D1738042T14195439(Web)-mc.mp3
2.38M
👬دو مرد که یکی گونی نمک و دیگری گونی کبریت بر دوش داشت به کنار درختی رسیدند و در آنجا کمی استراحت کردند.
🐑 زمان رفتن فرا رسید اما آن دو مرد سر یک پوست گوسفند حرفشان شد...
🔎موضوعات قصه
#طمع
#قصه_های_قبل_خواب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/q86834
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738538T12079226(Web)-mc.mp3
4.65M
🏞️در یه جنگل خیلی سرسبز، سنجاب کوچولویی همراه مامان و باباش، توی یه تنهی درخت بزرگی زندگی میکرد.
🐿️ سنجاب کوچولو دوستای زیادی توی جنگل داشت، اما خرسی از دوستای خیلی صمیمی اون بود. اونا هر روز کنار رودخونه بازی میکردن؛ تا اینکه...
🔎موضوعات قصه:
#سنجاب
#سیبک_و_قصه_های_مادربزرگ
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/a51627
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737991T14912127(Web)-mc.mp3
1.69M
👫یه خواهر و برادرن که دائم سر به سر هم می ذارن.
👦🏻خواهر از دست برادرش که نامش «ابراهیم» است حوصله اش سر رفته. آخه ابراهیم مدام لَج خواهرش رو درمی یاره.
🪆مثلا دیروز ابراهیم موهای عروسکِ خواهرش رو کَنده، خواهرش هم از دستش عصبانی شده و اون هم..
🔎 موضوعات قصه:
#برادر
#گلچین_قصه_های_کیهان_بچه_ها
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j46150
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738126T12181701(Web)-mc.mp3
3.53M
🚇هدی و عزیزجون سوار مترو شدن و روی صندلی نشستن.
👶🏻هدی وقتی که دید یه خانم با بچهی کوچیک ایستاده، ناراحت شد و جاش رو داد به اونها تا بشینن.
عزیزجون از این کار خوب هدی خیلی خوشحال شد و اون رو تشویق کرد... .
🔎موضوعات قصه:
#مترو
#یک_آیه_یک_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/g93842
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737409T11036845(Web)-mc.mp3
3.65M
🎖روزی بود و روزگاری بود
بابایی بود که خسته بود
زیر درخت نشسته بود
چی کار می کرد؟
🍎سیب می خورد
سیب که می خورد خوابش بُرد
خوابیده بود که موشی از راه رسید
بابا رو دید و خندید...
🔎موضوعات قصه:
#ترس
#لو_لو
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737927T15703674(Web)-mc.mp3
3.68M
🦁شیر کوچولو تصمیم گرفت روی تنه درخت اسمش رو بنویسه و بدون توجه به دردی که درخت بیچاره می کشید، روی تنه درخت با چاقو شروع به کنده کاری کرد.
اما چون هنوز سواد نداشت فقط خط خطی کرد.
🌳 درخت خیلی زجر کشید و ناراحت شد. همون شب تولد درخت پیر بود و درخت همه حیوانات رو دعوت کرده بود. اما شیر کوچولو خیلی خجالت می کشید که به تولد درخت پیر بره.
🔎موضوعات قصه:
#شیر
#پشیمانی
#قصه_های_قبل_خواب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/q86834
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda