D1739014T13761393(Web)-mc.mp3
98.22M
🖤امام حسن عسکری (ع) یازدهمین امام ما شیعیان است.
🏴ایشان پدر بزرگوار امام عصر ما، حضرت مهدی (عج) هستند.
😔 امام حسن عسکری (ع) بسیار مهربان بودند، اما مانند پدران بزرگوارشان گرفتار حکمرانان ظالم زمان خود گشتند و رنجهای بسیاری را تحمل کردند.
🔎موضوعات قصه
#امام_حسن_عسکری
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1739014T12619813(Web)-mc.mp3
6.41M
🖤مجموعه کتاب های ۱۴ معصوم مهربان که برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده اند در چهارده جلد جداگانه منتشر شده اند.
🔎موضوعات قصه
#امام_حسن_عسکری
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736550T15266272(Web)-mc.mp3
3.35M
🐝یکی از دو برادر حیوانات را شکار می کرد. زنبورها را آزار می داد.
😔 اما برادر سوم از آزار حیوانات ناراحت می شد.
🏞دو برادر بودند که تصمیم گرفتند از خانه ی خود دور شوند و در جنگل زندگی کنند.
🔎موضوعات قصه
#حیوانات
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738700T15678162(Web)-mc.mp3
6.29M
😞هوا خیلی گرم بود و رادین گرماده شده بود.
🧕🏻 مادر رادین رو پاشویه کرد. رادین بین نالههاش سرفه میکرد، اما صدای سرفهی یه نفر دیگه رو هم میشنید.
🔎موضوعات قصه
#جادو
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738004T13237622(Web)-mc.mp3
4.09M
👧🏻توی یه سرزمین زیبا و سرسبز، دختر کوچولوی مهربونی به نام «دالی» زندگی می کرد.
🦮دالی قلب مهربونی داشت و با حیوانات کوچولو و پرندگان دوست بود.
🔎موضوعات قصه
#مهربانی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736558T15018606(Web)-mc.mp3
5.57M
🧔🏻♂زمان قدیم مردی شکارچی بود که برای گذران زندگی اش شکار می کرد و گاهی هم ماهی صید می کرد.
🐟روزی مرد شکارچی تورش را پهن کرده و در کمین نشسته بود.
🕊او منتظر شد تا سه کبوتر به دام نزدیک شدند. شکارچی در این لحظه صدای بلند دو نفر را شنید.
🔎موضوعات قصه
#صیاد
#کبوتر
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736499T15609338(Web)-mc.mp3
3.42M
🐐بره کوچولوی بازیگوش خانه و مادرش را رها می کند و می رود چون می خواهد تنها زندگی کند.
🏞بره کوچولویی در یک مزرعه ی زیبا، به دنیا آمده بود. بره کوچولو یک روز به مادرش گفت: مادرجان من می خواهم بروم و برای خودم جایی پیدا کنم. من دیگر بزرگ شده ام.
🔎موضوعات قصه
#بره
#مزرعه
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1737102T14227288(Web)-mc.mp3
4.32M
🐶 سگ چوپان خیلی پیر شده بود و دیگر توان نداشت.
چوپانی بود که سگی پیر داشت.
🐕چوپان یک روز تصمیم گرفت که سگ بیچاره را ببرد و در جنگل رها کند و بعد از آن به فکر نگهبان دیگری برای گوسفندها و بز سیاه خود باشد ...
🔎موضوعات قصه
#نادانی
#سگ
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736444T14267730(Web)-mc.mp3
9.59M
🦜طوطی، سردسته ی کبوتران گرسنه بود. وقتی کبوتران به دام صیاد افتادند، طوقی فکری به نظرش رسید.
🦌مزرعه ی سبز و زیبایی بود که حیوانات گوناگونی در آنجا زندگی می کردند. از آهو و موش و کبوتر گرفته تا لاکپشت و موش.
🏞روزی صیادی با دام و بند و عصا به سوی دشت آمد.
🔎موضوعات قصه
#صیادان
#طوطی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736594T16037298(Web)-mc.mp3
3.74M
🧔🏻♂روزگاری روزگاری لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود.
🥘خواجه دستور داده بود لقمان حکیم غذای او را پیش از او بچشد.
🍠روزی یکی از دوستان خواجه خربزه ای را برای خواجه آورد به این امید که خواجه به او هدیه ی ارزشمندی بدهد.
🔎موضوعات قصه
#خربزه
#لقمان
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736492T13959260(Web)-mc.mp3
6M
🤴🏻ندیم غیبگوی پادشاهی در زمان های قدیم فکر می کرد که صورت و چهره زیبا هر کسی نشان دهنده خوبی و بدی اوست و به کارهای خوب و بد مردم کاری نداشت.
🦁پادشاهی بود که عاشق شکار کردن بود.
🔎موضوعات قصه
#زیبایی
#چهره
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی کرم 🐛🐛
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1739007T12972768(Web)-mc.mp3
2.85M
🪡هدی کوچولو و عزیز جون برای پیدا کردن نخ گلدوزی رفتن بیرون از خونه.
☀️ اما هوا خیلی گرمه و تشنه شون شده. عزیز جون به خدی خانم پیشنهاد میده که برن و از مغازه آب بخرن اما هدی اصلا دلش نمی خواد آب بخوره! چون فکر میکنه آب هدر میره !
🔎 موضوعات قصه:
#اسراف
#یک_آیه_یک_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/g93842
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda