eitaa logo
کودکانه
2.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
300 فایل
✅مجله کودکانه فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوجولو آنچه شما دوست دارید 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @k #ایران #امام_زمان #خبر
مشاهده در ایتا
دانلود
🐐بزغاله نجیب بزهایش را خیلی دوست داشت به خصوص بزغاله‌های کوچکش را. پدرش به عنوان هدیه به او بزغاله ای داد. نجیب به بزغاله در طول تابستان غذا داد و آن را بزرگ کرد. او بزغاله را خیلی دوست می‌داشت به خصوص زمانی که به طرفش می‌آمد و سر خود را به او می‌مالید. پدر نجیب همواره به او می‌گفت: "در را باز نگذار در غیر اینصورت بزغاله به درون خانه خواهد آمد و به اسباب منزل آسیب خواهد رساند. " یک روز نجیب به درون خانه دوید تا توپش را بردارد. او آنچه پدرش به او گفته بود را به یاد داشت اما چون کارش را سریع می‌خواست انجام دهد به بستن در مبادرت نورزید. او متوجه نشد که بزغاله هم بعد از او وارد خانه شده بود. در حالیکه بزغاله داشت دنبال نجیب می‌گشت، خودش را مقابل آینه ای بزرگ در اتاق خواب یافت. بزغاله ای دیگر داشت به او نگاه می‌کرد. هر چه بزغاله داشت نزدیک تر می‌شد، آن بزغاله ای که در آینه بود هم به او نزدیک تر می‌شد و در نهایت شاخ به شاخ شدند. بزغاله خواست تا به بزغاله‌ی دیگر یک درس بدهد. صدای شکستن مهیبی شنیده شد. آینه به صدها تکه تقسیم شد. 🌼اگر نجیب درمورد آنچه پیامبر به دو تن از همراهانش گفته بود آگاهی داشت هیچ گاه دستور پدرش را نادیده نمی گرفت: 🍃پیامبر مهربانی ها فرمودند: "تابع پدرت باش!" (اطع اباک) 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @koodaks
🌼رفتار خوب روزی روزگاری در یک دهکده کوچک، پسری به نام جلال زندگی می‌کرد. جلال پسری مهربان و باهوش بود، اما گاهی اوقات در صحبت کردن با والدینش کمی بی‌احترامی می‌کرد. مادرش همیشه به او می‌گفت: «جلال جان، باید با ما با احترام صحبت کنی. یاد بگیر که چگونه با کلمات خوب و محبت‌آمیز با دیگران صحبت کنی.» یک روز، جلال به بازار رفت تا کمی میوه بخرد. در راه، با دوستش، حسین، برخورد کرد. حسین به جلال گفت: «جلال، می‌دانی که امروز روز پدر است؟ باید برای پدرت یک هدیه بخری!» جلال به فکر فرو رفت. او تصمیم گرفت که یک دسته گل زیبا برای پدرش بخرد. وقتی به خانه برگشت، با خوشحالی دسته گل را به پدرش تقدیم کرد و گفت: «پدر، این گل‌ها را برای تو آوردم. تو بهترین پدر دنیا هستی!» پدرش با چشمانی پر از اشک شکرگزاری گفت: «پسرم، تو همیشه باید با من و مادرت با احترام و محبت صحبت کنی. آیه‌ای در قرآن هست که می‌گوید: «وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا» یعنی با آن‌ها با کلمات خوب و محترمانه صحبت کن.» جلال با شنیدن این آیه به یاد آورد که چقدر مهم است که با والدینش با احترام و محبت صحبت کند. او تصمیم گرفت از آن روز به بعد، همیشه با کلمات خوب و محبت‌آمیز با آن‌ها صحبت کند. از آن روز به بعد، جلال هر روز به والدینش با احترام و محبت صحبت می‌کرد. او فهمید که کلمات خوب می‌توانند قلب‌ها را شاد کنند و روابط را قوی‌تر سازند. 🌸این داستان به ما یادآوری می‌کند که باید با دیگران، به ویژه والدین‌مان، با احترام و محبت صحبت کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم که کلمات ما می‌توانند تأثیر زیادی بر روی دیگران داشته باشند. 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh