eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.6هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1739005T14957464(Web)-mc.mp3
6.04M
🤔جلد دوم (زندگی در صحرا) : آمنه‌ تازه نوزادش را در گهواره خوابانده‌ بود که در خانه به صدا در آمد برکه آمد و..... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1739005T15243352(Web)-mc.mp3
5.89M
🐫جلد سوم (یک سال با مادر): محمد در کجاوه کنار مادرش نشسته بود که صداهایی شنید پرده‌ی کجاوه را کنار زد و از بالای شتر به بیرون نگاه کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1739005T14984154(Web)-mc.mp3
7.54M
❤️با پدربزرگ(جلد چهارم) : عبدالمطلب گفت: پسرکم تو هم مثل عمویت حمزه به کوچه برو و با بچه ها بازی کن. 🥰 حمزه کوچکترین عموی محمد بود محمد هشت ساله بود سن حمزه دو سه ماه از او بیشتر بود. عمو و برادرزاده هم بازی بودند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1739005T15037926(Web)-mc.mp3
5.47M
🐫سفر به شام(جلد پنجم): شترهای کاروان مثل دانه های زنجیر دنبال هم به پیش می رفتند شترها خسته بودند نشانه های خستگی در مردان کاروان هم معلوم بود. 🥰در این وقت صدای راهنمای کاروان بلند شد به بصری رسیدیم. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1739005T15132442(Web)-mc.mp3
5.21M
❤️جلد ششم(ازدواج با خدیجه): غروب بود خدیجه روی بام خانه اش زیر خیمه نشسته بود از آنجا جاده مکه به یثرب دیده می شد وقت برگشتن کاروان از شام بود خدیجه منتظر بود ببیند کی پیک کاروان می آید. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1739005T15163481(Web)-mc.mp3
5.16M
🥰محمد امین(جلد هفتم): پدر پدر جعفر بود که نفس زنان وارد حیاط خانه شد ابوطالب با نگرانی پرسید آیا برای ابوطالب اتفاقی افتاده است؟ فاطمه همسر ابوطالب هم با با عجله پرسید: حیدر؟ جعفر گفت: نه برای برادرم اتفاقی نیفتاده است او در کوچه دارد بازی می کند. 😔ابوطالب گفت: پس چرا اینقدر نگرانی؟ در حرم حالاست که طایفه های قریش به جان هم افتادند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda