eitaa logo
محله ی بزرگ کوشکنو
1.4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
اهداف کانال: *آگاهی ازاخبارواطلاعات محله *صدای شمابرای طرح مشکلات محله ارتباط با: مدیر @S1403zeynab باادمین @Sayyad1362 @Resalat90 پاسخ به شبهات تربیتی @Asdf4001 پاسخ به شبهات مسائل روز(سیاسی،دینی،اخلاقی) @dariaye64 تبادل نداریم.تبلیغات رایگان
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📚 دو برادر با هم در مزرعه کار می کردند. برادر بزرگتر ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و برادر کوچک مجرد بود. شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند. یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند. شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر بزرگتر برد و روی محصول او ریخت. در همین حال برادر بزرگ با خودش فکر کرد و گفت :‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود. بنابراین شب که شد کیسه ای پر از گندم برداشت و مخفیانه به انبار برادر کوچکش برد و روی محصول او ریخت. سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. 📚 هرشب یک داستان جذاب و زیبا ┄┄┅┅┅●~❁~●┅┅┅┄┄ به کانال محله ی بزرگ کوشکنو بپیوندید @kooshkeno