🌷#داستان_آموزنده👇
🌷مردی تصمیم گرفت که یک #میهمانی بگیرد و دوستان و نزدیکان خویش را دعوت نماید تا با غذای لذید و کباب از آنها پذیرایی کند. وی بدین منظور گوسفندی را ذبح کرده و آن را کباب نمود و آماده پذیرایی از میهمانان شد.
🌷به برادرش گفت: برو #دوستان و نزدیکان را دعوت کن و بگو که تشریف بیارند تا با هم این گوسفند را بخوریم. برادرش به شکل دیگری میهمانان را #دعوت نمود.
🌷او رفت در وسط روستا با صدای بلند به گونه ای که همه اهالی روستا صدای او را می شنیدند چندین بار صدا زد: آی مردم #کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
🌷اهالی #روستا صدای او را شنیدند اما عده کمی از آنان برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، تعجب نمودند و هیچگونه اثری از آتش سوزی مشاهده نکردند و با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند.
🌷مرد #میزبان آمد و دید که افراد دیگری برای میهمانی آمده اند و گوسفند کباب شده را خوردهاند و از دوستان و نزدیکان کسی در بین آنها نبود. از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نزدی و آنها را دعوت نکردی؟
🌷برادرش گفت: همه را صدا زدم اما آنها نیامدند. اینهایی که آمده اند #دوستان_حقیقی ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند میپنداشتید، حتی حاضر نشدند تا یک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند.
🌷آری، برخی افراد هنگام کباب و گوسفند و... که نفعی به آنها می رسد دوستان انسان هستند اما وقتی خانه آتش گرفت و مشکل برای انسان ایجاد گردید، وی را #یاری نمی کنند و او را تنها می گذارند.
🌷#دوست خوب و حقیقی کسی است که #دلسوز انسان باشد و در هنگام مشکلات و گرفتاری یاری کننده و کمک کار او باشد و او را در سختی ها یاری نماید.
🌷کسانی که ادعای دوستی می کنند اما فقط در هنگام راحتی و یا زمانی که نفع و سود مادی به آنها می رسد با انسان #معاشرت و رفت و آمد دارند و در هنگام تنگدستی و مشکلات او را رها میکنند دوستان حقیقی نیستند.
🌷#امام_علی (ع) می فرماید: لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِه.
دوست اگر در سه مورد دوستش را حمایت نکند دوست نیست: در شدت و گرفتارى او، در غیبت وى و پس از مرگش.
(نهج البلاغه، حکمت 134)
@kosarnuor
🌷
🌱🌷
🌷🌱🌷
🌷🌱🌷🌱🌷
🌸#داستان_آموزنده 👇
🌸روزی سر کلاس، معلمی ﺍﺳﻢ یک #ﺩﺍﻧﺶ_ﺁﻣﻮﺯ ﺭﺍ خواند و به او گفت که بیاد پای تخته، ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﭘﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ ﺑﻨﻲ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ. ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ: #ﺑﻨﻲ_ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ/ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ. ﭼﻮ ﻋﻀﻮﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ / ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ. ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ سکوت کرد.
🌸#ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ ﻧﻤﻲ ﺁﻳﺪ، ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: چرا یادت نمی آید؟ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻲ؟! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﮔﻔﺖ: استاد ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ است، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ #ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ و ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ دﻫﻢ ﻭ مراقب ﺧﻮﺍﻫﺮان و ﺑﺮﺍﺩﺭان نیز ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ.
🌸ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﻫﻤﻴﻦ؟! ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭا #ﺣﻔﻆ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ و #ﻣﺸﻜﻼﺕ شما ﺑﻪ ﻣﻦ ربطی ندارد! ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ادامه شعر را خواند و ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ / ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩﻣﻲ. معلم با شنیدن ادامه #شعر از رفتارهای خویش شرمنده شد و عذرخواهی نمود.
🌸آری؛ #انسان باید نسبت به دیگران #دلسوز باشد و از ناراحتی و مشکلات آنها ناراحت شود و در حد توان خویش جهت رفع مشکلات آنان و #نفع رساندن به آنها تلاش نماید.
🌸#پیامبر_اعظم (ص) می فرماید:
مردم عیال #خداوند هستند، پس محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که نفعش به عیال خداوند برسد و موجب خوشحالی یک خانواد شود.
📚کافی، ج2، ص164
@kosarnuor
🌿
🌸🌿
🌿🌸🌿
🌸🌿🌸🌿