#شعر
شیر بخورید مفیده
مانند برف سفیده
کاملتر از این غذا
کس ندیده تا حالا
شیر بخوریم سیر میشیم
قوی مثل شیر میشیم
هر روز اگه بنوشیم
هیچوقت مریض نمیشیم
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی های ساده با ابزار ساده در منزل 👍
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#کاربرگ_هوش
بچه ها جاهای خالی این کشتی رو با کدوم شکل ها پر کنیم ؟
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
بچه ها جونم ببینید علی آقای منصوری چه نقاشی قشنگی برامون کشیدن 👏👏
آموزی این نقاشی اینجاست .
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
💕همراهان گرامی ، شما میتونید هشتگ های زیر رو در "مجله کودک من" پیگیری بفرمایید
#قصه_شب
#کاردستی
#شعر
#نکات_کاربردی_تربیتی
#کاربرگ_هوش
#بازی
#کلیپ
#نقاشی
#کلاژ
#ایده
#خاطره_بازی
#انیمیشن
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
💕💕#قصه_شب
داستان درخت پیر
هدف از قصه : مراعات حال بزرگتر ها
کلاغ شروع کرد به غار غار کردن ، درخت پیر گوش هاش رو گرفت و با صدایی آهسته گفت: هیس آرومتر. آواز نخون ، من سرم درد میگیره و حوصله ندارم و کلاغ ساکت شد و آروم روی شاخه نشست. دارکوب نشست روی شاخه دیگه درخت و شروع کرد به نوک زدن و تق تق کردن ، درخت پیر شروع کرد به ناله کردن و گفت نه نه نزن. خواهش میکنم نوک نزن من طاقت ندارم و زود خسته میشم و دارکوب ناراحت شد و رفت.
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
پرستو دوستاش رو دعوت کرده بود به لونش که روی یکی از شاخه های درخت پیر بود. درخت پیر تا دوستای پرستو رو دید گفت: خواهش میکنم سر و صدا نکنید من میخوام بخوابم ، مریضم و حوصله ندارم و با این صحبت ها پرستو هم از درخت پیر دلگیر شد. غر زدن و زود خسته شدن درخت پیر کم کم همه پرنده ها رو ناراحت کرد و پرنده ها یکی یکی رفتن و فقط کلاغ پیشش موند. کلاغ از بقیه پرنده ها با وفاتر بود و درخت پیر رو خیلی دوست داشت و اون یادش میاومد که از زمانی که یه جوجه کلاغ کوچولو بود روی شاخه های همین درخت زندگی کرده بود. یادش می اومد که چقدر همین درخت که الان پیر و کم حوصله شده است باهاش مهربون بود و بهش محبت میکرد به خاطر همین هیچ وقت حاضر نبود از پیشش بره. کلاغ پیش اون موند اما بدون سر و صدا و وروجک بازی ، کلاغ آروم و با حوصله با درخت پیر زندگی میکرد.
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
یه روز درخت پیر که خیلی دلتنگ شده بود ، به کلاغ گفت: دلم برای پرستو و دارکوب تنگ شده است ، ای کاش اونا هم مثل خودت یه کمی مهربون بودن و با من قهر نمیکردن چون من دیگه پیر شدم ونمیتونم سر و صداهای زیاد رو تحمل کنم و نمیتونم مثل قبل زحمت بکشم و کار کنم و بیشتر وقتا میخوام بخوابم اما همه پرنده ها رو مثل خودت دوست دارم و دلم میخواد هر روز اونا رو ببینم اما اونا خیلی زود از دست من ناراحت میشن و با من قهر میکنن. کلاغ حرفای درخت پیر رو شنید و ناراحت شد اما تصمیم گرفت اوضاع رو تغییر بده. کلاغ هر روز با پرنده ها صحبت میکرد و از مهربونی های قدیم درخت پیر براشون خاطرات زیادی تعریف میکرد.
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
پرنده ها دوباره دلشون برای درخت پیر تنگ شد و پیشش برگشتن اما از این به بعد وقتی پیش درخت پیر می اومدن آروم حرف میزدن و مراقب رفتارشون بودن تا درخت پیر اذیت نشه ، اینطوری دیگه شادی و صفا بین شاخ و برگ درخت پیر پیدا شد و همه خوشحال بودن و کنار هم زندگی میکردن .
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a