشت. 🧕🏻آسیابان می‌‌‌گفت: «دخترم رو ببینین، اون خیلی خوب می‌‌تونه نخ‌ریسی کنه. تماشا کنین.» 🔎موضوعات قصه #آدم_کوچولو #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👞اون پیرمردی کفاشه و اون مغازه قدیمی کفاشی اونه. 😔 مغازه اش زیاد خوب نیست و درآمد زیادی نداره. 👟کفاش پیر گفت: «این آخرین جفت کفشه و این تنها چیزی که می تونم بدوزم.» 🔎موضوعات قصه #کفاش #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

😍یکی بود، یکی نبود. روز قشنگی بود. 🥛زن کشاورز نگاهی به سطلش انداخت و گفت: «چه شیر خوب و تازه‌‌ای! گاو خوبم، از تو ممنونم! حالا می‌‌خوام کمی پنیر درست کنم، ولی اوّل باید آتیش روشن کنم.» 🔎موضوعات قصه #کلاغ #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🌲 درخت کوچولو خیلی دلش می خواست زودتر بزرگ شه و بفهمه چه درختیه ... 🐰خرگوش مهربون هم به درخت قول داد تا ازش مراقبت کنه و بهش کمک کنه تا زودتر بزرگ و بزرگ تر شه و بفهمه چه درختیه و چه میوه ای داره ؟ ... 🔎موضوعات قصه #درخت #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🏙️هاملین شهر کوچیکی در کشور آلمان بود. 👱🏻‍♀ملکه هاملین زن خسیس و بدجنسی بود. 🐭 یه روز تعداد زیادی از موش ها به شهر حمله کردن. 🔎موضوعات قصه #ملکه #موش #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🚶‍♂«علاءالدین» پسر جوونی بود که با مادرش زندگی می کرد. 🏞 یه روز وقتی توی جنگل قدم می زد، مردی رو دید که جلوی یه غار نشسته بود. 🔎موضوعات قصه #علاءالدین #چراغ_جادو #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی سبد زیبا🗑️ #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda