🧍‍♂«جان» اسم پسر شجاعی بود که در یک روستا زندگی می کرد. 🌳 جان خیلی قوی بود جوری که می تونست درخت رو بدون استفاده از تبر دو تیکه کنه. 🐘جان حتی می تونست یه فیل رو روی شونه هاش بذاره. اون از هیچ چیز نمی ترسید و مردم اون رو «جان نترس» صدا می کردن.. 🔎موضوعات قصه #اژدها #شجاعت #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👴🏻در زمان‌های قدیم، پیرمرد زحمت‌کشی توی کلبه‌اش تنها زندگی می‌کرد. 🎎اون از چوب، عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی می‌ساخت. یه روز که پیرمرد مشغول کار بود، یه عروسک زیبا ساخت. 👦🏻پیرمرد اسم عروسک جدیدش رو «پینوکیو» گذاشت. اون با خودش آرزو کرد که ... . 🔎موضوعات قصه #عروسک #پینوکیو #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🐈گربه‌ای در جنگلی به روباهی رسید و فکر کرد: «روباه باهوش و باتجربه است و همه به اون احترام می‌ذارن.» 🦊پس با لحنی دوستانه سر صحبت رو با اون باز کرد و گفت: «روز به‌‌‌خیر آقا روباهه! حالتون چه‎طوره؟ اوضاع و احوالتون خوبه؟» 🔎موضوعات قصه #روباه #گربه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی قایق بادی ⛵⛵ #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👴🏻باغبان پیر زمینی داشت که چندان حاصلخیز نبود. او توی زمینش خیار می‌کاشت. 🥒یه روز باغبان سه خیار رو توی یه دستمال پیچید تا برای انوشیروان ببره. اون تعداد زیادی خیار هم برای همراهان پادشاه برد. 🧔🏻‍♂انوشیروان خیار اولی رو خورد؛ دومی و سومی رو هم بدون تعارف کردن به دیگران، خورد. 🔎موضوعات قصه #خیار #باغبان #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👦🏻سندباد پسر ماجراجویی بود که در شهر «بغداد» زندگی می کرد. 🤔 اون خیلی فقیر بود. اون همیشه به راهی فکر می کرد تا بتونه ثروتمند بشه. بالاخره تصمیم گرفت تا به یه سفر دریایی بره. 🔎موضوعات قصه #سندباد #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda