هدایت شده از معروفانه
25.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپانه
❌پاسخ به یک شبهه رایج‼️
این شبهه رو زیاد میشنویم ، پس پاسخش رو یاد بگیریم که خیلی کاربردیه ، مخصوصا چهارمین مورد که درواقع اصلی ترین جوابه... 👌
برای نشر کلیپ رو شما حساب کردما 😁😎
🧡#معروفانه ای شو👇
https://eitaa.com/joinchat/1179058499C4ee0700aeb
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋
🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋
🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋
🦋💙🦋💙🦋💙🦋
💙🦋💙🦋💙🦋
🦋💙🦋💙🦋
💙🦋💙🦋
🦋💙🦋
💙🦋
🦋
🦋بِـسـمِالـرَبِّالـعـالَـمیـنَ🦋
#نَـجـوآیِعـآشِـقی
وَرَقِبیستُم
بـهقلـمحَـنیـفا|مَـجهـولالـهـویـه
دندان رویِ هم میسابد و حرصش را سرِ دخترِ بیچاره خالی میکند.
حس میکنم نفس کشیدنش شرطی شده!
نمیخواهم حالا که تا اینجا آمدهام، بدقولیام را یدک بکشم.
فریاد میزنم: ولشکنعوضی! طرفحسابتمنم..بزارامینواینبچهبرن.
امین با بهت زمزمه میکند: مرصاد؟
به رویش لبخندِ خستهای میزنم و روبهمایکل میگویم: مگهازمنانتقامنمیخوای؟ خببقیهبرن..ماهمباهمدیگهتسویهحسابمیکنیم.
خندهی عصبیاش روی مغزم ناخن میکشد و بهم میریزم.
نگاهم را به دختربچه میدوزم
در چشمانِ نیمهبازش التماس موج میزند.
دلم بدجوری میلرزد.
قدمی جلو میگزارم و میگویم: ولشکنکثافت! مگه طرفتمن نیستم؟
در ثانیه، خندهاش تبدیل به فریاد میشود و داد میکشد:
-گمشوعقب! وگرنه...
حرفش را قطع میکنم: وگرنهچی؟ میزنی؟ واسه توکه کاری نداره کثافت! دهتا مثل این دخترو بی پدرمادر و هزارتا پدر و مادرو عزادارِ بچههاشون کردی! اونم چون فهمیدن چه آدمِ کثیفی هستی و نخواستن به مردمشون خیانتکنن. واسه تویی که خون سیرت نمیکنه کاری نداره عوضی! بزن!
قدم به قدم جلو میروم و او با عقبتر رفتنش فاصله را ثابت حفظ میکند.
فریاد میکشد: میزنم..جلوتربیایهمتورومیزنمهماینبچهرو..!
بیتوجه به صدازدنهایِ امین و فریادهایِ آن بیغیرت، فقط به دختربچهای نگاه میکنم که باچشمانِ روشنش به من چشم دوخته و نگاهم میکند.
منتظر است! مثلِ مادرش..
مثلِ نجوآ!
چشمِ امیدشان منی هستم که دستم به جایی بند نیست.
زمزمه میکنم: یاعباس..نزارمنشرمندهیدلِیهمادربشم.
برقِ دوربینِ اسلحهی سینا، از روبهرو دلم را قرص میکند.
منتظرِ اشارهای از من است.
اینکه بگویم و او از بِ بسمالله حرفم را بخواند.
مایکل را میخواهم تا پرونده را ببندم اما، برایِ بودنِ او، باید بچهی بیچاره را فدا کنم.
زمزمهام رمزِ عملیات و یک یازهرایِ التماسیست.
دستانم را از رویِ سرم برمیدارم و به طرفِ او حجوم میبرم.
با سوزشی که میانِ عضلههای شانه و بازویم میافتد، از درد، مچاله میشوم.
صدایِ شلیکِ بعدی که میآید، سرم با ضرب بالا میآید.
نگرانِ امینم که مایکل، به تهِ ساختمان رسیده و با افتادن فاصلهای ندارد.
امکان دارد هردویِ آنها پایین پرت شوند.
در صدمِ ثانیه میپرم و بچهرا درآغوشم جای میدهم.
دستم رویِ خاک و ماسههایِ زمین کشیده میشود و فریاد میکشم: یاحسین..
ـادامـهدارد:)💙
-کپیبدونِهماهنگیوذکرنامنویسندهوآیدیِکانال، رضایتیدرپیندارد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زکودکیخادماینتبارمحترمم:)🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقشنگترینسلامه!(:🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهرقیهمیگمازجاموندن...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهدلشورههایشیرینی!(:🙂❤️🩹