D1739056T10689372(Web)-mc.mp3
4.56M
☁️توی آسمون، یه ابر کوچولو داشت اون بالا بالاها گردش میکرد که با خودش گفت: «بذار ببارم تا مردم زمین خوشحال بشن.» ابر کوچولو از اون بالا یه شهری رو دید. توی اون شهر یه پارک بود... .
🔎موضوعات قصه:
#ابر
#شب_بخیر_کوچولو
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/r68890
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737692T15732496(Web)-mc.mp3
5.73M
🐘جهانگردی فیلی به یکی از شهرهای هندوستان برد. تا آن زمان مردم اون شهر فیل ندیده بودند.
🎪فیل در اتاقی تاریک قرار داشت و بعضی مردم عجول شهر که فیل ندیده بودند و تا زمان نمایش عمومی نمی تونستن صبر کنند به آن اتاق رفتند وفیل رو در تاریکی دیدند.
🔎موضوعات قصه
#فیل
#سرزمین_اسرار_آمیز
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w41190
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737804T11537330(Web)-mc.mp3
1.51M
☁️ابر کوچیک یه تیکه از دریا بود، شاید هم بچه دریا بود. هر چی بود دوست داشت با دریا بازی کنه، دل بزرگ دریا رو پُر از خنده و شادی کنه
🔎 موضوعات قصه:
#ابر
#گلچین_قصه_های_کیهان_بچه_ها
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j46150
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738012T12747832(Web)-mc.mp3
2.77M
🌊در یک رودخانهی بزرگ ماهی کوچولوی نقرهای با پدر و مادرش زندگی میکرد. ماهی کوچولو دوست داشت دیگران فکر کنند که خیلی پرزور و شجاع است.
🐑گوسفند کوچولو خیلی مهربون بود، اما یه عیب خیلی بزرگ داشت. اون عادت داشت که پوست تنهی درختها رو با دندوناش بِجَوه...
🔎موضوعات قصه:
#ماهی
#قصه_های_قبل_خواب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/q86834
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1736730T13836764(Web)-mc.mp3
4.66M
🐑در روستای سرسبز و زیبایی چوپانی زندگی می کرد. چوپان یک گله بزرگ داشت.
👨🏻 او هر روز گوسفندانش را به چَرا می برد و در راه بازگشت آن ها را می شمرد؛ تا اینکه یک روز متوجه شد یکی از گوسفندانش گم شده است. او هر چقدر دنبال گوسفندش گشت، آن را پیدا....
🔎موضوعات قصه:
#اتوبوس
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1736803T14384549(Web)-mc.mp3
5.08M
🚌یک اتوبوس قراضه گوشه ی یک گاراژ نشسته بود.اتوبوس به می خندید و نه با کسی حرف می زد.
♦️اتوبوس وقتی نو بود قرمز بود با صندلی های چرمی قشنگ. از صبح تا شب کار می کرد. اما حالا تنهای تنهاست ...
🔎موضوعات قصه:
#اتوبوس
#قاصدک
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/u54409
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda