🔰 سخننگاشت| رهبرانقلاب در مراسم اعطای نشان ذوالفقار به سرلشکر قاسم سلیمانی:
🌷 بهشت پاداش مجهاهدت در راه خداست @kooyesimorgh
📕برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»/3
⚪️ روای خاطرات حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است
#زندگینامه_خودنوشت_آقا
🔵خصلتی که آیتالله خامنهای دوست نداشتند
⚪️گوشهگیری را دوست داشت(پدرم)، ولی من این خصلت ایشان را خوش نمیداشتم؛ لذا عکس آن را فراگرفتم. ایشان وقتی وارد مسجد میشد، سر را به زیر میانداخت، نگاه خود را به زمین میدوخت، و بیآنکه با احدی از نمازگزاران حرفی بزند، مستقیماً به سوی محراب میرفت. در آنجا عینک خود را برمیداشت؛ بنا بر سنت، دنباله عمامه را به زیر چانه میانداخت و نماز جماعت را امامت میکرد؛ آنگاه به همانگونه که وارد شده بود، بیرون میرفت.
در مجالس، خاموش مینشست؛ مگر اینکه از او چیزی بپرسند. جز با علمایی که از دوستان خاصش بودند سخن نمیگفت. به هیچ گفتوگویی هم جز بحث علمی وارد نمیشد. نتیجه این گوشهگیری تنگدستی شدید بود.
گاهی به سبب تنگدستی ناگزیر میشد کتابهایش را ـ که بسیار مورد عشق و علاقهاش بودند ـ بفروشد. وقتی میدید ما کتابهایش را تورق میکنیم، ناراحت میشد. اگر یکی از کتابهای کتابخانهاش را دست ما میدید، با لحنی مهرورزانه نسبت به کتب و حریص بر حفظ آن، میگفت: این چیست؟ لطفاً بگذار سرجایش! اما با این همه، ناچار میشد برخی کتابهای خود را بفروشد تا بتواند برای رفع نیازهای اولیه ما چیزی فراهم کند.
به سراغ قفسههای کتابخانه میرفت، کتابی را برای فروش برمیداشت، اما فروش آن کتاب برایش ناگوار میآمد و لذا آن را به جای خود میگذاشت؛ دومی را برمیداشت، سومی را برمیداشت،... تا اینکه ناچار برخی را انتخاب میکرد و برمیداشت. به یکی از ما میگفت: این کتابها را به نزد شیخ هادی ببر و به او بفروش.
شیخ هادی معروف بود به اینکه هر کتابی را بر او عرضه کنند، میخرد و در دکان خود میگذارد، بعد هم جز به قیمت هنگفت نمیفروشد. میگفت: من به گرانفروشی معروفم! لذا تنها کسی از من کتاب میخرد که ناچار به خرید آن باشد، و کسی که ناچار باشد، به هر قیمت گرانی هم که شده، میخرد! شیخ هادی اینطور خرید و فروش میکرد.
🔁ادامه در بخش های بعد....
🆔@kooyesimorgh
جلسه پنجم.pdf
396.3K
📕«ایمان و پایبندی به تعهدات، خلاصه مباحث کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی @kooyesimorgh
✳️#در_محضر_رهبری 🔴 نبودن دغدغهی دین به دلیل رویکرد جامعه به فساد و فحشا سؤال: ✅با توجّه به رویکرد جامعه به فساد و فحشا آیا (دوستان یک قدری خوشخطتر اگر بنویسید که بشود راحت خواند) باز هم میتوان گفت که در این جامعه دغدغهی دین و اسلام وجود دارد؟ پیشنهاد میکنم جنابعالی طی فرمایشی اساتید محترم را از گروه بازی و باند بازی در گروههای آموزشی باز دارید و از این کار نهی نمایید. 🔸این، دو تا مطلب شد. اینکه میگویند چون جامعه به فساد و فحشا رویکرد دارد، نمیشود گفت در جامعه دغدغهی دین و اسلام هست، به نظر من به هیچ وجه ارزیابی درستی نیست. البتّه گرایش به فحشا و فساد یک چیز بسیار بد و منفی است، اما چون در گوشهای از جامعه به شکلی این معنا وجود دارد، نمیشود کلّ جامعه را متهّم کرد که اینها دغدغهی دین ندارند. شما جوانهای عزیز وضع فعلی را میبینید، خب انتظاراتتان هم بالاست، حق هم دارید. قبل از انقلاب میدانید این مملکت چه بود؟ در طول پنجاه سال، چگونه پایههای اخلاقی در این مملکت، عمداً، با حساب، با پیگیری، متزلزل شده بود؟ زنها و دخترها را به چه وضعی کشانده بودند؟ 🔹جوانها را به چه وضعی کشانده بودند؟ اگر میدانستید، آن وقت میفهمیدید این که امروز دارید میبینید- این طبقهی جوان صالح و نورانیای که ما داریم، چه دخترها، چه پسرها، در بخشهای مختلف جامعه- چقدر ارزش دارد. قبل از انقلاب، در همین دانشگاه شهید بهشتی- که آن وقت اسمش دانشگاه ملّی بود- یک چند تا جوان متدیّن بودند، که اگر اسم بیاورم، بعضیهاشان را میشناسید. بعضی از آنها با بنده دوست و خویشاوند بودند، میآمدند برای من نقل میکردند. در همین دانشگاه، مراسم مذهبی و اینها که هیچ، یک محیط کوچک برای نماز هم نداشتند. این بچهها، خودشان دور هم جمع شدند و با پول شخصی خود یک جای کوچکی را به عنوان نمازخانه درست کردند. مگر دستگاه اجازه میداد؟ همین دانشگاه، که عمدتاً محل تحصیل فرزندان اعیان و اشراف و بچه پولدارها بود، مرکز چه فجایعی، چه فسادهایی بود. دانشگاههای دیگر هم همین جور بود. واقعاً استاد متدین در دانشگاه زیر فشار بود، دانشجوی متدین زیر فشار بود . 🔸در سطح جامعه هم همین جور بود. زنی که مایل بود حجاب خودش را حفظ کند- نه اینکه لزوماً چادر و روگیری داشته باشد؛ میخواست یک حجاب معقولی داشته باشد- مگر میتوانست در جامعه راه برود؟ ما ماجراها دیدهایم و شنیدهایم و اطلاع داریم؛ که حالا نه وقتش هست، نه مناسب است که من آنها را بگویم. شماها آنها را ندیدهاید. امروز جامعهی ما جامعهی دینی است، جامعه اخلاقی است، البته درونش فساد هم هست. زمان امیرالمومنین هم فساد بود. شما خیال میکنید آن زمان فساد نبود؟ آن زمان بدی نبود؟ چرا آن زمان هم بودند. عمده این است که در هر نظامی اگر به فکر اصلاح هستند، همّت بگمارند برای مقابلهی باعوامل فساد، چه با پدیدهها، چه با زیر بناها و ریشهها. اگر اینطور باشد، خب، جامعه رشد خواهد کرد، پیش خواهد رفت و همین مقدار فسادی هم که میبینید، بمرور از بین خواهد رفت. 🆔 @kooyesimorgh 💠 بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 1382/02/22
📢 حضرت آیتالله خامنهای صبح دوشنبه (۱۳۹۷/۱۲/۱۲) در ابتدای جلسهی درس خارج فقه، به شرح حدیثی از حضرت امام صادق علیهالسلام دربارهی «صفتهای برجستهی اخلاقی» پرداختند؛ صفاتی که جلوههای درخشان و لبّ اسلام است. خصوصیّاتی که انسانهای برجسته میسازد و به برکت وجود انسانهای برجسته در یک اجتماع، در یک جامعهی بشری، نظام اجتماعیِ برجسته به وجود میآورد.
🏷 مدیریت گفتمان انقلاب اسلامی مرکز ماهر متن این جلسهی درس خارج فقه را به شرح زیر منتشر میکند:
🔻 بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
🔹 و بِهٰذَا الاِسنادِ عَن اَبیقَتادَة قالَ: قالَ ابوعَبدِاللهِ عَلَیهِالسَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعضٍ، یُقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاءُ تَکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فی اِبنِهِ وَ تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِهِ: صِدقُ الحَدیثِ
وَ صِدقُ النّاسِ وَ اِعطاءُ السّائِلِ وَ المُکَافَاَةُ بِالصَّنائِعِ. (۱)
🔸 و بِهٰذَا الاِسنادِ عَن اَبیقَتادَةَ قال:
این چند حدیثی که روزهای قبل خواندیم و این [حدیثی] که امروز میخوانیم، سندهای صحیح و بسیار معتبری دارد؛ ابیقتاده هم ثقه است.
🔹 قالَ اَبوعَبدِاللهِ عَلَیهِالسَّلامُ لِداوُدَ بنِ سِرحانَ: یا داوُدُ اِنَّ خِصالَ المَکارِمِ بَعضُها مُقَیَّدٌ بِبَعض
[امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: بعضی از مکارم اخلاق و خصلتها بستهی به بعضی دیگر است، یعنی با هم ارتباط دارد؛ یا ارتباط علّی و معلولی دارد که یکی علّت آن دیگری است، یا به نحوی ارتباط عملیّاتی و رفتاری با همدیگر دارند.
🔸یقَسِّمُهَا اللهُ حَیثُ یَشاء
اینها را هم مثل بقیّهی چیزها از خدا بدانید؛ این را هم خدا میدهد. بله، کار خدای متعال بیحکمت نیست و رفتار ما، اختیار ما، و ارادهی ما در ایجاب رحمت الهی تأثیر دارد لکن بالاخره آنچه به ما داده میشود، از همهی مکارم، از همهی خوبیها، از همهی نِعَم -از جمله مکارم اخلاق- از طرف خدا است، خداوند تقسیم میکند؛ به شما یک چیزی میدهد، به دیگری یک چیز میدهد، به آن دیگری یک چیز [دیگر] میدهد.
🔹 تکونُ فِی الرَّجُلِ وَ لا تَکونُ فِی ابنِه
گاهی یک صفت خوبی در پدر هست، در پسر نیست. اینکه حالا میگویند ژن یا ژنِ [خوب]! اینها خیلی اعتباری ندارد. گاهی اوقات پدر یک صفت خوبی دارد، پسر ندارد؛ عکسش هم هست که پسر یک صفت خوبی دارد که پدر ندارد. اینها ایجاب الهی و اِنعام الهی است.
🔸 و تَکونُ فِی العَبدِ وَ لا تَکونُ فی سَیِّدِه
این جور هم نیست که موقعیّت اجتماعی و شأن اجتماعی هم تأثیر داشته باشد؛ نه، گاهی یک صفت خوبی را یک بردهای دارد که سیّد او، ارباب او ندارد. مستخدم شما گاهی اوقات یک خصوصیّتی دارد که شما آن خصوصیّت را ندارید. یک صفت خوبی در فرد زیردست ما هست که آن صفت در ما نیست؛ یعنی او بالاتر از ما است. خب، حالا این صفات و مکارم اخلاق که این قدر هم دربارهاش فرمودهاند، چه چیزهایی است؟ چند صفت را حضرت بیان میفرمایند. اینها واقعاً همان جلوههای درخشان اسلام است؛ لبّ اسلام اینها است. این خصوصیّات [است] که انسانهای برجسته میسازد و به برکت وجود انسانهای برجسته در یک اجتماع، در یک جامعهی بشری، نظام اجتماعیِ برجسته به وجود میآورد و [اگر] انسانهای کریم، انسانهای شجاع، انسانهای باگذشت، انسانهای صادق در یک جامعهای باشند، این جامعه، جامعهی برجستهای میشود؛ [البتّه] عکسش هم صادق است. واقعاً انسان باید اینها را مثل دُر و گوهر گرانبها روی چشمش بگذارد و به دنیا عرضه کند. حالا این صفات چیست؟ اوّل:
🔹 صدقُ الحَدیث
راستگویی. الان کشور خود ما کشور اسلامی است و از بسیاری از جوامع دنیا هم انصافاً بهتر و پاکیزهتر و طاهرتر است امّا در عین حال شما ببینید خیلی از مشکلات داخل کشور ما ناشی از نبودنِ همین صفت است؛ صدقالحدیث نیست، راستگویی نیست. راستگویی یعنی چه؟ یعنی شما حرفی را که میزنید، مطابق با واقع باشد. اگر دانستید مطابق با واقع است و گفتید، این راست است؛ اگر نه، نمیدانید مطابق واقع است یا نیست امّا میگویید، این صدق نیست. «صدق» عبارت است از اینکه شما چیزی را که میدانید مطابق واقع است، بیان میکنید. #فضای_مجازی را ملاحظه کنید که بر اثر حرف، شایعه، دروغ، خلاف، تهمت، نسبت بدون واقعیّت به این، به آن، به بالا، به پایین، به همدیگر، یک فضای دروغ در کشور به وجود میآید؛ ببینید، اینها اشکال است. پس اوّل «صِدقُ الحَدیث» [یعنی] همه سعی کنیم راست بر زبان جاری کنیم. دوّم:
🔸 و صِدقُ النّاس
با مردم هم صادق باشید؛ با مردم با تقلّب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید. «صِدقُ النّاس» یعنی صدق عمل با مردم؛ انسان در مواجههی با مردم با صداقت
وارد بشود، با کلک و دروغ و فریب و مانند اینها با مردم برخورد نکند. اگر ما در مسائل گوناگون اجتماعیمان، سیاسیمان، انتخاباتمان، و مانند اینها، همین یک مورد را مراعات کنیم، ببینید چقدر دنیا آباد خواهد شد؛ «وَ صِدقُ النّاس». این هم دوّم.
🔹 و اِعطاءُ السّائِل
[اگر سائل] از شما چیزی خواست، به او بدهید اگر چنانچه میتوانید. یک وقت یک فقیری است که از شما سؤال نکرده، خب [اگر] به او کمک کنید خوب است امّا اگر چنانچه از شما درخواست کرد -سؤال کرد یعنی درخواست کرد- آن وقت این مکرمت بزرگی است و او را رد کردن، خلاف مکرمت انسانی است.
🔺 و المُکافَاَةُ بِالصَّنائِع
«صَنیعة» یعنی کارهای نیک؛ خدمتهای نیک به دیگران را میگویند «صنیعه». «مُکافئهی به صنایع بکنید» یعنی [اگر] کسی به شما نیکی کرد، شما هم در مقابل به او نیکی کنید. این جور نباشد که نیکی دیگران را با اهمال و احیاناً با بدی پاسخ بدهیم. [اگر] کسی به ما نیکی کرده، خب در مقابل باید به او نیکی کنیم. این هم سوّم.
۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، صفحهی ۳۰۱؛ «امام صادق (ع) به داودبنسرحان میفرماید: ای داود! برخی از مکارم اخلاق به برخی دیگر وابسته است و با هم ارتباط دارد که اینها را خدا تقسیم میکند؛ گاهی این صفات در مردی وجوددارد و در پسرش نیست یا گاهی در بردهای وجود دارد و در اربابش نیست. از جملهی آنها است: راستگویی و صداقت با مردم در عمل، و بخشیدن به فقیری که درخواستی دارد و نیکی کردن در مقابل خوبیهای دیگران.
۹۷/۱۲/۱۲
#شرح_حدیث @kooyesimorgh
🔰 سخننگاشت | مکارم اخلاق را از خدا بدانید؛
👈 همه خوبیها از خداست
🔺 گزیدهای از شرح حدیثی از امام صادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله خامنهای. ۹۷/۱۲/۱۲ #شرح_حدیث @kooyesimorgh
🔰 سخننگاشت | مکارم اخلاق را از خدا بدانید؛
👈 موقعیت اجتماعی در صفات ما تاثیر ندارد
🔺 گزیدهای از شرح حدیثی از امام صادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله خامنهای. ۹۷/۱۲/۱۲ #شرح_حدیث @kooyesimorgh
🔰 سخننگاشت | مکارم اخلاق را از خدا بدانید؛
👈 ژن خوب اعتباری ندارد
🔺 گزیدهای از شرح حدیثی از امام صادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله خامنهای. ۹۷/۱۲/۱۲ #شرح_حدیث @kooyesimorgh
شرح-حدیث-اخلاق.mp3
4.87M
🎙 بشنوید| صوت کامل شرح حدیثی از امام صادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه. ۹۷/۱۲/۱۲ #شرح_حدیث @kooyesimorgh
🔻 شرح حدیثی از امام صادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله خامنهای:
👈 خصوصیاتی که انسانهای برجسته میسازد
🌷 راستگویی، دستگیری از نیازمندان، جبران نیکیهای دیگران. ۹۷/۱۲/۱۲ #شرح_حدیث @kooyesimorgh
📕برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»/4
⚪️ روای خاطرات حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است
#زندگینامه_خودنوشت_آقا
🔵فقر شدید دوران کودکی
⚪️به یاد دارم ما پسران به خانه پدربزرگمان مرحوم میردامادی میرفتیم. ایشان هم مثل پدرها و پدربزرگهای دیگر، یک ریال یا نیم ریال به ما میداد، که البته پول ناچیزی بود؛ اما پیش میآمد که مادر ناگزیر میشد همی مبلغ ناچیز را از ما بگیرد تا با آن برای شام ما چیزی بخرد. من در خانه پدر، از فقر چیزهایی دیدهام که در خانه علمای دیگر کمتر دیده میشود.
پدر هیچگاه از ناداری و تنگدستی خود با کسی سخن نگفت، بلکه برعکس، به سبب مناعت طبع و توجه به وضع ظاهر، مردم ایشان را فردی توانگر میپنداشتند.
در تابستان فقط از عبای خاچیه که گرانترین عبا است ـ که بعد از آن عبای مخلوط است و بعد از آن هم عبای مکینه و در زمستان هم از عبای نائینی استفاده میکرد، که از عبای ماهوتِ متداول میان علما فاخرتر است؛ اما قبای خود را گاهی به ناگزیر وصله میکرد، چون این دیگر زیر عبا پنهان میماند.
پدر همواره به من محبت ویژه داشت و در سفرهای خود با من مأنوس میشد. پدرم یک بار بینایی خود را از دست داد، ولی بعداً شفا یافت. درمان چشم خود را در تهران ادامه میداد. سه بار به تهران رفت، ولی حاضر نشد کسی جز من همراهش باشد. سال ۱۳۴۲ در قم بودم. پدر به من نامه نوشت که به مشهد بیایم تا او را در سفر درمانی به تهران همراهی کنم. اما رفتن من به مشهد به تأخیر افتاد و علت آن مأموریتی بود که در رابطه با مسائل تبلیغ باید در زاهدان انجام میدادم. به زاهدان رفتم و در آنجا بازداشت شدم. مهمترین نگرانی من هنگام بازداشت، پدرم بود که بی من به سفر نمیرفت.
به خاطر دارم که در حال بازداشت در هواپیما نشسته بودم تا مرا از زاهدان به تهران ببرند. به یاد پدر افتادم و ناگهان اندوهی سنگین قلبم را فشرد و دلواپسی عجیبی وجودم را فراگرفت. به خود گفتم: حال که در هواپیما چنین وضعی دارم، پس وقتی وارد بازداشتگاه شوم، چه حالی خواهم داشت؟ به خدای متعال متوسل شدم و به درگاهش لابه کردم تا دلم آرام گیرد. دقایقی فکرم از این موضوع منصرف شد.
سپس بار دیگر که به یاد پدر افتادم، دیدم این بار بدون آن حالت اضطراب و نگرانی به او فکر میکنم، در دلم حالت دلتنگی و اشتیاق و مهر و عطوفت بود، اما همراه با آرامشی که هنوز شیرینی آن را بهروشنی در خاطر دارم. خدای بزرگ را شکر کردم که دعایم را استجابت فرمود و با دادن سکینه و آرامش به من لطف کرد. این نعمت را تنها کسی میتواند درک کند که بدان رسیده باشد.
🔁ادامه در بخش های بعد....
🆔@kooyesimorgh
🌷 لوح| تفحص؛ تکاندن غبار فراموشی
🔻 رهبرانقلاب: اینکه شما از روی جسدِ علیالظّاهر پنهان شدهی یک شهید، غبارها و خاکها را برطرف میکنید و آن را میآورید سرِ دست میگیرید، معنایش این است که علیرغم کسانی که میخواهند مسألهی شهادت و شهید و فداکاری را زیر غبارها و خاکها پنهان کنند، شما نمیگذارید این کار انجام شود. ۷۹/۱۲/۲۰
🌷 #روز_شهید
💻 @Kooyesimorgh
🔻 رهبرانقلاب، امروز در #دیدار_خبرگان:
👈 اگر مقابل تهاجم حداکثری دشمن بسیج شویم، سنگینترین شکست تاریخ آمریکا رقم میخورد. ۹۷/۱۲/۲۳
✅ #کوی_سیمرغ
🆔 @kooyesimorgh
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| گزیدهای از بیانات امروز رهبرانقلاب در #دیدار_خبرگان
👈 بیان سخنان نادرست درباره حضور ایران در منطقه، کمک به نقشه دشمن است
👈 در شناخت دشمن خود یعنی آمریکا دچار اشتباه نخواهیم شد
👈 لزوم مرزبندی با دشمن برای مصونیت از تهاجم نرم
👈 نباید موافقان و مخالفان یک کنوانسیون یا موضوع بینالمللی یکدیگر را به همراهی با دشمن متهم کنند
👈 لزوم بسیج حداکثری همه نیروها در مقابل تهاجم حداکثری دشمنان ایران
💻 @Kooyesimorgh
📕برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»/5
⚪️ روای خاطرات حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است
#زندگینامه_خودنوشت_آقا
🔵تلاوت قرآن جذّاب مادر
⚪️زادگاه مادرم نجف است. ایشان لهجه عربی داشت. در کودکی با لهجه عربی نجفی حرف میزده است. با قرآن آشنا بود. قرآن را خوب و با صدایی جالب تلاوت میکرد. در اواخر عمر، صدایش گرفته بود و من صدای خوش او را به یادش میآوردم، بر قرائت کلام الله مجید با قرآن اهدائی پدرش مداومت روزانه داشت. شیوه قرائت ایشان، ما را در آن کم سن و سالی به خود جذب میکرد. پیرامونش گرد میآمدیم و به تلاوتش گوش میکردیم. ایشان هم از فرصت استفاده میکرد، معانی برخی آیات را برای ما به فارسی ترجمه میکرد و داستانهای پیامبران را برایمان بازمیگفت. شیفتگی وافرش به زندگی حضرت موسی (علیه السلام) موجب میشد تا داستان زندگی این پیامبر بزرگ را با همه جزئیات برای ما شرح دهد. آن چنان با علاقهمندی درباره حضرت موسی سخن میگفت که شوق شنیدن ماجراهای او را در ما برمیانگیخت.
با دیوان حافظ مأنوس بود و برخی اشعار او را از حفظ داشت و با آن فال میگرفت. کما اینکه با حدیث نیز آشنا بود. حدیثی میگفت و پدر به ایشان اعتراض میکرد که به این حدیث تاکنون برنخورده است، اما ایشان منبع حدیث را برای پدر ذکر میکرد.
همچون پدر، مناعت طبع داشت. از ناداری خود هرگز با کسی سخنی نمیگفت. همیشه رنج خود را به شیوههای گوناگون پوشیده میداشت.
نکات اولیه قرائت قران و قواعد زبان عربی را از مادر آموختم؛ کما اینکه دلیری و نستوهی را نیز او در من دمید. مادر به خاطر بازداشتهای پیاپی من و حملات ساواک به منزل، رنج بسیار کشید؛ اما در برابر دژخیمان مهاجم، با پایداری و صلابت میایستاد؛ جوابشان را میداد و با آنها مجادله میکرد. او حتی مشوق من در ادامه این راه پردردسر نیز بود؛ چنانکه به موقع بازخواهم گفت.
🔁ادامه در بخش های بعد....
🆔@kooyesimorgh
🔰سخننگاشت | القای تصویر نادرست از حضور ایران در منطقه کمک به دشمن است. ۹۷/۱۲/۲۳
@kooyesimorgh
📢 فراخوان مقاله
🔘همایش سراسری گام دوم انقلاب از سوی مرکز اندیشه و همفکری راهبردی بسیج (ماهر)
⏺همایش سراسری گام دوم انقلاب با اهداف:
1⃣ تبیین و تشریح تفصیلی فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
2⃣ آماده کردن بستر و فضای مطلوب جهت اجرا شدن راهبردها و الزامات مُنبعث از بیانیه
3⃣ استفاده از ظرفیت نخبگانی برای گفتمانسازی و همافزایی فکری-اجرایی فرازهای بیانیهی راهبردی گام دوم انقلاب
#گام_دوم_انقلاب
🆔 @maherbasij_ir
🆔 @kooyesimorgh
فصل نهم.pdf
714K
📕«آزادی، برگرفته از منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، جلد دوم». #منظومه_فکری_جلد_دوم 1397/12/23 @kooyesimorgh
✳️#در_محضر_رهبری 🔴 دلیل عدم مبارزه با مفاسد اقتصادی مسوولان نظام و آقازادهها
سؤال: ✅ آقاجان چرا در مبارزهی با مفاسد اقتصادی وقتی نوبت به مسئوولان مطرح شد. دیگر رسیدگی صورت نگرفت و با مسامحه با آقازادهها برخورد شد. چرا پروندهی المکاسب در رسانهها انعکاسی نیافت؟ چرا به مفاسد نمایندگان خود در آستان قدس رسیدگی نمیکنید؟ 🔸البتّه اینجور نیست. عرض کردم، بخشی از موارد ابهام آفرین، همینهاست. اینجور نیست که وقتی به مسئوولین میرسد. کار نشود، نه، در مواردی نسبت به مسئوولین سختگیری بیشتری میشود. این را شما بدانید: الان قوّهی قضائیّه از طرف یک جماعتی- حالا نمیگویم از طرف چه کسی- که آدمهای بدی هم نیستند، بدنام هم نیستند، مردمان خوبی هم هستند، متّهم به این است که نسبت به مسئوولین نظام و مسئولین دولتی زیادی سختگیری میکند. 🔹خب، این طرف قضیه هم هست. حالا این دوستان- برادرمان یا خواهرمان- مینویسند که نسبت به مسؤولین اغماض میشود. نخیر، به هیچ وجه اینجوری نیست. جرم را باید شناخت، میزان جرم را باید فهمید، آن وقت توقّع مجازات متناسب با میزان جرم داشت. من اگر بدانم در هر نقطهای مفاسدی وجود دارد، قطعاً با آن برخورد میکنم و ملاحظة هیچ کس را نمیکنم: منتها به شایعات نمیتوانید اعتماد کنید. شایعه درست کنند که فلانی بخور بخور دارد، فلانی فاسد است، نخیر، اینجور نیست.کانالهای ارتباطی بنده خیلی وسیع است. برخلاف آنچه بعضیها تبلیغ میکنند. به هیچ وجه کانالهای ارتباطی بنده منحصر به یک کانال، دو کانال نیست، من از راههای مختلف ارتباط برقرار میکنم و خیلی چیزها را میدانم. این مواردی که اینجا ذکر شد، واقعاً اینجور نیست که جرمی یا فسادی اتّفاق افتاده باشد که با آن اغماض شده باشد: نه، بنده با مفاسد میانهای ندارم و نسبت به فساد هم اغماض نمیکنم. 🆔 @kooyesimorgh 💠 بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 1382/02/22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| پنج خاطره و روایت روز گذشته رهبر انقلاب از حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه در دیدار خبرگان رهبری
💻 @Kooyesimorgh
📕برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»/6
⚪️ روای خاطرات حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است
#زندگینامه_خودنوشت_آقا
🔵معلم سختگیر
⚪️تحصیلات من در مکتب آغاز شد. قسمت چنین بود که پیش از ورود به دبستان، در دو مکتب خانه درس بخوانم. نخستین مکتب را - که در چهارسالگی وارد آن شدم - یک زن اداره میکرد. من میل به گوشه گیری داشتم و خود را با درس سازگار نمییافتم. شاید. چنان که خواهم گفت این به خاطر ضعف بیناییام بود. تصویری که اکنون بیش از هر چیز از این مرحله در ذهنم هست، روشهای غلط آموزشی و پرورشی است. هیچ برنامهی آموزشی در کار نبود. آنچه بر مکتب خانه حاکم بود، خشونت و سختگیری بی دلیل بود. به یاد دارم گاهی «ملاباجی» به برخی جلسات میرفت و همسایهاش - رباب - را به جای خود میگذاشت؛ و رباب در پر کردن وقت ما با کارهای بیهوده، مهارت داشت. از جمله اینکه ما را به صف میکرد و به نزد شوهرش - که زمین گیر بود - میبرد. ما یکی یکی از جلوی او میگذشتیم و او با چوبی که در دست داشت، به کف دستهای ما میزد! برادر بزرگترم نیز در این مکتب با من بود.
سال ۱۳۲۳ که پنج شش ساله بودم، پدر ما را به مکتب دیگری فرستاد که در اتاقی در یکی از مساجد بود. هنوز آن اتاق درس را به یاد دارم، که اتاق تاریکی بود. شاید هم این تصور، ناشی از ضعف بینایی من بوده باشد. این معلّم به ما خیلی توجه کرد و ما را سمت چپ خود نشانید. ما همواره مورد توجه او بودیم. من و برادرم در این مکتب درس «عم جزء» را شروع کردیم، که با آموزش حروف الفبای عربی آغاز میشد و پس از آن به آموزش جزء سیام قرآن کریم میپرداختند و از سوره «ناس» شروع میکردند.
این معلم، به جز ما، با سایر شاگردان سخت گیر و خشن بود. آنچه امروز از این مکتب در حافظهام مانده، تندی و خشونت این مرد، و سرما و تاریکی است، من راه خانه تا محل درس را با کفشی طی میکردم که سوراخ بود و زمستان از سوراخ آن، آب و گل وارد میشد و پایم را گلی میکرد.
از کارهای عجیبش این بود که روز پنجشنبه شاگردان را پیش از آنکه مرخص شوند، به صف میکرد و به آنها میگفت: من زیر زبانهای شما مهر میزنم. هر کس روز جمعه مقید به خواندن نماز باشد، اثر مهر روی زبانش میماند، وگرنه محو میشود. بعد مهری برمیداشت و در مرکب آغشته میکرد و زیر زبان هریک از شاگردان را مهر میزد!
صبح شنبه قیامت بود. شاگردان در صف میایستادند، زبانهایشان را برای بازبینی و تفتیش بیرون میآوردند، و برخی هم سخت تنبیه میشدند! من هم با شاگردان در صف میایستادم و از ترس گریه میکردم. ترسم از کتک خوردن نبود، چون ما را احترام میکرد و نمیزد؛ اما از هول و وحشت این صحنه به گریه میافتادم.
🔁ادامه در بخش های بعد....
🆔@kooyesimorgh
☪ ماه رجب و دعاهای آن،برافروزنده معنویت
🔲 هرکداممان درهرجا که هستیم،همت اولمان باید برتکمیل نفس وتذهیب نفس وساختن باطن وآراسته شدن به حیله اخلاق الهی ومعنوی باشد.در همین ماه رجب واین فرصت مضاعف ؛ مشاهده کنید که چه کوششی در ادعیه این ماه وادعیه دیگر میشود،تاانسان در باطن ودرقلب خود متحول بشود وزیور اخلاق الهی وانسانی را پیدا کند؛ این ،انسان سازی است. این، مقصود وهدف اصلی از همه انقلابهای الهی وبعثت انبیاست.«اللهم انی اسئلک صبرالشاکرین لک وعمل الخائفین منک ویقین العابدین لک»؛ این مایه دعاهاست.در درون خود ،باید آن نور معنویت ،آن شکر ،آن صبر ،آن یقین ،آن عبادت ،آن ذکر را برافروزیم وروشن کنیم ،تا این ملت بتواند برای ملتهای دیگر الگو بشود؛تا بتواند سعادت برای خود وملتهای دیگر بیاورد؛تابتواند از بلیاتی که انسانها به خاطر آلودگیهای نفسانی وروحی دچار آن هستند-این منیتها وخودخواهی ها وخودپرستی ها –درامان وبرکناربماند.
◀️ بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) با فضلا، طلاب واقشار مختلف مردم 1370/10/19
@kooyesimorgh
⭕️ مرکز اندیشه و همفکری راهبردی بسیج(ماهر)⭕️
اخبار مرکز اندیشه وهمفکری راهبردی بسیج (ماهر)را در پیام رسان های داخلی دنبال کنید:
ایتا: http://eitaa.com/maherbasij_ir 🆔
سروش: http://sapp.ir/maherbasij_ir 🆔
بله: http://ble.im/maherbasij_ir 🆔
📕برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»/7
⚪️ روای خاطرات حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است
#زندگینامه_خودنوشت_آقا
🔵آن روز درخشان
⚪️دهه ۲۰ با کنار گذاشته شدن رضاخان از قدرت در سال ۱۳۲۰ آغاز شد و با جریان مصدق در سال ۱۳۳۰ به پایان رسید. در این دهه، خطر کمونیسم در ایران ـ بویژه پس از واقعه آذربایجان ـ بالا گرفت. قدرت حاکمه برای مقابله با این خطر، میدان را برای برخی فعالیتهای دینی باز کرد. در همین دهه، نخستین مدرسه جدید دینی به نام «دارالتعلیم دیانتی» در مشهد تأسیس شد. مدیریت آن را میرزا حسین تدین برعهده داشت که اهل کرمان و ساکن مشهد بود. وقتی من رئیس جمهور بودم، به دیدنم آمد.
این مدرسه را گروهی از مؤمنان خیّر تأسیس کردند، که یکی از آنها شیخ غلامحسین تبریزی، همدرس و هم مباحثه شیخ محمد خیابانی در تبریز، و یکی از علمای موفق در امر تبلیغ بود. این مدرسه، یک دبستان کامل، شامل سال اول تا ششم بود.
شش ساله بودم که وارد این مدرسه شدم و مرا در کلاس اول نشاندند. برادرم را که ده ساله بود هم در کنار دانش آموزان سال چهارم نشاندند. خاطرم هست که من در سه سال اول احساس عقب افتادگی در دروس را داشتم، سپس در سالهای چهارم و پنجم و ششم شاگرد اول شدم. علت این دگرگونی برای من روشن نبود، ولی چند سال پیش حقیقت را کشف کردم؛ یادم آمد که سال چهارم در ردیف جلوی کلاس درس نشستم و دیگر آنچه را معلم روی تخته سیاه مینوشت، میدیدم؛ و درنتیجه آنچه را میگفت، درمییافتم. در سه سال پیش از آن، دور از تخته سیاه مینشستم و به سبب ضعف بینایی، نوشتههای روی تخته سیاه را نمیدیدم؛ درنتیجه، درس معلم را هم نمیفهمیدم. هنوز آن روز درخشان را که درهای دروس بر رویم گشوده شد، به یاد دارم. زنگ اول آن روز، درس حساب داشتیم و من توسط معلم خیلی تشویق شدم. این یک نکته آموزشی و تربیتی است که من در زمان تصدی ریاست جمهوری، در مصاحبه ای به مناسبت افتتاح سال تحصیلی جدید، معلمان را به آن توجه دادم.
🔁ادامه در بخش های بعد....
🆔@kooyesimorgh