eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
D1737258T16256484(Web)-mc.mp3
4.23M
👩‍🦳روزی مادربزرگ و گلاب با هم در خانه بودند. 🎎گلاب عروسکش را گُم کرده بود. او هر جایی را که عقلش می رسید، گشت، ولی عروسکش را پیدا نکرد. 🛌 تا اینکه تصمیم گرفت زیر تخت خوابش را بگردد؛ اما زیر تختش بسیار تاریک بود و او چیزی نمی دید، به همین دلیل... 🔎موضوعات قصه: 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/w64732 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
D1737663T16683968(Web)-mc.mp3
4.73M
😢دختر کوچولویی بود به نام «گلچهره» که دلش نمی خواست با کسی دوست بشه و بازی کنه؛ 😰 آخه اون از دوست شدن با دیگران می ترسید. مثلا فکر می کرد نکنه بقیه ناراحتش کنن یا دوستش نداشته باشن.... 🔎موضوعات قصه: 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/a51627 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
D1738523T13942152(Web)-mc.mp3
3.06M
🎮مریم می‌خواست به خانه‌ی حنانه بیاید.حنانه خیلی نگران بود، چون فکر می‌کرد که مریم اسباب‌بازی‌های او را خراب می‌کند؛ 🎎 اما مریم با یک عروسک موطلایی به خانه‌ی حنانه آمد و شروع کرد به بازی. 🔎موضوعات قصه: 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
D1738005T14345790(Web)-mc.mp3
3.83M
👩🏻‍🦳در گذشته های دور پیرمرد عروسک سازی به نام «آلبرت» زندگی می کرد. 🎎اون از خاک اَ ره، عروسک و اسباب بازی درست می کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
D1738545T14178560(Web)-mc.mp3
3.54M
🐁موشیکو با یه برگ، یه موش درست کرد، اما یه بچه‌موش سربه‌هوا خرابش کرد. 🐭موشیکو عصبانی شد، اما با کمک دوستاش عصبانیتش رو کنترل کرد و به این خاطر خدا رو شکر کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
D1738197T12165699(Web)-mc.mp3
4.19M
👴🏻در زمان‌های قدیم، پیرمرد زحمت‌کشی توی کلبه‌اش تنها زندگی می‌کرد. 🎎اون از چوب، عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی می‌ساخت. یه روز که پیرمرد مشغول کار بود، یه عروسک زیبا ساخت. 👦🏻پیرمرد اسم عروسک جدیدش رو «پینوکیو» گذاشت. اون با خودش آرزو کرد که ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
D1738445T13862454(Web)-mc.mp3
7.46M
🎎عروسک‌ها خواب بودند. لاله، مثل هرشب، با تلسکوپ کوچکش به ستاره‌ها نگاه می‌کرد. 🧔🏻‍♂پدر راهش را توی آسمان گم کرده بود. ستاره‌ها خیلی زیاد بودند؛ خیلی بیشتر از دانه‌های تسبیح بابابزرگ. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
D1738523T13942152(Web)-mc.mp3
3.06M
🎮مریم می‌خواست به خانه‌ی حنانه بیاید.حنانه خیلی نگران بود، چون فکر می‌کرد که مریم اسباب‌بازی‌های او را خراب می‌کند؛ 🎎 اما مریم با یک عروسک موطلایی به خانه‌ی حنانه آمد و شروع کرد به بازی. 🔎موضوعات قصه: 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
D1737663T16683968(Web)-mc.mp3
4.73M
😢دختر کوچولویی بود به نام «گلچهره» که دلش نمی خواست با کسی دوست بشه و بازی کنه؛ 😰 آخه اون از دوست شدن با دیگران می ترسید. مثلا فکر می کرد نکنه بقیه ناراحتش کنن یا دوستش نداشته باشن.... 🔎موضوعات قصه: 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/a51627 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
D1739035T10533592(Web)-mc.mp3
4.54M
👧🏻شادی دخترک مهربونی بود که حوصله‌‌ی هیچ کاری رو نداشت. چون همون روز پدربزرگش برگشته بود خونه‌شون؛ 👴🏻 آخه خونه‌ی پدربزرگ توی یه شهر دیگه بود و شادی نمی‌تونست هربار که دلش بخواد بره اونجا و ببیندش... . 🔍موضوعات قصه: 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/m34367 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
D1738545T14178560(Web)-mc.mp3
3.54M
🐁موشیکو با یه برگ، یه موش درست کرد، اما یه بچه‌موش سربه‌هوا خرابش کرد. 🐭موشیکو عصبانی شد، اما با کمک دوستاش عصبانیتش رو کنترل کرد و به این خاطر خدا رو شکر کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
D1739078T14110187(Web)-mc.mp3
4M
🏠یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. توی خونه قشنگ، یه عروسک کوچولو گوشه اتاق ایستاده بود که ناگهان صدایی شنید! صدا، صدای کیف مادر دختر کوچولو بود... 👜کیف خیلی ناراحت بود چون دختر کوچولو بی اجازه به کیف مادرش دست می زد ... 🔎موضوعات قصه: 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/a51627 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda