eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.7هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738722T17058052(Web)-mc.mp3
1.27M
🚂این یک کتاب شعره که در قالب شعر و تصویر با قطار و ماشین و خیلی چیزها آشنا می‌شی. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737307T14707584(Web)-mc.mp3
2.96M
🦆امروز هم یکی از روزهای شاد برای اردک کوچولو است. 🐸ولی یهو یه اتفاق می افته. یه قورباغه از راه می رسه و ناگهان می پره وسط آبگیر. 😞اولش جوجه اردک دلش نمی خواد باهاش بازی کنه ... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738530T14005131(Web)-mc (۱).mp3
3.88M
🧔🏻‍♂در روزگاران دور مرد حکیمی به نام لقمان زندگی می‌کرد. 😒 در آن دوران افراد ثروتمند بعضی از مردم را به‌عنوان برده به خدمت می‌گرفتند. 👨🏻‍🦱 یک روز شخصی که لقمان را نمی‌شناخت به سمتش رفت و گفت: ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی زنبور با بادکنک 🐝🐝 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737074T14832948(Web)-mc.mp3
6.21M
🧔🏻‍♂پدر خانواده، کشاورز بود و چندان ثروتی نداشت.او دختری داشت به نام گلنار 🧕🏻گلنار، دختر زرنگی بود و بیشتر کارهای خانه را انجام می داد. 👴🏻روزی مرادخان که پیرمردی بداخلاق و طمعکار بود از راه رسید تا طلبش را از خانواده بگیرد. دختر نگران شده بود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737074T14832948(Web)-mc.mp3
6.21M
👨🏻روزی مردی کوزه های گِلی اش را سوار بر گاری کرده بود و از کنار دشتی می گذشت. 🏺 ناگهان یکی از کوزه ها از روی گاری سُر خورد. کوزه قِل خورد و وسط دشت ایستاد. 🪰 در همان موقع مگسی از آنجا می گذشت که کوزه زیبا را دید و با خود گفت که این خانه زیبا.... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا