20.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم یه کباب تابه ای دیگه
به نظر خوشمزه میاد
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
🥩
🔺کودکانی که در خانه هایی بزرگ شده اند که به آنها اهمیتی داده نمیشده و همیشه کمبود محبت داشته اند، در بزرگسالی در روابط عاطفیشان:
🔹دائم شریک زندگیشان را سرزنش میکنند.
🔹سرد و نامهربان و نجوش و دست نیافتنی هستند.
🔹نیازهایشان را به شریک عاطفی خود نمیگویند.
🔹همیشه خودشان را قوی و بی نیاز نشان میدهند.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
اگر فرزندتان حاضر نيست محلي كه به او خوش گذشته ترك كند:
👈🏻با گریه فرزندتان نظر خود را تغییر ندهید.
👈🏻از قبل به او اطلاع دهید.
👈🏻از ساعت زنگدار یا موبایل خود استفاده کنید و به او بگویید زنگ که به صدا در آمد مجبور به رفتن هستید.
👈🏻زمانی که محل تفریح را ترک می کنید باید به فرزتدتان دلیلی برای ترک آنجا بدهید که به اندازه محلی که ترک می کنید برای فرزتدتان خوشایند باشد. مثلا قول خوردن بستنی، دیدن کارتون یا هر کار مفرح دیگر را به فرزندتان بدهید. زیرا او در ذهن خود باید دلیلی برای ترک جایی که به او خوش میگذرد داشته باشد،
👈🏻اگر همچنان فرزندتان دست به مانور زد او را بغل کنید و محل را ترک كنيد.
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• 🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
#سیاست_های_خانومی
👫
❌ چیکار کنی که هواتو داشته باشه؟
🔵از همسرتون بخواین که جلوی دیگران به خصوص خانواده خودش حسابی احترامتون رو داشته باشه.☺️
🔵مثلا بهش بگین : انقدر دوست دارم جلوی مامانت اینا ازم تعریف کنی، از دست پختم، از کارهام ... 😌
🔵یادتون نره این کار که یاد بگیرن احترامتون رو توی جمع خاص داشته باشن، بهتون میوه و چایی
(مخصوص شما) تعارف کنن، ازتون تعریف کنن، هواتون رو داشته باشن، مطمئنا پروسه شدیدا زمان بری هست.
صبر زیادی میطلبه.😉
❌سعی کنین با الفاضی مثل : انقدر دوست دارم ... انقدر حس خوبی بهم دست میده، انقدر احساس خوشبختی میکنم و.... این جور درخواست ها رو مطرح کنین.😜
🔵تا اونها هم احساس نکنن مجبورن کاری رو انجام بدن.
هر بار هم که این کار رو کردن برای اینکه تشویق بشن و دفعه بعدی هم اون کار رو تکرار کنن، از اینکه مثلا جلوی مادرش از شما تعریف کرده به عنوان یه خاطره خوب یاد کنین و از کارش تعریف و تمجید کنین. اینجوری تشویق میشه که کارش رو تکرار کنه🤪
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
⭐️
💍⭐️
💞💍⭐️
*🟣 انسان لتوپار شود غمی نیست؛ فدای سر سگها و سگبازها!*
*🔺 چند تا سگ ولگرد توی پونک تهران، به خواهرزاده ۲۱ساله من که دانشجوی پلیتکنیکه، حمله کردن.*
*🔸 زمین خورده، سرش شکافته شده، بیهوش شده و دست و پاهاشو از چند جا گاز گرفتن.*
*🔸 دست بردارید از این کمپینهای مزخرف روشنفکرمآبانه حمایت از حیوانات. سگهای ولگرد جان انسانها رو به خطر میندازن.*
احسان ارجمند
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
*🟣 دیروز ۲۳ تیرماه هفتمین سالگرد برجام بود که حتی روزنامه ها هم از تیتر زدن در صفحه اولشان خجالت کشیدند ...*
*🔸چه زود افول کرد آن آفتاب تابان و چه طنز تلخی بود این شوخی بی مزه روزگار!*
*🔸 اما من آموزگار برای نسل چهارم انقلاب، از پرکردن راکتورها با سیمان خواهم گفت...!*
*🔸 تاریخ فراموش نخواهد کرد!*
*💬 محمد نصوحی*
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥"مریم امیرجلالی"
بازیگری که مدتی است در کانادا اقامت دارد از زندگی پر از رفاه، آسایش و خوشی در کانادا میگوید!
یواش یواش داره تعداد کلیپهایی که ایرانیها مهاجرت کرده به غرب میفرستند و از مصائب و مشکلات زندگی در اونجا صحبت میکنند و درباره وطن پرستی خودشون میگن زیاد میشه، منتظر کلیپهای بیشتری باشید و منتظر سیر مهاجرت معکوس هم باشید . هنوز مانده که بحران های اصلی در غرب رخ بنمایاند
اما یادمون نره که وطن هتل نیست که هروقت خدماتش خوب نبود ازش خارج بشیم و بخاطر منافع شخصیمون بهش پشت پا بزنیم..
🌹کوثر🌹
https://eitaa.com/joinchat/1574305852C574f8d0f57
#کوثر(18)
🎥"مریم امیرجلالی" بازیگری که مدتی است در کانادا اقامت دارد از زندگی پر از رفاه، آسایش و خوشی در کان
بشنویم صحبتهای مریم امیرجلالی را از کانادا
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
•┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈•
💠| یــادت باشد
#Part_6
حمید خندید و گفت: «با این حال حقوقمو بهتون میگم تا شما باز فکراتون رو بکنین؛ ماهی ششصدو پنجاه هزار تومن چیزیه که دست ما رو میگیره.»
زیاد برایم مهم نبود. فقط برای این که جو صحبت هایمان از این حالت جدی و رسمی خارج بشود. پرسیدم: « اون وقت چقدر پس اندازدارین؟»گفت: «
چیز زیادی نیست حدود شش میلیون» پرسیدم: «شما با شش میلیون تومن میخوای زن بگیری؟»
در حالی که میخندید. سرش را پایین انداخت و گفت: «با توکل به خدا همه چی جور میشه.» بعد ادامه داد: «بعضی شب ها هیئت میرم. امکان داره دیر بیام. گفتم: «اشکال نداره، هیئت رو میتونین برین، ولی شب هر جا هستین برگردین خونه؛ حتی شده نصف شب.»
قبل از شروع صحبتمان اصلأ فکر نمیکردم موضوع این همه جدی پیش برود. هر چیزی که حمید میگفت مورد تایید من بود و هر چیزی که من میگفتم حمید تایید میکرد. پیش خودم گفتم: «این طوری که نمیشه باید یه ایرادی بگیرم حمید بره. با این وضع که داره پیش میره باید دستی دستی دنبال لباس عروس باشم!»
به ذهنم خطور کرد از لباس پوشیدنش ایراد بگیرم، ولی چیزی برای گفتن نداشتم تا خواستم خرده بگیرم، ته دلم گفتم: «خب فرزانه! تو که همین مدلی دوست داری.»نگاهم به موهایش افتاد که به یک طرف شانه کرده بود. خواستم ایراد بگیرم، ولی باز دلم راضی نشد. چون خودم راخوب میشناختم؛ این سادگی ها برایم دوست داشتنی بود.
وقتی از حمید نتوانستم موردی به عنوان بهانه پیدا کنم. سراغ خودم رفتم سعی کردم از خودم یک غول بی شاخ و دم درست کنم که حمید کلأ از خواستگاری من پشیمان شود.برای همین گفتم: "من آدم عصبیای هستم ،بداخلاقم،صبرمکمه . امکان داره شما اذیت بشی."
•♡• #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج •♡•