eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.7هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736550T15266272(Web)-mc.mp3
3.35M
🐝یکی از دو برادر حیوانات را شکار می کرد. زنبورها را آزار می داد. 😔 اما برادر سوم از آزار حیوانات ناراحت می شد. 🏞دو برادر بودند که تصمیم گرفتند از خانه ی خود دور شوند و در جنگل زندگی کنند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738700T15678162(Web)-mc.mp3
6.29M
😞هوا خیلی گرم بود و رادین گرماده شده بود. 🧕🏻 مادر رادین رو پاشویه کرد. رادین بین ناله‌هاش سرفه می‌کرد، اما صدای سرفه‌ی یه نفر دیگه رو هم می‌شنید. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738004T13237622(Web)-mc.mp3
4.09M
👧🏻توی یه سرزمین زیبا و سرسبز، دختر کوچولوی مهربونی به نام «دالی» زندگی می کرد. 🦮دالی قلب مهربونی داشت و با حیوانات کوچولو و پرندگان دوست بود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736558T15018606(Web)-mc.mp3
5.57M
🧔🏻‍♂زمان قدیم مردی شکارچی بود که برای گذران زندگی اش شکار می کرد و گاهی هم ماهی صید می کرد. 🐟روزی مرد شکارچی تورش را پهن کرده و در کمین نشسته بود. 🕊او منتظر شد تا سه کبوتر به دام نزدیک شدند. شکارچی در این لحظه صدای بلند دو نفر را شنید. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736499T15609338(Web)-mc.mp3
3.42M
🐐بره کوچولوی بازیگوش خانه و مادرش را رها می کند و می رود چون می خواهد تنها زندگی کند. 🏞بره کوچولویی در یک مزرعه ی زیبا، به دنیا آمده بود. بره کوچولو یک روز به مادرش گفت: مادرجان من می خواهم بروم و برای خودم جایی پیدا کنم. من دیگر بزرگ شده ام. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737102T14227288(Web)-mc.mp3
4.32M
🐶 سگ چوپان خیلی پیر شده بود و دیگر توان نداشت. چوپانی بود که سگی پیر داشت. 🐕چوپان یک روز تصمیم گرفت که سگ بیچاره را ببرد و در جنگل رها کند و بعد از آن به فکر نگهبان دیگری برای گوسفندها و بز سیاه خود باشد ... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda