فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
با ساده ترین ابزار توی خونه میتونید با بچه ها جذابترین بازی ها رو انجام بدید👍👍
این بازی به تقویت هوش فرزندتون کمک زیادی میکنه 🤚✋
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
پستهای مجله ما رو برای دوستانتون ارسال کنید دیگه ... ☺️
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلاژ
🍂🍃الآن فصل پاییزه و موقعیت عالی برای برگ بازی با بچه ها
🍂🍃اونها رو به بوستان ها ببرید و با هم برگهای سالم رو از زمین جمع کنید
🍂🍃خییلی کارهای هنری هیجان انگیز میشه باهاشون انجام داد
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
آموزش نقاشی حیوانات با اشکال هندسی
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
یه کاردستی زیبا و بسیار آسون از درخت پاییزی
🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁🍀
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#کاربرگ_هوش
پنج تفاوت این دو تصویر رو برامون بگو عزیزم 😉
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
💕💕
#قصه_شب
#داستان
🐱روباه مکار و مادر گنجشکها🐥
📚یکی بود یکی نبود. در یک جنگل کوچک و دور افتاده حیوانات زیادی زندگی میکردند. خانم گنجشکه بتازگی ۲تا جوجه کوچولویش را از تخم بیرون آورده بود و از آنها بخوبی نگهداری میکرد.
روزها به اطراف جنگل میرفت تا برایشان غذا پیدا کند و بیاورد، اما چند روزی بود که آقا روباه مکار دوباره سروکلهاش پیدا شده بود و دوروبر گنجشکها میپرید.
🐱 @koodakman
یک روز از این روزها که خانم گنجشکه میخواست دنبال غذا بره دید که روباه بدجنس پایین درخت آنها نشسته و بر و بر به بچههایش نگاه میکند. با خودش گفت این روباهه دوباره آمده تا جوجههایم را بخوره… برای همین پشیمان شد و برگشت خانه و از بچههایش مراقبت کرد.
گنجشکهای کوچولو خیلی گرسنه بودند و خانم گنجشکه حتما باید میرفت به جنگل تا غذا تهیه کند، ولی روباه مکار که فکر میکرد از همه زرنگتر و مکارتره، ۴چشمی مراقب جوجهها بود تا سر یک فرصتی آنها را یه لقمه چرب کند.
خانم گنجشکه فکری کرد و با خودش گفت: ای روباه بدجنس! دیگه نمیگذارم بچههایم را بخوری و با خودش گفت حالا من چطوری خانه و بچههایم را تنها بگذارم و بروم… همین طور که با خودش صحبت میکرد، ناگهان فکری به ذهنش رسید و بعد رفت نزدیک روباه و گفت: سلام روباه عزیز. از این طرفا…!
🐱 @koodakman
روباه گفت: سلام گنجشک مهربون، داشتم از اینجا رد میشدم، گفتم یک سری به شماها بزنم.
گنجشک گفت: وای چقدر کار خوبی کردی. روباه عزیز دوست خوب من! من باید بروم و برای بچههایم غذا بیاورم، تو میتوانی از آنها مراقبت کنی تا من برگردم.
روباه گفت: بله حتما من خیلی خوب از آنها مراقبت میکنم. برو خیالت راحت باشه.
گنجشک گفت: روباه عزیز! برعکس صحبتهایی که دربارهات میکنند تو چقدر مهربانی، ولی من به همه میگم که تو با وجود مریضیات از بچههای من نگهداری کردی.
🐱 @koodakman
روباه گفت: چی؟ چی گفتی… کدام مریضی؟
گنجشک گفت: آخه دیدم رنگت خیلی پریده و زرد شده. من شنیدم در جنگل بیماریای شیوع پیدا کرده که کشنده است و اولین نشانهاش رنگ پریدگی است.
🐱 @koodakman
روباه با شنیدن این حرف گنجشک گوشهای نشست و گفت: یعنی من آن مریضی را گرفتهام، چه چیزی بخورم تا خوب شوم؟
گنجشک گفت: تنها دارویش نوشیدن یک جرعه از آبی است که از قله کوه پس از آب شدن برفها بیاید.
🐱 @koodakman
روباه راهی شد به سمت کوهستان و چند روز بعد هم خبر رسید که مرده است. گنجشکها و دیگر حیوانات هم از دست آزارهای روباه راحت شدند و به زندگیشان ادامه دادند.
و گنجشک هم خوشحال بود از اینکه حیلهگرتر از روباه است.
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
💕💕 #نکات_کاربردی_تربیتی
به بچه یا بچه ها بگید : بیا با هم مسابقه خنده بدیم هر کی بلند تر و بیشتر خندید برنده میشه و از اون یکی جایزه می گیره
یک دو سه شروع ...
و شروع کنین با صدای بلند الکی بخندید ، یک دقیقه بعد این خنده های الکی واقعی میشن و تا بخود میایین
می بینین دارین از ته دل می خندید می تونین دلقک بازی در بیارین و هر کاری که باعث خنده میشه انجام بدید .
و از بچه هم بخواین دلقک بازی در بیاره و وقتی ادا اطوار در آورد شما خنده تان رو بلند تر کنین .
این تمرین واسه رفع اضطراب بسیار مفیده
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#کاربرگ_هوش
بچه ها اگر گفتید مامان اردک برای رسیدن به بچه ها کدوم مسیر رو باید بره ؟؟! 🦆🦆
🔹میتونید از تصویر پرینت بگیرید و در اختیار بچه ها قرار بدید تا با راه حل های ماز بیشتر آشنا بشن
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#نکات_کاربردی_تربیتی
🌟بچه های مظلوم و تو سری خور در جامعه بچه هايی هستند كه هرگز اجازه دفاع از خود در خانه را نداشتند. اگر نميخواهيد فرزندتان در مدرسه و جامعه كتك بخورد مورد ظلم قرار بگيرد و ساكت گوشه ای گريه كند كار را از منزل شروع كنيد.
🌟هر گاه از كار اشتباه فرزندتان عصبانی يا ناراحت شديد، قبل از هر اقدام و حرفی به او اجازه دهيد از خود دفاع كند. اين اقدام شما هم به شما فرصتی ميدهد از روي عصبانيت اقدامی اشتباه نكنيد هم فرزندتان می آموزد ميتواند از خود دفاع كند و در محيط بيرون مظلوم نباشد.
🌟با عصبانيت فرياد نزنيد چرا اين كار رو كردی! دليل كارش رو بپرسيد و تا پايان حرفش گوش كنيد، به او بياموزيد با تمام اشتباهاتش هنوز ارزشمند است.
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
#داستان
#قصه_شب
مورچه کوچولو 🐜🐜
@koodakman
یه روز صبح مورچه کوچولو همراه مامانش از خونه اومد بیرون
مامانش بهش گفت :از من دور نشی مورچه کوچولو
اما بچه ها مورچه کوچولوی شیطون حرف مامانشو گوش نکرد و گم شد.
همینطوری که داشت می رفت رسید به 5 تا پله پیش خودش گفت اینجا کجاست ؟!
برم بالا شاید مامانمو از روی بلندی پیدا کنم مورچه با زور و زحمت از پله ها رفت بالا
👈(اینجای قصه مادر روی انگشتهای دست بچه با دست خودش حرکت میکنه )
اینجا کجاست ؟... یه جاده است!
بهتره برم تا ته جاده شاید مامانم اونجا باشه
👈(مادر با انگشتاش روی ساق دست بچه حرکت می کنه )
رفت و رفت و رفت تا که رسید به دره !اینجا کجاست یه دره؟!
مورچه کوچولو افتاد توی دره چند دفعه سعی کرد از دره بیاد بالا ولی نمی تونست تا اینکه بالاخره موفق شد و اومد بالا
👈(دره زیر بغل بچه است که با انگشت قلقلک می دهیم )
رفت و رفت و رفت تا که رسید به یک غار اینجا کجاست؟
یه غاره چه تاریکه !چه تنگه !شاید توش یه پلنگه
👈(غار گوش بچه است )
ترسید و رفت بالاتر رفت و رفت و رفت تا که رسید به جنگل اینجا کجاست یه جنگل!!
👈( جنگل در واقع موهای بچه است)
یواش یواش رفت توی جنگل وسطهای جنگل که رسید ترسید و تند دوید ودوید از جنگل که اومد بیرون به یک غار دیگه رسید
چه تاریکه چه تنگه شاید توش یه پلنگه!
ترسید و سرخورد پایین دوباره افتاد تو دره
🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜
مورچه کوچولو چند دفعه سعی کرد از دره بیاد بالا تا اینکه موفق شد
رسید به یک دشت وسیع
👈(شکم بچه )
اینجا کجاست ؟!یه دشته !!خدای من چه نرمه
بهتره اینجا یه کمی بازی کنم مورچه کوچولو می دوید و می پرید پایین و بالا
خوشحال بود و می خندید
👈(مادر با دستش شکمه بچه رو قلقلک می ده )
اما یه دفعه افتاد توی یه گودال
👈(ناف بچه که مادر با انگشت ناف بچه رو قلقلک می ده )
خدایا حالا چیکار کنم !اینجا کجاست ؟
مورچه کوچولو ترسید شروع کرد به فریاد زدن مامان مورچه صداشو شنید اومد کمکش
👈(مادر با دستش پهلوی بچه رو قلقلک میده )
دست مورچه کوچولو رو گرفت از گودال آوردش بیرون بهش گفت مورچه کوچولو دیگه نباید بی اجازه من جایی بری گم میشی.
حالا ببریم به خونه باهم غذا بخوریم .
بعدش مورچه کوچولو و مامانش سرخوردن از دشت اومدن پایین و رفتن خونشون.
👈(مادر با دو تا دستاش پهلوهای بچه رو قلقلک می ده )
🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
پیشنهاد بازی دسته جمعی با توپ 👏👏
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
👌همه بچه ها توی خونه خمیر بازی دارن ولی هدفمند ازش استفاده نمیکنند .
👌شما میتونید با این کلیپها خلاقیت بچه ها رو در مسیر رشد قرار بدید
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
ببینید چقدر راحت میشه توی خونه با ابزار ساده بچه ها رو سرگرم کرد 👍
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
عروسک انگشتی رو رایگان برا بچه ها درست کنید ☺️☺️
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ طنز
وقتی بهم میگن دوتا بچه راحت تره 😂😂
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
💕💕
#قصه_شب
📚قصه دم طاووس
🦚🦚🦚🦚🦚🦚🦚🦚
🌲طاووسی زیبا در جنگلی سرسبز زندگی می کرد. او بال و پر و دم بسیار زیبایی داشت. روی پرهایش نقطه های بزرگی مثل چشم های درشت به نظر می رسید.
رنگ سبز و آبی پرها، چشم همه حیوانات را خیره می کرد. برای همین وقتی طاووس می دید که حیوانات جنگل با تعجب و تحسین نگاهش می کنند، دمش را باز می کرد و با آن چتر زیبایی درست می کرد و با ناز و غرور جلوی چشم آن ها راه می رفت و فخر می فروخت.
حیوانات جنگل هم که دم زیبای او را دوست داشتند، به او نمی گفتند که پاهای زشتی دارد و صدایش هم اصلاً خوب نیست. طاووس چون خودش را از همه بهتر می دانست با هیچ کس دوست نمی شد و همیشه تک و تنها بود.
🌿 @koodakman
در کنار جنگل سبز، رودخانه ای بود که تمام حیوانات برای نوشیدن آب به آنجا می رفتند. یک روز طاووس به سوی رودخانه رفت تا هم آب بنوشد و هم دم زیبایش را به حیوانات نشان بدهد. او سرش را بالا گرفته بود و به هیچ کس نگاه نمی کرد. دو تا خرگوش که یکی از آن ها رنگش سیاه بود و مشکی نام داشت و دیگری سفید بود و به او برفی می گفتند، داشتند با هم بازی می کردند که طاووس را دیدند و به او گفتند: «سلام به طاووس قشنگ، پرنده خوش آب و رنگ، چتر دمت چه نازه وقتی که باز بازه گاهی نگاه کن به زمین، دوستای خوبت را ببین، اما طاووس به آن ها که سعی می کردند، توجه او را جلب کنند، اصلاً اعتنا نکرد و همان طور که سرش را بالا گرفته بود، با غرور به راهش ادامه داد.
🌿 @koodakman
او بوته بزرگ خارداری را که سر راهش بود ندید و دم بلندش به آن گیر کرد. طاووس خواست دمش را آزاد کند، اما کار آسانی نبود و تعدادی از پرهایش کنده شدند. طاووس به قدری از این پیشامد ناراحت شد که فریاد کشید و با صدای بلند گریه کرد. برفی و مشکی که کمی از او دور شده بودند، صدایش را شنیدند و پشت سرشان را نگاه کردند و او را دیدند.
🌿 @koodakman
فوراً برگشتند و کمکش کردند تا از بوته دور شود. برفی پرهای کنده شده طاووس را جمع کرد و به عنکبوت درشتی که داشت از آنجا رد می شد گفت: «خاله عنکبوت، دم قشنگ طاووس کنده شده بیا به او کمک کن» عنکبوت ایستاد و پرسید، چه کار باید بکنم؟» مشکی گفت: «من و برفی پرها را سر جایشان قرار می دهیم و تو با آب دهانت تار درست کن و آن ها را بچسبان، خاله عنکبوت گفت: «باشد، این کار را می کنم، بعد از آن برفی و مشکی پرها را یکی یکی و با دقت سر جایشان گذاشتند و عنکبوت آن ها را با آب دهانش چسباند. دم طاووس به شکل اولش در آمد. طاووس خیلی خوشحال شد و از خاله عنکبوت و برفی و مشکی تشکر کرد و با آن ها دوست شد.
🌿 @koodakman
آن روز برای طاووس روزی فراموش نشدنی بود؛ چون برای اولین بار دوستانی پیدا کرد و فهمید که نباید به خاطر زیبایی ظاهری مغرور باشد. حالا برای او مهم بود که دوستانی داشته باشد و به آن ها محبت کند؛ دوستانی که در هنگام سختی ها به یاری او بشتابند و هنگام خوشی ها در کنارش باشند. فردای آن روز طاووس از مشکی و برفی و خاله عنکبوت و دوستان آن ها دعوت کرد که به خانه اش بیایند و مهمانش باشند. آن ها آمدند و چند ساعتی را در کنار هم با شادمانی سپری کردند. پس از آن نیز حیوانات جنگل ندیدند که طاووس سرش را با غرور بالا بگیرد و به آن ها فخر بفروشد.
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
💕💕#نکات_کاربردی_تربیتی
❤️🩹والديني كه در مقابل فرزندانشان از فاميل بدگويي ميكنند..
💔ممکن است گاهی همه چیز خوب پیش نرود و مجبور به قطع رابطه با یکی از اقوام شوید.
❤️کودکی که عمویش را دوست دارد حتی در صورت قهر شما حق دارد به خانه اش برود یا در مهمانی کنارش بنشیند. از طرف دیگر اگر پدر به هر دلیلی از بدی ها، ضعف ها و اشتباهات عمو در مقابل کودک بگوید، او یکباره می بیند تصویری که از عمو داشته با تصویری که پدر ارائه می کند زمین تا آسمان متفاوت است. برای او عمو مرد مهربانی است که او را به پارک می برد، برایش بستنی می خرد، او را روی دوشش می گذارد تا از راه رفتن خسته نشود و. . .
❤️🩹اما پدر می گوید عمو قبلا ماشین پدربزرگ را بی اجازه برداشته و با آن تصادف کرده و تصادف را هم پنهان کرده او حالا هم بدهی اش را نمی پردازد.
💔در چنین شرایطی احساس بسیار وحشتناکی به کودک دست می دهد و تصور می کند به او خیانت شده است.
❤️🩹چنین کودکی در آینده نمی تواند به کسی اعتماد کند و در روابطش با دیگران دچار مشکلات اساسی می شود....
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a