#نکات_کاربردی_تربیتی
کودکان زیر شش سال در دنیای حسی هستند و بعد از این سن تازه شروع به تفکر می کنند. قبل از آن با احساسات خود با دنیا در تماس هستند، مخصوصا قبل از سه سالگی تنها با تقلید از بزرگترها شکل می گیرند. هر چه ما بگوییم باور می کنند پس چیزی بگویید و عمل کنید که حس خوبی به آنها بدهد و عزت نفس آنها را بالا ببرید .
مثلا وقتی با کسی تلفنی صحبت می کنید یکی از خوبی های فرزند خود را با لحنی زیبا بیان کنید، فکر نکنید او حواسش جای دیگری است، کودک شما تمام مدت با ذره بین گفتار و اعمال شما را زیر نظر دارد !
این بیان غیر مستقیم به کودک حس خوبی می دهد باور می کند مهم است و شما دائم در فکر او هستید حتی موقع صحبت با دیگری باز هم حرف اوست.
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
توضیح نقاشی : حکومت جهانی امام زمان علیه السلام رانشان می دهد که صلح همه جا برقرار است و حیوانات با هم و با انسانها در صلح هستند .
و پرچم کشورها را کشیده که نشان دهنده حکومت امام زمان علیه السلام بر تمام کشورهاست.
بچه هایی از کشورهای مختلف با لباس آن کشور کشیده شده تا صلح بین کشورها را نشان دهد
پویا پوراسماعیل ۱۱ساله از خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ کاربردی
چطور سیم کارت فرزندم رو طوری تنظیم کنم که محتوای غیراخلاقی رو در اختیارش قرار نده؟!
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#قصه_شب
توپ قلقلی ...
توپ قلقلی از گوشه ی باغچه به این طرف و آن طرف حیاط نگاه کرد.
زیر لب گفت:« چرا هیچ کس با من بازی نمیکند؟خیلی دلم برای بازی با بچه ها تنگ شده است»
بعد هم قل خورد و قل خورد تا به دیوار حیاط رسید محکم خودش را روی زمین کوبید و به آسمان رفت، از روی دیوار پرید آن طرف دیوار سعید روی پله ی جلوی خانه شان نشسته بود و با یک تکه چوب روی زمین خط می کشید، کمی آن طرفتر رضا را دید که به دیوار تکیه داده و زانویش را بغل گرفته بود.
⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️⚽️
توپ قلقلی خودش را جلوی پای سعید انداخت. سعید با دیدن توپ بلند شد و گفت :«آخ جان توپ »
رضا با دیدن توپ جلو آمد و گفت:« می آیی توپ بازی؟»
سعید خندید و توپ را روی زمین گذاشت و گفت:« برو توی دروازه »
رضا در حالی که عرق می ریخت گفت:« بیا یک بازی دیگر کنیم»
سعید دست رضا را گرفت و گفت :« بیا قایم باشک»
بعد هم روی همان دیوار چشم گذاشت. توپ قلقلی از اینکه رضا و سعید را با هم دوست کرده بود بالا پایین پرید. تصمیم گرفت باز هم راه بیفتد.
🏀🏀🏀🏀🏀🏀🏀🏀
باز قل خورد و قل خورد تا به یک کوچه بن بست رسید. ته کوچه بابایی را دید که لباسهای کهنه پوشیده صورت بابا توی آفتاب سوخته بود، بابا جلوی در کوچک خانه ایستاده بود و سرش را پایین انداخته بود. توپ قلقلی باز هم قل خورد و زیر پای بابا ایستاد. چشمان بابا با دیدن توپ قلقلی برقی زد.
خم شد و توپ را برداشت. دستهای بابا به خاطر کار زیاد سفت و پوستهپوسته بود توپ قلقلی قلقلکش آمد و ریز خندید.
بابا توپ را با خودش به خانه برد؛ علی جلو دوید و خودش را توی بغل بابا انداخت و گفت:« سلام بابایی»
🏐🏐🏐🏐🏐🏐🏐🏐🏐
علی تا چشمش به توپ قلقلی افتاد بالا پایین پرید و گفت :«می دانستم یادت نمی رود بابای خوش قولم»
اشک خوشحالی از چشم بابا ریخت، علی توپ را از بابا گرفت و گفت:« بابا من می روم با بچه ها توپ بازی کنم» و از خانه بیرون دوید.
دوستانش را صدا زد و با هم گل کوچیک بازی کردند. یک دفعه یکی از بچهها شوت محکمی زد و توپ توی خیابان افتاد. تا خواست پیش بچه ها برگردد، ماشینی آمد و از روی او رد شد، توپ قلقلی فیس محکمی کرد و پنچر شد.
علی توپ را برداشت و پیش دوستانش برگشت با آستینش اشکش را پاک کرد، توپ قلقلی هم دلش می خواست گریه کند.
🎾🎾🎾🎾🎾🎾🎾🎾🎾🎾
مجید گفت:« بیایید جنگ بازی!» توپ را گرفت و از وسط نصف کرد، نصفش را روی سر علی گذاشت و نصفش را روی سر خودش! چند تا چوب برداشت و گفت:«اینها هم اسب های چوبیمان، این توپ پاره هم کلاه جنگی، بیایید یاران من باید به جنگ دشمن برویم»
بچه ها خندیدند و سوار بر اسب های چوبی دنبال هم دویدند، توپ که حالا دو کلاه شده بود خندید.
بچه ها از بازی خسته شدند کلاه های جنگی را گوشهای انداختند و به خانههایشان رفتند، کلاه های جنگی حوصله شان سر رفته بود کلاغی آمد روی دیوار نشست این طرف را دید آن طرف را دید یک دفعه چشمش به کلاههای جنگی افتاد، زود پرید و کنار آنها نشست.
کلاه های رنگی رنگشان پرید خواستند عقب بروند اما نتوانستند، کلاغ یکی از کلاه ها را با پاهایش برداشت و بالای درخت برد، بعد هم مقداری برگ و چو ب تویش گذاشت و جوجه هایش را روی آن نشاند. کلاه جنگی حالا خانه کلاغ شده بود و میخندید.
باد آمد و کلاه جنگی دیگر را با خودش برد کمی بعد به یک برکه رسیدند قورباغه با دیدن کلاه جنگی خوشحال شد آن را برداشت و توی برکه انداخت و پرید رویش و گفت:« چه قایق خوبی پیدا کردم.»
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها حتما #انیمیشن پهلوانان رو یادتون هست ☺️
دوست دارید تصور کنید شخصیت های داستان با هوش مصنوعی چه شکلی هستن ؟!😉
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش #نقاشی یه طبیعت عالی و ساده با مجله کودک من 👌👌
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#نکات_کاربردی_تربیتی
🎾بازی فعالیتی است برای کسب شادی و لذت ، نه برای بدست آوردن نتیجه . ما از کودکی یاد گرفته ایم که هر کاری باید نتیجه ای داشته باشد ، مثل نتیجه اخلاقی که از فیلم ها یا انشاء ها توقع داریم .
🎾اصولا در بازی لذت بردن از فرآیند این بازی
مهم است نه رسیدن به نتیجه. بچه ها باید پس از بازی ، احساس خوشایند بازی کردن داشته باشند
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a